✨وقتي تصميم قطعي گرفت كه راهي شود، پدرش گفت بمان زمان امتحانات است. بعد از امتحانات برو. گفت نه الان اسلام در خطر است و نياز به حضور رزمندگان در جبهه مقاومت اسلامي است.
✨من بايد براي دفاع بروم. مگر ما از آنها كه ميجنگند عزيزتريم؟ در اين شرايط زن يعني چه؟ درس يعني چه؟ يك بار كه رفته بود و آمد مرخصي هنوز مرخصياش تمام نشده بود راهي شد. گفتم پسرت هنوز خوب تو را نديده، خانمت همين طور. گفت آنهايي هم كه در منطقه هستند و در حال جنگ هستند، زن و بچه دارند آنها هم از اهل خانهشان دور هستند، اگر من نروم آن ديگري هم نرود، پس چه كسي قرار است برود؟
✨گفتم پسرت پدر ميخواهد. گفت: اين بچه خدا را دارد. امروز هم دقيقاً كربلا و عاشورا تكرار شده است. همسرش را هم متقاعد كرده بود. ميگفت مرگ دست خدا است. اگر قرار به مردن باشد همينجا هم كه باشم ميميرم اگر قرار بر ماندن و ادامه حيات باشد در قلب دشمن هم كه باشم باز هم ميمانم.
✍راوی: مادر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_سید_محمد_موسوی_ناجی
#بهشت_نشین
https://eitaa.com/joinchat/1324875833C4c9d5a8ec0