eitaa logo
🕊 شـهیـدانــه 🕊
313 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
101 فایل
[به یاد تمام شهدا ،شهیدانه ای به نام شهید مدافع حرم محمدحسن(رسول) خلیلی] 🌸متولد:1365/9/20 تهران 🌸شهادت: 1392/8/27سوریه 🌸مزار: گلزارشهدای بهشت زهرا، قطعه 53،ردیف87 کپی مطالب آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 [یا خیر المریدین] . چند وقت پیش تعدادی عکس جدید از برادرم به دستم رسید... بین عکس ها می چرخیدم و مست از تماشای او بودم که این عکس توجهم را جلب کرد. جای زخم روی صورتش... یادم آمد سوال همیشگی ام را از محمد. همیشه محرم ها از او می پرسیدم چرا صورتت زخمی و کبود است؟ و جواب همیشگی او: خورده به جایی! اطمینان دارم این عکس کمی بعد از محرم گرفته شده. هرسال از شب هفتم محرم به بعد صورتش یا کبود بود یا زخمی. با خودم می گفتم نکند محمد در مراسماتی شرکت می کند که در آنها از سر افراط خودزنی می کنند!؟؟؟ یک سال از سر کنجکاوی، برادر کوچکترم را همراه خودم و محمد راهی چیذر کردم. ماموریت داشت ببیند محمد در هیات چگونه است؟ به اول روضه که رسیده بود، محمدرضا برادرش را رها کرده بود! آخر سر هم آقا محسن اورا گوشه هیات پشت یک پرچم پیدا کرده بود. می گفت چنان در حال خودش بود و جوری گریه می کرد که آدم دلش می لرزید! بعد از آن شب، زخم های محمد برایم زیبا شده بود... این روزها که یاد این خاطرات می کنم، آنان که لباس نبی خدا را دزدیده اند و عمامه شان مدل جدید کروات های انگلیسی است، امثال محمدرضا را به باد توهین گرفته اند به خاطر دفاع از ناموس خدا.... همانها که قمه زنی را در هیات خود افتخار می دانند. در منطق مدعیان دروغین، باید برای غم عقیله بنی هاشم، در امنیت کامل قمه زد اما وقتی پای هزینه دادن برای حضرت عقیله رسید، زبان باز می شود به تهمت و توهین، زیرا دفاع به مذاق اربابان انگلیسی شان خوش نمی آید!!!! بانوی صبر، قمه زن بی بصیرت نیاز ندارد، او فدایی عاقل می خواهد؛ کمی به انتخاب های بانو دقت کنیم. .......... آقامحمدرضا! مدتی ست فکر می کنم هیات رفتن هایم مشکل دارد... وسط روضه، حرف از سر که می رسد، ذهنم سمت توست. حرف به سینه که می رسد، حواسم پیش توست. روضه ها که خواهر و برادری می شود، چهره تو جانم را به آتش می کشد... تو شدی روضه ی مجسّم من! گاهی مضطر که می شوم، می گویم: محمد! از جلوی چشمم بروکنار! بگذار صحنه را از دید حضرت زینب ببینم! ___________ او می‌رود دامن کشان من زهر تنهایی چشان/ دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم می‌رود ...... ... ✨ 🍃🌸 @rasooll_khalili
🕊 شـهیـدانــه 🕊
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمی گفت. دوستش که در سوریه با او بود،از جواب دادن طفره می رفت. هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود،یک شب 🌙 با حال خیلی بد خوابیدم. همین که سرم را روی بالش گذاشتم، محمدرضا به خوابم آمد و به صورت واضح گفت : مامان اون بنده خدا را این قدر سؤال پیچ نکن❗️وقتی سؤال میکنی، او غصه می خورد دوست داری نحوه شهادت مرا بدانی،خودم به تو می گویم.🍃 محمدرضا دست مرا گرفت و برد به آن جایی که شهید شده بود لحظه ی شهادت و پیکرش را به من نشان داد. بعد از این خواب وقتی نحوه شهادت او را برای فرماندهانش توضیح دادم،آن ها تعجب کردند.⁉️ گفتند:مگر شما آنجا بودید که از همه ی جزئیات باخبر هستید؟!😳 محمدرضا دقیقا ساعت⏰ یک ربع به 7 شب 29 محرم در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ 23 قرار می گیرد. سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می رود.💔 فرماندهانش می گفتند:نحوه شهادت محمدرضا از همه شهدای یگان فاتحین دلخراش تر بوده است🍃 🌸 🌷 ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🍃 ❣✌️🏻 نسبت به لباس هایش حساس بود. می خواست در حین سادگی، رنگ و مدلش تک باشد. سلیقه مادر را قبول داشت و در پوشش خود دقت میکرد.☺ دنبال لباس های مارک دار نبود اما خوش‌پوش و خوش‌سلیقه بود. میگفت باید و باشد.❤️ 🌸 🌷‌ ✨ ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄
🍃🌺 بسمـ رب شهدا والصدیقین 🌺🍃 ❣✌️🏻 روز تشییع پیکر شهید محمدرضا دهقان بود...✨ . حین خواندن نماز کنارش ایستاده بودم... رفتن محمد او را هم هوایی کرده بود... از انتهای نگاهش 👀که باحسرت به تابوت شهید خیره شده بود می شد احساس جاماندگی را فهمید...💔 عزم رفتن کرد و چند روز بعد راهی شد... و مراسم تشییع و آسمانی شدنش همزمان شد با چهلم شهید دهقان... 💠چه خوب دلتان را صاف کردید و به معشوقتان رسیدید...💠 به امید ملحق شدن به شما.... ❤️ 🌹 ┄┅─✵🕊✵─┅┄ @rasooll_khalili ┄┅─✵🕊✵─┅┄