#دست_نوشته✍
زندانبانی که بیست و چهارساعته از زندانیش مراقبت میکنه، به همون اندازه در بند هست
بیشتر ما زندانیِ همیشگی چیزهایی هستیم که میترسیم از دستشون بدیم
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄
#دست_نوشته✍️
هربار که پدرم برنج جدیدی میخرید، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه میگرفت.
میگفت طریقهی طبخِ برنج ها باهم فرق دارد، همهشان یک جور، دم نمی کشند، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه، پیش رفت!
برای همین بود که بارِ اول، مقدارِ کمتری میپخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید"، یا اگر خراب می شد، اسراف نکرده باشد!
آدم ها هم دقیقا همینند.
قبل از اعتماد و بذلِ محبت، آن ها را خوب بشناسید،
از تنهاییتان ، به هرکس و ناکسی پناه نبرید!
نه هر آدمی لایقِ همنشینی است، و نه می شود با تمامِ آدم ها یک جور تا کرد!
بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازهی باورهای شما قد نخواهند کشید...
حواستان باشد؛
مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید!
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#دست_نوشته✍
زنگ زدم به خواهرم که خواهرزادههام جواب دادن، حالا من دلتنگی و بغض داشت خفهام میکرد، با ذوق گفتم: دایی فداتون بشه سلام، چه خوب که شما جواب دادین، دلم براتون تنگ شده. کوچیکه گفت: دایی جان سلام لطفا مزاحم نشو گوشی مامان رو لازم داریم، داریم گِیم میزنیم، بای :)))))))))
💐💐💐