eitaa logo
راشِدون
165 دنبال‌کننده
987 عکس
176 ویدیو
13 فایل
اگردنیاراغاری‌تصورکنیم‌وماهمان‌انسانهای‌اولیه‌باشیم که‌کمی‌رشدکرده وصاحب‌تکنولوژی‌شده‌ایم، هنوزهم‌برای‌بقاواثرگذاری،به‌«نوشتن‌»نیازداریم. مهمان اتاق عملی ومعمارنویسنده‌‌ای هستیدکه جهان معمولی وفهم ناکاملش رابه کلمه تبدیل می‌کند. شیعه‌ی‌مولاعلی|همسر|مادر
مشاهده در ایتا
دانلود
راشِدون
گان پوشیده، دستکش به دست و ماسک به صورت دیدمش که داشت میز جراحی‌اش را میکشاند و میبرد به سمت پَکینگ یعنی همان اتاقی که تجهیزات استفاده شده را شستشو و استریل میکنند. دم در اتاقش خفتش کردم و بلند صدایش زدم. برگشت و نگاهم کرد و گفت چیشده؟ حرفم را قورت دارم. میدانی آخر تعدادی از همکارانم اطراف بودند که نمی‌خواستم این موضوع را متوجه شوند. حرفم را عوض کردم و گفتم: عملت تموم شد دیگه؟ بیا بریم. به سرعت از گوشه‌ی دیگر راهرو به سمت پکینگ رفتم و خودم را جلویش انداختم و با هیجان گفتم: ببین! منصوره پیشنهاد داده بریم بیرون غذا بخوریم. توام بیا. خنده‌ی شلی داشت و گفت: واقعا؟ چه کار خوبی! خیلی خسته و گشنم. باشه. اصلا دوستش دارم چون پایه ی همین تصمیمات یهویی‌ام است. ساعت ۱۵ شده بود. تقریبا یک ساعت بیشتر از حالت معمولِ شیفت‌های صبح، در اتاق عمل مانده بودیم و این نشان می‌دهد که شیفت تا خرخره از بیمار پر بوده است. لباس اتاق عمل را با لباس خودمان تعویض کردیم. تن خسته و پر از دردمان را رساندیم به تایمکس و بعد خودمان را رها کردیم روی صندلی های ماشین. از غذایی که خوردیم، دریایی که بعدش رفتیم، آرامشی که از صدای آرام آب گرفتیم و خنده‌هایمان بگذرم، این کار همیشگی ام است در زمان هایی که شیفتم آنقدری اذیت کننده می‌شود که انگار از یک ساختمان ۵ طبقه پرت شده باشم و کسی هم نباشد که برایش مهم باشد که زنده ام یا نه! راستش در این چند ماه به قدری پوست کلفت شده ام که دیگر برایم گریه کسر شأن بزرگیست! به جای آن خودم را به رانندگی ای، لیوانی قهوه‌ی سرد، دریایی، جنگلی، زیارتی یا غذای خوبی دعوت میکنم و انرژی از دست رفته ام را بازمیگردانم.
- دکتر به نظرم این لطف خیلی بزرگ خدا به شماست که اینقدر همه باهاتون راحتن و بین همه محبوبید. خیلی کم پیش میاد یه نفر اینجوری بین اکثریت محبوب باشه و اغلب دوستش داشته باشن! به نظرم خیلی باید خداروشکر کنین.. + یچیزی میگم خدا شاهده منظور خاصی ندارم. اما من توی ارتباطم با مردم هرچی دارم از نهج البلاغه‌ست.. مدتها پیش برام سوال بود که اخلاق یعنی چی؟ نهج البلاغه رو خوندم و بعدش تا جایی که میتونستم سعی کردم به توصیه هاش عمل کنم. «مکالمه بین جراح مغز و اعصاب و همکار اتاق عمل» +فلذا بخونیم
دور شو اَز مَن اَگَر وَصلِ مَرا میخواهی مَن صِدایِ دُهُلَم، نَغمه اَم اَز دور خوش اَست..
راشِدون
- دکتر به نظرم این لطف خیلی بزرگ خدا به شماست که اینقدر همه باهاتون راحتن و بین همه محبوبید. خیلی کم
یه پیشنهاد به جای اینکه رو از حکمت هاش شروع کنی، این سری بیا از نامه هاش شروع کن بخون. بخدا که کیف می‌کنی و موتورت راه میفته :) + همش ۷۹ تا نامه ست اما پر از درس و شیرینه. نیاز به شرح و تفسیر خاصی هم نداره و به زبان همه فهمه. نهایتا اگه جایی گیر کردی کافیه یه سر به گوگل بزنی! + اگه هنوز اشتیاق به خوندن نهج‌البلاغه رو در خودت احساس نمیکنی، بهت پیشنهاد میکنم داستانی و کوچولوی «ناقوس ها به صدا در می‌آیند» رو بخونی :)
+شما هم علایق متنوع و در ظاهر بی‌ربطی دارین و مطمئن نیستین که در آینده می‌خواین باهاشون چیکار کنین و چجوری به هم ربط‌شون بدین؟ این ویدیو رو ببینین پس. https://www.ted.com/talks/emilie_wapnick_why_some_of_us_don_t_have_one_true_calling + یه کوتاه و تاثیر گذار برای چند پتانسیلی ها :) (TED talk) + طرف انگار منه + یه قسمتی روی ویدئو داره که میتونید زیرنویس فارسی رو براش انتخاب کنید.
به هر اندازه که ذهن ما از کثرت کلمات پربارتر باشد، به همان اندازه اندیشیدن برایمان آسان‌تر، مایه دادن به مادۀ خام اندیشه‌ای که ذهن از آن بار برداشته ممکن‌تر و بیان آنچه در ذهن گسترش یافته سهل‌تر خواهد بود. چرا که «اندیشیدن» با «کلمات» صورت می‌گیرد… ❞احمد شاملو
البته ما پیشانی و بازوی جوانان فلسطینی و طراحان مدبر و هوشمند فلسطینی را می‌بوسیم و به آنها افتخار می‌کنیم اما این یاوه‌گویی‌ها اشتباه و این محاسبه غلط است و کسانی که می‌گویند ضربه اخیر فلسطینی‌ها ناشی از غیرفلسطینی‌ها است، ملت بزرگ را نشناخته‌اند و دست‌کم گرفته‌اند. :) ۱۴۰۲/۰۷/۱۸ + ینی ما از مبارزینِ علیه طاغوت حمایت میکنیم اما حفظ احترام به اراده‌، هوشمندی و قدرت مردمِ اون منطقه در راه رسیدن به دستاورد و پیروزیشون، مهمه :))
، یکرنگی تقاضا می کند، این روشن است وَرنَه شمع، آتش چرا زد همچو خود، پروانه را؟ صائب تبریزی +یک‌رنگ شو..
4_5841416239959776477.mp3
7.71M
مرا مگذار و مگذر..
برو زاهد، چه ترسانی مرا از آتش دوزخ؟ منم پروانه‌ی عاشق که از آتش نَپَرهیزم سلمان ساوجی