🎊🎈🎊🎈🎊🎈🎊🎈
۸ شهریور سالروز ولادت 🎈 #شهید_مسعود_عسگری
❤️/ گر چه تولد اصلی تو #شهادت است
که مردان #خدا با شهادت زنده می شوند ... /❤️
🎈
#دوست_آسمانی_من
#تولدت_مبارک 🎂
🎈🎈
═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••🍃🌼🍃••ஜ▩═
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی جان تولدت مبارک
چند روزه که خیلی کلافه بودم
دلم خیلی برات تنگ شده
چقدر انتظار کشیدم برای به دنیا آمدنت و حالا باید انتظار بکشم برای آمدنت
انگار تقدیر من همش انتظار کشیدن برای تو است.
به دنیا آمدی بزرگ شدی
مدرسه رفتی
قد کشیدی
دانشگاه رفتی
سپاه رفتی
داماد کردم
بعد پدر شدی
و حالا ثمره زندگیمو تمام وجودم و یک دانه پسرم و به دست بی بی سپردم.
علی جان دلم برات یک ذره شده.
#شهید_جاویدالاثر_علی_آقاعبدالهی
#تولدت_مبارک
#انتظار
#عزیزدلم_فدای اون مهربانی_ات_بشم
#دوست_دارم_مادر
#دورت_بگردم
#عزیزدل_مادر
#تولد ۱۳۶۹/۷/۱۰
#شهادت_سوریه_حلب_خان_طومان ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله
آفتاب روز شانزدهم رمقی نداشت،
داشت نرم نرمک زلف شانه میزد وخرده موهای طلاییش از لای دندانه های شانه به دشت و بیابان میریخت که بیسیم خش خش کنان به صدا درآمد.
عمار به اذن الله حرکت کنید...
.
گفت:
نگران به عمار گفتم:
عمار آفتاب زده!! .
عمار بی نگرانی گفت:
ما هم میزنیم رویِ آفتاب رو کم میکنیم.
و شانه انداخت به لابلای موهای بلند و پریشانش، مثل کسی که بخواهد عروسی برود.
.
.
بعد از چهار سال
هنوز دشت پر است از صدای تیر و گلولهی نابهنگام.
هنوز سینه دشت با فریادِ "حاج عمار استشهد" به آشوب میافتد.
چهار سال است که مهتابی،
روی خورشید را کم کرده.
چهار سال است که...
.
.
.
چهار ساله پر کشیدی،
تولدت مبارک
رفیق
تولدت مبارک
عمار
هر داغ حسرت تو کم از آفتاب نیست؛
عمر شب فراق چرا کم نمی شود؟
قاصد تسلی دل عاشق نمی دهد
شوق حرم به قبله نما کم نمی شود
تیغ شهادت است دل گرم را علاج
این تشنگی به آب بقا کم نمی شود
سیری ز وصل نیست دل بیقرار را
از کاه، حرص کاهربا کم نمی شود...
.
.
.
#رفیق
#فرمانده
#عمار
#تولدت_مبارک
#بخواب_آروم_عزیزم
#میثم
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمدحسین_محمدخانی
═▩ஜ••❤️••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••❤️••ஜ▩═
السلام علیک ایهاالشهید✋
سرصبح⛅️و سلامی...
به شهیدی که زاد روز میلادش است...❤️
چه سلام دلنشینی بشود..😍
#تولدت_مبارک
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
143.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈 #تولد
🔹سحر با صدای مامان بیدار شدم ,قبل از اینکه آبی به دست و صورتم بزنم ;مامان گفت: "رسول بیا اینجا ".
نگاه کردم دیدم پشت پنجره پذیرایی ایستاده. گفتم :" چی شده ؟"
دستی روی بخار شیشه کشید ,چراغ روشن وسط حیاط را به من نشان داد و گفت :" نگاه کن داره برف می آد .درست مثل روزی که تو به دنیا اومدی ".
_من که بیست آذر به دنیا اومدم .
_بله ,اذان صبح روز بیست آذر ,درست روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام .
