eitaa logo
کانال رسمی شهید رسول خلیلی
2.2هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
48 فایل
کانال رسمی « ❤️‌‌شهید رسول خلیلی❤️» مدافع حرم حضرت زینب سلام الله متولد:20-9-1365تهران شهادت:27-8/آبان-1392=14محرم آرمیده در بهشت زهرا،قطعه 53-ردیف 87/الف ❌کپی مطالب کانال باذکرمنبع ونام شهیدرسول خلیلی وآی دی کانال جایز است ارتباط: @ShahidRasoulkhalili69
مشاهده در ایتا
دانلود
«همين تربت پاک شهيدان است كه تا قيامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفاى آزادگان خواهد بود.» 🔺صحيفه نور امام خمینی (ره)، ج ۲۰، ص ۲۳۹ 💔 اللّٰهُمَّ اِنّا لٰا نَعْلَمُ مِنْهُ الّا خَیْراً ... جان‌فدا 🆔 @Rasoulkhalili
شرح دعای ندبه_66.mp3
9.69M
۶۶ ✨ شیطان مدتهاست که با استفاده از همین یک حربه ظهور را عقب انداخته! ⚠️ همه ما باید حواسمان را شش دانگ جمع کنیم ☜ فعالان مذهبی و مهدوی بیشتر از بقیه! 💥 فقط هم یک راه برای خنثی کردن این حمله کثیف شیطانی وجود دارد و آن چیزی نیست بجز..... 🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دعای سلامتی امام زمان عج را با صدای دلنشین شهید رسول خلیلی ❤️دلهایتان را از دنیا بیرون کنید قبل ازآنکه بدنهایتان را از دنیا بیرون برند 🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ روایتی از آخرین روز زندگی حاج قاسم ♦️پنج‌شنبه(98/10/12) دمشق ساعت 7 صبح ✍️ با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم،هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. ساعت 7:45 صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند. ساعت 8 صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند ، دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... ساعت 11:40 ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! ساعت 3 عصر حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خودرویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... ساعت حدود 9 شب حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسید شهید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت:میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته!بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت 12 شب هواپیما پرواز کرد ساعت 2 صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود. «در آن نوشته بود مرا پاکیزه بپذیر» 🆔 @Rasoulkhalili
📌 یاور ولیّ... ▪️ مادر هم که باشی می‌توانی امامت را یاری کنی... دُرست مثل «ام‌ّ البنین» که چهار فرزندش را طوری تربیت کرد که یاور ولیّ خود باشند. 📝 🆔 @Rasoulkhalili
🔸روی آب، آتش گرفتن ،سوختن پروانه وار این حکایت را فقط از اشک های شمع می باید شنید. 🆔 @Rasoulkhalili
🌺شهیـد‌ اگـر ڪسی صدای رهبـر‌ خود را نشنود به طور یقین صدای امام‌زمانِ‌ (عج)خود را هم نمی‌شنود و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِ‌نظام‌ باشد. 🆔 @Rasoulkhalili
اسلام داعشی و اسلام رحمانی_mixdown.mp3
4.21M
🔷 داعشی های باکلاس 🔶 بنام آزادی بکام منافقین 📌 برگرفته از جلسات « مهر و قهر» 🆔 @Rasoulkhalili
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 چگونه نماز و قرآن را به سبک شهید ستاری به فرزندان خود آموزش دهیم؟! 🔹️ همسر شهید ستاری با بیان خاطره ای می گوید: یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تمام شد، گفتم:«منصور جان، مگه جا قحطیه که می‌آیی می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟ خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» ◇ تسبیح را برداشت و همان طور که می‌چرخاندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشوند. ◇ مهر رو دست بگیرن و لمس کنند، من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خواندن من رو نبینند، چه طور بعداً به‌ آنها بگویم بیایید نماز بخوانیند !؟» ◇ قرآن هم که می‌خواست بخواند، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر  کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خواند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می­خواندم. ◇ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت: به جای این که چیزی را با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم... 📚 منبع: (ابر و باد،خاطرات شهدا) 🆔 @Rasoulkhalili