📌 مُهر تایید...
🔹 مولای من! بیتاب شهادتیم.
این روزها که دست گلچین، شهدا را میچیند،
قلبمان بیتابتر از همیشه، در سینههایمان میتپد.
🔸 اگر نبود عهدی که هر صبح برای یاری و تحقق حکومت جهانیتان با شما میبندیم و اگر وظیفهٔ یاری پسر فاطمه، رهبر عزیزتر از جانمان نبود، داغ این شهدای عزیز و مظلومیتشان
ما را میکشد.
🔹 پس به امید آمدنتان، بیشتر از گذشته کار خواهیم کرد؛ تا لایق سربازیتان شویم و شهادت، مُهر تاییدی بر کارهایمان باشد.
📝 #دلنوشته_مهدوی
@rasmeentezar31312
📌 شوقاً الی رویتهم...
▫️ مردی که هیبتش دل و جان کفار را میلرزاند، حالا با شانههایی لرزان بر سر جنازهات اشک میریزد... فاطمه! با من حرف بزن... به التماس افتاده و درد دل میکند...
هرگاه تو را میدیدم تمام غم و غصههایم برطرف میشد، حالا با دنیای بی تو چه کنم؟...
عزیز دلم چشمانت را باز کن...
تویی که هربار پای درد دلم مینشستی و سنگ صبورم بودی، چرا دردت را به من نگفتی؟...
بمیرم برای ضربههایت... برای پهلویت...
فاطمه جان... از شوهرت رو میگرفتی که از دیدن زخمهایت آتش نگیرد، حالا با آتش و سوز دلم چه میکنی؟...
▪️ با من حرف بزن فاطمه... علی التماست میکند... تو که روی مرا زمین نمیانداختی... با من حرف بزن... بگو وقتی آن چهل نامرد به در خانهمان حمله کردند چه بر سرت آمد...
غیرتم اجازه نمیداد که عزیز خدا را، دردانهی رسول را، معشوق خودم را در میان آتش تنها بگذارم، اما چه کنم که فرمان خدا بر سکوت من بود...
▫️ خودت میدانی که اگر اذن داشتم، یک تنه همهشان را حریف بودم و کوچکترین آسیبی به تو وارد نمیشد عزیز دلم... اما چه کنم که خواست خدا بر بسته شدن دستهایم در مقابل دیدگان پر اشک تو بود... خدا خواست تا شاید این جماعت بیوفا به خود بیایند و دین خدا را یاری کنند... خدا خواست بهترین مخلوقش به دست بدترین مردم کشته شود تا این جماعت بیدار شوند... خدا خواست یاری امام را ببینند تا شاید برخیزند و کاری بکنند...
▪️ اما فاطمهام... تیغ در چشم و استخوان در گلو دارم از دست این مردم... کاش یاریام میکردند، همانگونه که تو یاریام کردی...
جانم به قربانت زهرا... چقدر مشتاقم برای دیدن یاران آخرین فرزندمان، مهدی...
چه مردمانیاند که امامشان را در غربت رها نمیکنند... شوقاً الی رویتهم...
📝 #دلنوشته_مهدوی ؛ #فاطمیه
@rasmeentezar31312
📌 تنهایی امام زمان...
🏴 از عصر عاشورا آغاز شد،
غربتی که تمامی نداشت…
چهها دید و چهها شنید و صبوری کرد…
وای از شام و وای از مسلماننماهایی که نماز بیولای او را به جماعت میخواندند.
آه از زخمِ دلِ نگارندهٔ انجیل آل محمد که کم از زخمهای حسین ذبیح الله نداشت...
و غربتی که هنوز هم هست،
تا همین امروز…
و امامی که امتش فقط برای تنهایی حسین ۱۴۰۰ پیش اشک میریزند، اما خبر از تنهایی امام زمان خویش ندارند!
📝 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه شهادت #امام_سجاد علیهالسلام
@rasmeentezar31312
📌 کشتی نجات...
🔅 درست مثل همان لحظهای که آتش بر ابراهیم گلستان شد، یا همان آنی که نیل پیش پای موسی گریبان چاک زد، و یا آن هنگامه که یوسف از بند حیلهٔ شیطان رها شد...