آن زمان ما کیان شهر ,در شهرک جمهوری زندگی می کردیم ;نیمه های شب بود که رفتیم بیمارستان نجمیه .همین موقع سحر بود که پرستار گفت :"خانم افراز چقدر نوزادت خوش قدمه .بیا ببین اولین برف زمستانی داره همه جا رو سفیدپوش می کنه". در دلم گفتم :"تو این همه چشم به راهی,برف زودتر اومده که همه جا رو برای به دنیا اومدن بچه من زیبا کنه ". آن سحر تا اذان صبح صبوری کردم .چشم هایم را با امید به لطف خدا روی هم گذاشتم. وقتی چشم هایم را باز کردم ,خاله ات صورتم را بوسید ,گفت :"چشمت روشن, پسرت به دنیا اومد".نگاهت که کردم ,دیدم سیاهی چشم های تو قشنگ تر از سفیدی برف است . دلم می خواست مثل روح الله یک اسم خاص و زیبا داشته باشی.خیلی اسم رسول را دوست داشتم ;چون روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمده بودی ,اسمت را در شناسنامه محمد حسن گذاشتیم ;اما در خانه رسول صدایت می کردیم .
📚 #رفیق_مثل_رسول
🎊 #تولدت_مبارک
💥کپی با ذکـر صلوات و نام شهیــدرســول خلیـلی و آی دی کانال جایز است.
🆔 @Rasoulkhalili
═▩ஜ••🍃❤🍃••ஜ▩═
@rasooll_khalili
═▩ஜ••🍃❤🍃••ஜ▩═
تو آمدي كه به ما بگويي...
زندگي بدون شهادت رياضت تدريجي است براي رسيدن به مرگ
فردا تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی می برم که ...
تو خلق شده ای تا راه #آسمان را به ما نشان دهی.
#۱ اردیبهشت سالروز تولد #شهیدابراهیم_هادی
#قهرمان_من ؛ #شهیدابراهیم_هادی
#تولدت_مبارک
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🕊 شـهیـدانــه 🕊
طرح جدید به مناسبت تولد شهید محمود رادمهر🍃🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃مدافعان حرم که راهشان #صراط_المستقیم است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که #طعنه را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند.
.
🍃خواب ِغفلت #عقل و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخم به اینکه آیا حسین وار #زندگی می کنیم یا نه چیست ؟🥺
.
🍃شب #عاشورا اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!!😥
.
🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای #حسین_بن_علی ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش #لبیک گویان راهی می شوند.
#محمود_رادمهر از جمله #محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت.وقتی روضه #اسارت و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم #عمه_سادات و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد🌹
.
🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند #زینب را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت.
خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود🌺
.
🍃حال، بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و #دلتنگی فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای #رضای_خدا برگشت❣
.
🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و #اشک ها، روح خسته از گناه را شست. #حرها توبه کردند و #حبیب ها، تشنه تر شدند برای #شهادت اما آن ها که خود را به خواب ِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر #قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر #مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم😓
.
راستی #تولدت_مبارک پرستوی به خانه برگشته❤️
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_محمود_رادمهر
.
📅تاریخ تولد : ۳ آذر ۱۳۵۹
.
📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان
.
📅تاریخ انتشار : ۲ آذر ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : مازندران، ساری ، آرامگاه مجدالدین
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #خانطومان #صلوات
143.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈 #تولد
🔹سحر با صدای مامان بیدار شدم ,قبل از اینکه آبی به دست و صورتم بزنم ;مامان گفت: "رسول بیا اینجا ".
نگاه کردم دیدم پشت پنجره پذیرایی ایستاده. گفتم :" چی شده ؟"
دستی روی بخار شیشه کشید ,چراغ روشن وسط حیاط را به من نشان داد و گفت :" نگاه کن داره برف می آد .درست مثل روزی که تو به دنیا اومدی ".
_من که بیست آذر به دنیا اومدم .
_بله ,اذان صبح روز بیست آذر ,درست روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام .
آن زمان ما کیان شهر ,در شهرک جمهوری زندگی می کردیم ;نیمه های شب بود که رفتیم بیمارستان نجمیه .همین موقع سحر بود که پرستار گفت :"خانم افراز چقدر نوزادت خوش قدمه .بیا ببین اولین برف زمستانی داره همه جا رو سفیدپوش می کنه". در دلم گفتم :"تو این همه چشم به راهی,برف زودتر اومده که همه جا رو برای به دنیا اومدن بچه من زیبا کنه ". آن سحر تا اذان صبح صبوری کردم .چشم هایم را با امید به لطف خدا روی هم گذاشتم. وقتی چشم هایم را باز کردم ,خاله ات صورتم را بوسید ,گفت :"چشمت روشن, پسرت به دنیا اومد".نگاهت که کردم ,دیدم سیاهی چشم های تو قشنگ تر از سفیدی برف است . دلم می خواست مثل روح الله یک اسم خاص و زیبا داشته باشی.خیلی اسم رسول را دوست داشتم ;چون روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمده بودی ,اسمت را در شناسنامه محمد حسن گذاشتیم ;اما در خانه رسول صدایت می کردیم .
