من از اینجا
#سلاممیدم به شب های جمعه
مقابل ایوون طلات قربونت برم..
سلام حسرت به جا موندهی روی قلبم..
وقتی در سوق النجف قدم برمیداشتم، سرم را انداخته بودم پایین و آرام آرام اشک میریختم..
اشک شوق بود و دلتنگی؟
اشک شرمندگی؟ غم فراق؟
اشک برای شما؟
نمیدانم!
اصلا یکی یکی تمام آنچه تا به الان دربارهات خوانده و شنیده بودم از جلوی چشمانم عبور میکردند و روضه ای در ذهنم برپا شده بود بیا و ببین.
اما آنقدر چشمانمان چیزهای ممنوعه را دیده بودند که گویا لیاقت دیدارتان را نداشتند..
حتی به قدر کمی از ایوان طلایت هم نصیبشان نشد چه برسد به انگور روی ضریحت.
چشم های بی لیاقت!
یا مولانا..
ما را حلال کن اگر آنچنان که میخواهی، نیستیم..
چقدر زود گذشت لحظات نفس کشیدن مان در کنارتان.
گویی که اصلا آن لحظات را در این دنیا نبوده ایم..
سرم را روی سرامیک های خنک حرمتان گذاشتم و نفهمیدم چه شد اما وقتی چشم باز کردم شیرین ترین و آرام ترین خواب کوتاه عمرم را تجربه کرده بودم.
نه خبری از اضطراب های درونی بود و
نه خبری از دغدغه های فکری.
انگار به ساحل قرار رسیده بودیم و دستی پدرانه کشیده بودی بر سر و قلبمان..
مولا علی
ما به امیدی آمده ایم..
إذن میدان بده...
+ گفتم ببینمش مگرم درد اشتیاق ساکت شود
بدیدم و مشتاق تر شدم، مشتاق تر شدم...
#اربعین
در بین الحرمینِ هیئتمان نشسته ام..
دخترهای جوان و نوجوانی را میبینم که
با حجابی ناکامل، شب جمعه ای آمدهاند اینجا نشسته اند تا برای حسینِ فاطمه اشک بریزند..
شاید هم آمدهاند برای وداع..
برای آنکه بگویند حسین جان دوستت داریم و تا محرم سال بعد، دلتنگت خواهیم ماند..
دلتنگ اشک های وقت و بی وقت..
خیلی دلم میخواهد بروم کنارشان بنشینم و ببینم واقعا چه چیز است که آن ها را به این نقطه از شهر آورده است؟
میتوانستند هرجای دیگری باشند و مشغول به هرکار دیگری..
البته که
قطعا به دعوت شخصیِ آقایمان آمدهاند..
آقا آغوشش برای همه باز است..
کناری ام دارد استوری های دوستانش را که الان در کربلا هستند با حسرت میبیند..
اینجا هوا، هوای دلتنگیست..
شاید اکسیژن فراوان باشد اما
هوا برای عاشقان دلخستهی فراق کشیده ات، کم است..
آقای صاحب الزمان
کاش بیایید
کاش ما آدم شویم
کاش این بغض ها بشکنند و
این دوری ها و خفگی ها تمام شوند...
+ کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ...
حسین جان
ما دلمان برای هوای خالص روضه هایت تنگ میشود..
دست مرا تا برای همیشه رها نکن
میترسم از زمانه ی پر اشتباه حسین....
منو تنها نذاری!
توی شهر غربت آقاجون
نوکرتو جا نذاری!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال خوب شیفت لانگ روز جمعه..
#طرحنوشت