eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
337 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💠 ارادت به از میان شهدای مدافع حرم، بسیاری بودند که ارادات و علاقه قلبی به داشتند. 🌷 همواره تصویر ابراهیم را در جیبش داشت، کتاب را خوانده بود و هر وقت از کنار تصویر او رد می شد سلام میکرد. 🌷 هرطور بود در راهیان نور به کانال کمیل می‌رفت و با ابراهیمش خلوت می‌کرد. 🌷 هرزمان یکی از اساتید دانشگاه که همرزم ابراهیم بود را میدید، از او میخواست چند جمله ای از ابراهیم بگوید. 🌷 که دیگر احتیاج به توضیح ندارد. نام جهادیش را گذاشته بود: ابراهیم هادی ذوالفقاری ابراهیم، تمام زندگی هادی شده بود. 🌷 بیشتر کتابهایی که درباره شهید هادی بود خوانده بود و در کنار مزار یادبودش عکس یادگاری گرفته بود. 🌷 از عاشقان ابراهیم بود. روی برخی داستانهای آموزنده او تمرکز خاصی داشت. 🌷  به عشق ابراهیم هادی، نام جهادی‌اش را سید ابراهیم گذاشت. مرتب کتاب ابراهیم را تهیه می‌کرد و می‌نوشت: «وقف در گردش» و به دیگران می‌داد.  🌷 نیز از شیفتگان ابراهیم هادی بود و هر هفته به مزار این شهید می‌رفت. 🌷 از هم محله‌ای‌های ابراهیم بود، او را الگوی خودش قرار داد و در مسیر ابراهیم قدم برداشت.  🌷 از مسئولان ایرانی فاطمیون نیز عاشق ابراهیم بود. یکی از مسئولان لشکر فاطمیون تعریف می‌کند: برای اوقات بیکاری رزمندگان احتیاج به کتاب داشتیم. تعداد زیادی از کتاب‌ها از جمله «سلام بر ابراهیم» به آنها هدیه شد. بعدها از برکات حضور ابراهیم در جمع مدافعان حرم بسیار شنیدیم و آنها علاقه‌مند به زندگی شهید شدند. 🌷❤️❤️ به کمک دوستانش و به تأسی از هیئت خیمه العباس را راه انداخته بود هرکسی با یک خو گرفت روز محشر از او گرفت @rasooll_khalili
🎋دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ ، حریـم یـار ...🕊 🌷🕊 #شهید_مرتضی_عطایی (ابوعلی) 💐 #شهید_روز_عرفه @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🎋دفاع از حـرم بهانہ بود شوق شوقِ پـرواز بود...! و اولین منـــزلِ ڪوچ عاشقانۂ ڪبوتـر روز عـرفہ ، حر
🕊 شهادت از زبان دوست و همرزمش، روز عرفه گفتم حاجی حالا اين عمليات رو بيخيال شو برو با بچه هات خوش بگذرون و زيارت، عمليات بازم هست، اما مرتضی ميدونست قضيه از چه قراره... ☀️ صبح روز عرفه پيام داد : ☺️ دارم ميرم عروسی ✅ و بهش گفتم : ساقدوشت نيستم كه برات نسخه بپيچم، پس مواظب خودت باش... اون روز حال و هوای دلها خيلي فرق ميكرد، يجورايی همه نگران بوديم، آخه حدودا بيست روز قبلش هم يكی ديگه از رفقا خواب ديده بود مرتضی ميپره ... يادم نميره وقتي خواب رو براش گفتم چه حالي داشت و يكسره ميگفت خدا كنه، كه خدا براش تقدير كرد... ⏰ حدودا ساعت دوازده بود، دقيقا يادم نيست كه يكی از رفقا از سوريه زنگ زد. تلفن رو برداشتم : سلام سيد خوبی؟ به سلام آقا ... چطوری مومن؟ سيد خبر داری؟ چيو داداش؟ چيزی شده؟ آره امروز پرستو داشتيم ... يا ابالفضل ، دروغ ميگی؟ نگو مرتضی... آره سيد، بالاخره مرتضی هم كربلايی شد ... 😭 يا جده ی سادات گفتم و پاهام سست شد حس بدی بود نميدونستم برای دامادي رفيقم بايد بخندم و شاد باشم؟! يا بايد برای تنها شدنم و جاموندنم گريه كنم ... هرچی بود انگار يك هجده چرخ از روم رد شده بود و اطرافيانم بدو بدو اومدن سمتم... 😔 هر جوری بود بخاطر بقيه خودم رو جمع و جور كردم كه مثلا همه چی خوبه... ما را آفریده اند...🌷 🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 @rasooll_khalili
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 سلام علیکم وقت بخیر ان شاالله به مناسبت سالروز شهادتشان در روز عرفه #معرفی_شهید_مدافع_حرم #شهید_مرتضی_عطایی را داریم... ان شاالله بتوانیم از این شهید درس بگیریم.... شادی روح شهید #صلوات
