ای که رحمت مینیاید بر مَنَت
آفرین بر جان و رحمت بر تنت..
قامتت گویم که دلبندست و خوب؟
یا سخن یا آمدن یا رفتنت؟
شرمش از روی تو باید آفتاب
کاندرآید بامداد از روزنَت..
حُسنِ اندامت نمیگویم به شرح
خود حکایت میکند پیراهنت..
ای که سر تا پایت از گل خرمنست
رحمتی کن بر گدای خرمنت..
ماه رویا مهربانی پیشه کن
سیرتی چون صورت مُستَحسَنَت..
ای جمالِ کعبه، رویی باز کن
تا طوافی میکنم پیرامنت..
دست گیرْ این پنج روزم در حیات
تا نگیرم در قیامت دامنت..
عزم دارم کز دلت بیرون کنم
و اندرونِ جان، بسازم مَسکَنَت..
دردِ دل با سنگْ دل گفتن چه سود
باد سردی میدمم در آهنت..
گفتم از جورت بریزم خونِ خویش
گفت خونِ خویشتن در گردنت..
گفتم آتش درزنم آفاق را
گفت سعدی درنگیرد با مَنَت..
❞ سعدی، غزل ۱۴۴
+ خوف و رجا؛ دو دست دورِ گردنم :)
راشِدون
دفتر آبان ۱۴۰۱ هم به پایان رسید..
.
دفتر آبان ۱۴۰۲ هم به پایان رسید.. :)
+ دقیقا یک سال گذشت از این پیام.
انگار که همین دیروز بود.
انگار که همین پلک زدن قبلی بود.
انگار که عمر پایش را گذاشته است روی پدال گاز و سرعت گذرش بیشتر شده باشد.
به آبان ۱۴۰۳ فکر کن.
قرار است چه شده باشد؟
#برنامه
اگه دو روز هم آف باشم و شیفت نداشته باشم، توی اون دو روز اونقدر کار میکنم و کم میخوابم که میزنم خودمو یجوری میترکونم که تاحالا توی شیفت اونجوری نترکیده بودم!
چیه این آدمیزاد؟
چرا هرچی میدوعه بازم کار داره؟
چرا اصن توی دنیا اینقدر کار هست؟ :))
#خدایا
یه کاری کن وقتی میدوییم بریم جلو
نه اینکه مثل تردمیل برگردیم نقطهی اول..
#طرحنوشت
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 هماکنون؛ اجرای حرکات ورزش باستانی در حسینیه امام خمینی در ابتدای دیدار مدالآوران ورزش کشور با رهبر انقلاب
💻 Farsi.Khamenei.ir
راشِدون
🎥 هماکنون؛ اجرای حرکات ورزش باستانی در حسینیه امام خمینی در ابتدای دیدار مدالآوران ورزش کشور با ره
.
دقت کردین که جدیدا دیدارها چقدر خلاقانهتر و جذابتر و #مردمی تر برگزار میشن؟ :)
عهد بِشْکَستی و من بر سرِ پیمان بودم
شاکرِ نعمت و پروردهی احسان بودم..
چه کُند بنده که بر جور تحمل نکند؟
بار بر گردن و سر بر خطِ فرمان بودم..
خارِ عشقت نه چنان پای نشاط، آبله کرد
که سرِ سبزه و پروای گلستان بودم..
روزِ هِجرانْت، بِدانِستَم قدرِ شبِ وصل
عجب اَر قدر نبود آن شب و نادان بودم..
گر به عُقبٰی دَرَم از حاصلِ دنیا پُرسند،
گویم آن روز که در صحبتِ جانان بودم..
که پسندد که فراموش کنی عهد قدیم
به وصالت که نه مُستوجبِ هجران بودم..
خرم آن روز که بازآیی و سعدی گوید
آمدی! وه که چه مشتاق و پریشان بودم :)
سعدی
#تنفس