eitaa logo
رستگاران
210 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
894 ویدیو
62 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢خانمتون جذابه! یک اصل در روانِ بشر وجود دارد بنام ، که انسانها ذاتا علاقه به دارند. اینکه انسان به چه چیزی بفروشد خیلی تفاوتی ندارد. مثلا در دوران در ادبیات قرآنی، سران کفار به تعداد زیاد فرزندان پسر خود می بالیدند(مال و البنون). پیش از انقلاب، داشتن یک هنر و امتیاز برای بودن و در عین حال پُز دادن بشمار می رفت. حتی تا همین سال پیش خانواده های ایرانی از اینکه فرزندشان در موفق شده، سر خود را بالا میگرفت و افتخار کند. الغرض، نمونه ها مهم نیست؛ اصل بودن و فروختن با آن اهمیت دارد. حالا به شهر برویم، خانمهای متاهلی که شدت و و کوتاهی لباسشان از بیشتر است. حالا باز این یک طرف قضیه را به خود اختصاص داده، دیگر ماجرا مدنظر ماست. برخی از آقایان، از اینکه (بخوانید ناموس) در ملاعام جذاب تر و خاص تر باشند بیشتر خوششان می آید!!! و همان مقدار که در مثالها مطرح شد میفروشند. هر چه تعداد کیف کننده گان از و آرایش و اندام خانم در بین اهالی شهر بیشتر باشد، او بیشتر میکند. باور نمیکنید؟ به پرونده های خانواده و علت مراجعه کنید
💢مشکل ما فقط نیست! افراد در خود، مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه را ریشه در مردم میدانند. از طرف دیگر معتقدند مردم در حالت رفاه اقتصادی از بسیاری از بحران و بزهکاری های اجتماعی(کلاهبرداری، طلاق، فحشا فاصله میگیرند)، این تحلیل است. ✅پزشکِ پولداری که میگیرد و با درد بیمار پول روی پول میکند. ✅مهندسِ بساز و بفروشی که در کم میگذارد و تحویل مردم‌میدهد. ✅آن یا مدیرکلی که به حد خود قانع نیست و بسمت میرود و در کمال تعجب حق خود هم‌میداند. ✅افزایش میزان در خانواده های متمول، عدم ازدواج در جوانانی که از پشتوانه مالی مناسب برخودارند. ✅آن پولداری که به سبب توانایی مالی فحشا و را میخرد، در فرضا یک طرف ماجرا از سر فقر به تنفروشی رسیده، اما طرف مقابل بعنوان خریدار نقش ایفا میکند، که از فقر رنج نمیبرد. آنچه دنیای مدرن در تحلیل جامعه مورد غفلت قرار میدهد؛ عنصر و است، انسان خدانترسِ مدرن گرفتار این دوری از معنویت است.
🚨 ماجرای عالم بزرگ از همسر 💠 مرحوم کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بود. اصحاب خاصّش فهمیدند که این مرد بزرگ الهى، گاهى همسرش حسابى او را می‌زند. یک روز چهار پنج نفر خدمتش آمدند و گفتند: آقا آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، گاهى که می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را بدهید. گفت: نمی‌دهم. گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم. گفتند: چرا؟ فرمود: این زن در این خانه براى من از اعظم خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین علیه‌السلام می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه مرا برمی‌دارد، (کمی مغرور می‌شوم) همان وقت می‌آیم در خانه، کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این الهى است، این باید باشد.   📙کتاب‌نفس؛ انصاریان،ص ۳۲۸