eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
312 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مُدام دل تو را می‌طلبد، دیده تو را می‌جوید … تولدت مبارک داداش آسمونی🎂🎈🎉🎊🎈🎁 🌹👇🌹🍃🌹👇🌹 😍 برای شادی روح شهدا @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
فرماندهان گردان یازهرا.. #شهید محمد رضا تورجی زاده دفاع مقدس #شهید مسلم خیزاب مدافع حرم هر دو عاشق
سر قبر که رفتیم,دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و گفت:آمین بگو؛من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر.😅اما همسرم دوباره تاکید کرد,تو که می دانی من چه میخواهم,پس دعا کن تا به خواسته ام برسم.😢 @rasooll_khalili
⚘﷽⚘ #برگی_از_خاطرات سر قبر #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده که رفتیم، دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو، من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید، اما دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم، #شهادتش را از #شهید_تورجی_زاده خواست. ✨راوی: همسر شهید_مسلم_خیزاب #نشر_به_مناسبت_سالروز_ولادت🥀 #بیستم_مهر ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
و سن من زیاد نبود. اولین بار بود که به جبهه می آمدم. تعریف گردان یا زهرارا زیاد شنیده بودم. رفتیم برای تقسیم.  چند نفر دیگر هم مثل من دوست داشتند به همین گردان بروند. اما مسئول تقسیم نیرو گفت: ظرفیت این گردان تکمیل است. از ساختمان آمدم بیرون. جوانی را دیدم که به طرف ساختمان آمد. چهره اش بسیار جذاب و دوست داشتنی بود.  چند نفر به استقبالش رفتند. او را صدا می کردند. فهمیدم خودش است! آن ها سوار تویوتا شدند و آماده حرکت. جلو رفتم و سلام کردم. بی مقدمه گفتم: آقای تورجی زاده من دوست دارم به گردان یازهرا بیایم. گفت: شرمنده، جا نداریم. بعد گفتم: من می خواهم به گردان مادرم بروم برای چی جا ندارید؟ نگاهی به من کرد و پرسید: اسمت چیه؟ گفتم: سید احمد. یکدفعه پرید تو حرفم و با تعجب گفت: سید هستی! با تکان دادن سر حرفش را تایید کردم. آمد پایین و برگه من را گرفت. رفت داخل پرسنلی و اسم مرا در گردان ثبت کرد. بعد هم با اصرار من را به جلو فرستاد و خودش در قسمت بار ماشین نشست! من به گردان آن ها رفتم. تازه فهمیدم که نه تنها من بلکه بیشتر بچه های گردان از سادات هستند. با آن ها هم بسیار با محبت برخورد می کرد. 📚خاطرات شهید محمد تورجی زاده راوی: دکتر سید احمد نواب @rasooll_khalili
🌹 گفته بود"نمی خواهم گمنام باشم دوست دارم جوان ها به دیدنم بیایند و برایم فاتحه بخوانند"   ♥️بخوانیم هر روز برایت.. 📿ای شهید زهرایی جانم فدایت♥️ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