#قصه_کبوترها
یکی دوباری خرده نون و ... ریختیم پشت پنجره، و اون سفیده اومد و خورد؛ بعدش اون یکی سیاهه بهش اضافه شد.
دیگه ما هر از گاهی چیزایی میریختیم و اونا هم گاهی میومدن و میرفتن؛ گاهی هم چند روز پیداشون نبود تا اینکه کم کم ریتم شد واسشون و وقتی هم چیزی نبود، میومدن پشت شیشه و #عرضاندام که ما اومدیم...
اما شروع ماجرای #شکفتن من👇
هر بار که میومدن و پنجره رو باز میکردم، میپریدن روی پشت بوم همسایه و من دونه یا خرده نونی، چیزی میریختم و اونا چند دقیقه بعد از بستن پنجره و رفتن من میومدن و مشغول میشدن.
اما #دیروز قصه فرق کرد
اومدن نشستن و کمی زمین رو گشتن و چیزی پیدا نشد؛ منم چیز خاصی نداشتم
یه تیکه بیسکویت خرد کردم و پنجره رو باز کردم
در کمال تعجب این بار #نپریدن
حتی بیسکویتها رو هم که به طرفشون پرت کردم، کمی عقب رفتن، ولی بازم نپریدن
اما ماجرا چی بود❗️
رسول زارع 👇
📌https://eitaa.com/joinchat/2661613756Ce607fcad7a
#قصه_کبوترها
#قسمت_آخر
6️⃣ اما #مهمترین و #قشنگترین قسمت قصه
نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي
همیشه #منتظرشون بودم که بیان و بهشون #دونه بدم و از این کار لذت میبردم.
اگه از #روح خودش در ما آدما #دمیده، اگه در وجود ما #نشانههایی برای شناخت خودش قرار داده ...
وَ فِي خَلْقِكُمْ وَمَا يَبُثُّ مِنْ دَابَّةٍ آيَاتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ
و در آفرینش شما و آنچه از جنبندگان منتشر و پراکنده می کند، برای اهل یقین نشانه هایی [بر ربوبیت، حکمت و قدرت خدا] ست.
خیلی خیلی و همیشه #منتظره ...
حتی اگه گاهی گاهی بریم، بازم منتظره...
حتی اگه اونجوری که باید، تر و تمیز و قشنگ هم نباشیم، بازم منتظره...
حتی اگه هر حتای دیگهای داشته باشیم، باز و باز و باز... منتظره...
#فتأمل...
رسول زارع 👇
📌https://eitaa.com/joinchat/2661613756Ce607fcad7a
#قصه_کبوترها
🔸کوتاه و خواندنی از یک مخاطب
رسول زارع 👇
📌https://eitaa.com/joinchat/2661613756Ce607fcad7a
#قصه_کبوترها
#پسا_آخر
اون دو تای قبلی رفتن اینا رو هم آوردن
بعد از چند روز دیگه اون دو تا نیومدن
این حکایت احوال برخی از ماها هم هست.
باعث میشیم یه عده #وصل بشن اما خودمون#جدا میشیم.
یا میریم دیگه تا مدتها پیدامون نمیشه.
#فتأمل...
رسول زارع 👇
📌https://eitaa.com/joinchat/2661613756Ce607fcad7a