📚 #رفیق_مثل_رسول
🎊 #تولدت_مبارک
💥کپی با ذکـر صلوات و نام شهیــدرســول خلیـلی و آی دی کانال جایز است.
🆔 @Rasoulkhalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
امروز نه فقط تولد تو
بلکه سرآغاز زندگی تمام آنانیست که بار دیگر با تو متولد شدند
پس تولدمان مبارک...🎊
#رفیق_همیشه_همراهم
#تولدت_مبارک
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
بسم رب الزینب (س)🌸🍃
✍ خاطره شهید
انگشترهایی که براخودش تهیه میکرد معمولا بارکاب های خوبی بود، اما یکی دوماه بیشتر در انگشتش نمیدیدی.
هرکدام از دوستانش که خوشش می امد به او می بخشید.
در مورد لباس هایش هم همینطور بود، لباسی که امانت میداد، محال بود پس بگیرد.
برای عروسی دوستانش که می رفت محال بودکه دست خالی برود، مقید بودکه حتما هدیه ای تهیه کند ودوستان دیگرش را هم مجاب میکردکه باهم یا یک سکه طلا بخرند یا پاکت پولی را هدیه بدهند. میگفت اول زندگیشان هست باید کمکشان کنیم...!!!
🔺 راوی: مادر بزرگوار #شهید_رسول_خلیلی
تولـد؛
زیباتـریـن
اتفاق زندگیست
امّـا زیباتـر از آن ،
این است کہ زندگـی
با تولـد آغـاز و با شهادت تمام شود.
#شهید_رسول_خلیلی
#رفیق_مثل_رسول
#رفیقشهید
#سالروز_ولادت🌷🍃
#تولدت_مبارک
#خاطرات
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
🎈 #تولد
🔹سحر با صدای مامان بیدار شدم ,قبل از اینکه آبی به دست و صورتم بزنم ;مامان گفت: "رسول بیا اینجا ".
نگاه کردم دیدم پشت پنجره پذیرایی ایستاده. گفتم :" چی شده ؟"
دستی روی بخار شیشه کشید ,چراغ روشن وسط حیاط را به من نشان داد و گفت :" نگاه کن داره برف می آد .درست مثل روزی که تو به دنیا اومدی ".
_من که بیست آذر به دنیا اومدم .
_بله ,اذان صبح روز بیست آذر ,درست روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام .
آن زمان ما کیان شهر ,در شهرک جمهوری زندگی می کردیم ;نیمه های شب بود که رفتیم بیمارستان نجمیه .همین موقع سحر بود که پرستار گفت :"خانم افراز چقدر نوزادت خوش قدمه .بیا ببین اولین برف زمستانی داره همه جا رو سفیدپوش می کنه". در دلم گفتم :"تو این همه چشم به راهی,برف زودتر اومده که همه جا رو برای به دنیا اومدن بچه من زیبا کنه ". آن سحر تا اذان صبح صبوری کردم .چشم هایم را با امید به لطف خدا روی هم گذاشتم. وقتی چشم هایم را باز کردم ,خاله ات صورتم را بوسید ,گفت :"چشمت روشن, پسرت به دنیا اومد".نگاهت که کردم ,دیدم سیاهی چشم های تو قشنگ تر از سفیدی برف است . دلم می خواست مثل روح الله یک اسم خاص و زیبا داشته باشی.خیلی اسم رسول را دوست داشتم ;چون روز ولادت امام حسن عسگری علیه السلام به دنیا آمده بودی ,اسمت را در شناسنامه محمد حسن گذاشتیم ;اما در خانه رسول صدایت می کردیم .
📚 #رفیق_مثل_رسول
🎊 #تولدت_مبارک
💥کپی با ذکـر صلوات و نام شهیــدرســول خلیـلی و آی دی کانال جایز است.
🆔 @Rasoulkhalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄
@rasooll_khalili
┄┅─✵🕊✵─┅┄