آمدن تو هم اتفاقی است که در میانهٔ تاریکترین لحظات میافتد
🌎 آنجا که هیچکس گمان نمیبرد کورسوی امیدی بر جهان بتابد، آنجا که جهان در دریایی از تباهی در حال غرق شدن است، ناگهان کشتی نجات تو سر میرسد.
فقط ای کاش عمر ما، به صبح آمدنت قد بدهد.
📖 #دلنوشته_مهدوی
@rasmeentezar31312
📌 حواس پرت...
🔸 اینجا حواس همه پرت است؛ یکی مشغول کار و دیگری سرگرمِ یار. یکی از درد مینالد و یکی از غم نان. غمگین و خوشحال فرقی نمیکند.
🔹 همه برای فراموشکردنت بهانهای داریم.
در شهر خبری از تو نیست. فوقفوقش نامت را بر مسجدی، مدرسهای یا خیابانی گذاشتهایم.
🔸 ما هم که ادعا میکنیم به یادت هستیم، نمیگویم همه، اما بیشترمان فقط حرف میزنیم. اول از همه خودم!
که خیال میکنم کارهای هستم، اما حال و روزم از همه بدتر است.
تنها حواسجَمعمان تویی که هیچکداممان را یادت نمیرود. هوای تکتکمان را داری.
حتی ما بیوفاهای فراموشکار!
📖 #دلنوشته_مهدوی
@rasmeentezar31312
#امام_زمان
#دلنوشته_مهدوی
🥀 تو را میجویم فراتر از انتظار
و آنچنان دوستت دارم
که نمیدانم کدامیک از ما
غایب است...
🖤 ولی در آخر به این نتیجه میرسم؛
که غایب من هستم!
زیرا تو همیشه بودهای؛
ولی چشمان من تو را نمیبینند.
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@rasmeentezar31312
#دلنوشته_مهدوی
✍همیشه دوست داشتم عکس ها و متن هایی که در فضای مجازی به اشتراک میگذارم، درباره شما باشد؛ تا مردم مرا با شما بشناسند و از شما بدانند. هرچند همان بهتر که مردم چیزی از من ندانند؛ برای غریبی شما همین بس، که کسی مانند من یار شما باشد...
چند روز پیش از لا به لای عکسهایی که هرکدام به نوعی درد فراق تان را به یاد می آورد، تعدادی را برگزیدم. تصمیم گرفتم تعدادی را آن روز و بقیه را هفته آینده، در فضای مجازی به اشتراک بگذارم.
ناگهان طوفانی در وجودم بپا شد؛ چقدر تلخ! اما انگار داشتم برای روزهای نبودنتان برنامه ریزی میکردم. انگار مطمئن بودم که تا هفته آینده نمیآیید...
از خودم میپرسم، ما چگونه به نبودنتان عادت کرده ایم و چگونه منتظرانی هستیم که با درد فراق تان زنده ایم، و نه با امید وصال تان؟!
#امام_زمان
#سهشنبههاےمهدوی
@rasmeentezar31312
📌 کدام جمعه...
🌱 جمعهها پر از انتظارند…
پر از حسّ ناب رسیدن…
پر از عطر نمِ خاک، وقتی کوچهها را آب و جارو کردهای تا مسافرت از راه برسد…
مثل هوای تازهای که نفس میکشی و جانت تازه میشود.
🧡 یا ایهاالعزیز! من جمعهها را به هوای تو دوست دارم.
کدام جمعه مرا به تو خواهد رساند؟
📖 #دلنوشته_مهدوی
@rasmeentezar31312
📌 معشوق خدا...
❤️ مولای من! یابن الحسن!
چگونه میتوان شما را دوست نداشت، وقتی با دوستداشتنت میشود محبوب خدا شد؟! خودش در شب معراج درباره شما و محبین شما به رسولش چنین فرمود:
(او) حلالکننده حلال من و حرامدارنده حرام من است و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. ای محمد، او را دوست بدار که من او را دوست میدارم و هر کس که او را دوست بدارد را نیز، دوست خواهم داشت.
📖 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه معراج رسول اکرم
#امام_زمان_عج
کانال #سهشنبههاےمهدوی عضو شوید👇
@Rasmeentezar31312