سلام خدمت شما😊 من ابوعلی هستم همون مرتضی عطایی ابوعلی اسمه جهادیمه😇 💫متولد۴اسفند سال۵۵ امروز مهمونتونم.ممنون که وقت گزاشتین😊
عکس #شهیدمصطفی_صدرزاده #شهید_مرتضی_عطایی
کپی مطالب معرفی شهیدان با ذکر صلوات آزاده🌸 برای همین لینک نگذاشتم که راحت باشید✋ نشر زندگی و سیره شهداست 🌷ان شاءالله که همه درس بگیریم و در زندگیمون پیاده کنیم 💠بنده حقیرو حلال بفرمایید ان شاءالله قبول کنند و شفاعتمان کنند 🎋ان شاءالله با اهل بیت علیهم السلام محشور بشن... 🌸ان شاءالله شفیعمون باشن یاعلی مدد
12.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 صدای ضبط شده هنگام درگیری با داعش 👆 ✅ شهید عطایی می گفتن : من اصلا فکر نمی کردم زنده بمونم داعش بدجور داشت مارو می کوبید ...‼️ 😭😭 @rasooll_khalili
با غصه و با دیدهٔ نم می خوانیم یک بند ز شعر محتشم می خوانیم... همواره گریز روضه بشود وقتی ز مدافع حرم می خوانیم... 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🔰اردیبهشت بود که آمد. شب . شبی که آرزوی دیدن مرتضی برایم مستجاب شد. همه فامیل و دوست و آشنا رفتیم فرودگاه استقبالش. تمام یک ماهی که بود، روز و شب مهمان داشتیم.‌ همه می‌آمدند ببینند سوریه چه خبر است. 🔰دو سه سالی که تا شهادتش سوریه بود، مرتضی دیگر آن مرتضای سابق نبود. رشد وجودی و روحی‌اش را با تمام وجود حس می‌کردم. با ما هم که بود مدام دلش پیش نیروهایش بود. مدام با بچه‌هایش در تماس بود. 🔰وقتی از آزادی نبل والزهرا می‌گفت به وضوح برق شادی توی چشم‌هایش دیده می‌شد. چقدر ذوق می‌کرد وقتی می‌گفت: «مردم از خوشحالی و به نشانه تشکر، روی سر بچه‌های ما برنج خشک می‌ریختند.» 🔰کوچک‌ترین اتفاقی کم‌صبرش می‌کرد؛ عملیات می‌شد، فلان نیرویش شهید می‌شد، فلان منطقه سقوط می‌کرد. مرتضی دیگر دلش با ما نبود. هربار که می‌آمد، خستگی را به وضوح روی شانه‌هایش حس می‌کردم. 🔰مرتضی تا قبل از رفتنش به سوریه، موهایش یک‌دست مشکی بود ولی از روزی که رفت، می‌دیدم موهایش دارند سفید می‌شوند. شهید که شد، 13 تار مویش سفید شده بود. 🔰بین خواب و بیداری حس کردم مرتضی روی تپه‌ای ایستاده. داشت از سرما می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد. سرما به جان من هم افتاد. آن‌قدر سردم شده بود که از خواب پریدم. بلافاصله به مرتضی پیام دادم. به همان اسمی که توی گوشی‌ام برایش انتخاب کرده بودم: نورچشمم ؛ جواب نداد. 🔰دلم طاقت نیاورد، زنگ زدم ‌ولی باز هم جواب نداد. دیگر خوابم نمی‌برد. جدای از سرما، نگرانی هم بی‌خوابم کرده بود. دم اذان صبح بود که تماس گرفت. بی ‌سلام و احوال‌پرسی گفتم: «مرتضی! چرا این‌قدر لباس کم پوشیدی که سردت بشه؟ نمی‌گی سرما می‌خوری؟» 🔰 مهربان جواب داد: «چی کار کنم مریم‌جان، عملیات بود. همین یک‌دست لباس نظامی‌ام تمیز بود که پوشیدم.» فهمیدم واقعا سردش بوده. مثل همیشه،قبل ازعملیات غسل شهادت کرده بود و با همان یک‌دست لباس سردش شده بود. راوی✍ همسر بزرگوارشهید 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
پاے روضه هاے محرم قد کشیدند و آن‌ها چہ‌ خوب شنیده بودند صداے هل من ناصر حسین را...... داداش مرتضی شهدا گاهی یه نگاهی 🌷 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
به اصرار از شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى) توصيه‌اى خواستم. گفت «این توصیه‌ی شهید نجفی هست؛ هر روز یکبار برای حضرت علیه‌السلام بریزید. وفقکم الله و ایاکم ان‌شاءالله»🖤 ┄┅─✵🏴✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🏴✵─┅┄