💠 اعتماد به قول عادل
💬سؤال: اگر کسی #موثق و #عادل بود و #خبره هم بود و بعد نامزدی را در انتخابات معرفی کرد میتوانیم به قول او اعتماد کنیم؟
✅ جواب: این مسأله انتخابات با مسأله نماز جماعت و اینها فرق دارد. اینجا یک #بینش_سیاسی و #اجتماعی هم لازم است، کار هر آدم عادلی نیست. ممکن است یک آدمی عادل باشد ولی اشخاص را نشناسد و عوضی رأی بدهد یا عوضی را تبلیغ کند. لذا به هر عادلی نمیشود اکتفاء کرد. باید با عادلی کار کرد که #آدمها_را_میشناسد و میداند این #دیندار است یا دیندار نیست یا این فرد چند سالی که پُست داشته در آن پست چه کرده است؛ اینها را میفهمد.
اما آن بنده خدایی که آشنا نیست، در مسائل اجتماعی و سیاسی نمیشود دنبال او رفت.
#احکام
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🟢 صفرتاصد ماجرای بابک زنجانی در ۲ دقیقه.
🌎🌎🌎
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_8757644224.mp3
5.84M
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_8805206549.mp3
4.65M
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_8830254046.mp3
5.09M
هدایت شده از قاریان افضل ایران
1_8855614255.mp3
3.37M
قاریان افضل ایران:
تفسیرآیه به آیه قرآن کریم:
آیه ۶🌹 ازسوره نساء🌹
وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْكُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ يَكْبَرُوا وَ مَنْ كانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ كانَ فَقِيراً فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَ كَفى بِاللَّهِ حَسِيباً
و يتيمان را بيازماييد، تا هنگامى كه به (سنّ بلوغ و ازدواج) برسند، پس اگر در آنان رشد (فكرى) يافتيد، اموالشان را به ايشان برگردانيد و آن را به اسراف و شتاب، از (بيم) اينكه بزرگ شوند (و اموالشان را از شما بگيرند) مصرف نكنيد.
وهر (قيّم وسرپرستى) كه بىنياز است، عفّت به خرج دهد (و از گرفتن
حقالزّحمهى امور يتيمان چشم بپوشد) وآن كه نيازمند است، به مقدار متعارف (در برابر نگهدارى از مال يتيم) مىتواند ارتزاق كند. پس هرگاه اموالشان را به آنان ردّ كرديد، (افرادى را) بر آنان گواه وشاهد بگيريد. (اين گواهى براى حفظ حقوق يتيمان است، وگرنه) خدا براى محاسبه كافى است.
آیه ۶🌹 ازسوره نساء🌹
وَ ابْتَلُوا= وبیازمایید
الْيَتامى=یتیمان را
حَتَّى=تا
إِذا=هنگامی که
بَلَغُوا = برسند
النِّكاحَ =به سن ازدواج
فَإِنْ=پس اگر
آنَسْتُمْ=دریافتید
مِنْهُمْ=ازآنان
رُشْداً=کاردانی را
فَادْفَعُوا= آنگاه بدهید
إِلَيْهِمْ=به آنان
أَمْوالَهُمْ=مالهایشان را
وَ لا تَأْكُلُوها=ومخوریدآن را
إِسْرافاً=به اسراف
وَ بِداراً=وشتاب
أَنْ يَكْبَرُوا=ازترس اینکه بزرگ شوند
وَ مَنْ=وهرکه
كانَ =باشد
غَنِيًّا=توانگر
فَلْيَسْتَعْفِفْ=پس باید خویشتن داری کند
وَ مَنْ=وکسی که
كانَ=باشد
فَقِيراً =نیازمند
فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ=پس باید درحد عرف بخورد ،مصرف کند
فَإِذا=آنگاه چون
دَفَعْتُمْ=بازمی گردانید
إِلَيْهِمْ=به آنان
أَمْوالَهُمْ=مالهایشان را
فَأَشْهِدُوا=پس گواه گیرید
عَلَيْهِمْ=برآنان
وَ كَفى=وهمین بس که
بِاللَّهِ =الله
حَسِيباً =حسابرس است
آیه 7🌹ازسوره نساء🌹
لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً
براى مردان، از آنچه پدر و مادر ونزديكان، (پس از مرگ) بر جاى گذاشتهاند سهمى است و براى زنان (نيز) از آنچه پدر ومادر و خويشاوندان بر جاى گذاشتهاند، سهمى است، خواه (مقدار مال) كم باشد يا زياد، سهمى معيّن و مقرّر
آیه 7🌹ازسوره نساء🌹
لِلرِّجالِ= برای مردان
نَصِيبٌ =سهمی است
مِمَّا=از آنچه
تَرَكَ=برجای نهند
الْوالِدانِ=پدرومادر
وَ الْأَقْرَبُونَ =وخویشاوندان
وَ لِلنِّساءِ =وبرای زنان
نَصِيبٌ=سهمی است
مِمَّا=از آنچه
تَرَكَ =برجای نهند
الْوالِدانِ = پدرومادر
وَ الْأَقْرَبُونَ=وخویشاوندان
مِمَّا=از آنچه
قَلَّ=کم باشد
مِنْهُ=ازآن
أَوْ =یا
كَثُرَ=بسیارباشد
نَصِيباً =که سهمی از
مَفْرُوضاً =معین ومقرر
آیه 8🌹ازسوره نساء🌹
وَ إِذا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً
و اگر هنگام تقسيم (ارث)، خويشاوندانى (كه ارث نمىبرند) ويتيمان و مستمندان حاضر شدند، پس چيزى از آن مال به آنان روزى دهيد و با آنان پسنديده سخن بگوئيد
آیه 8🌹ازسوره نساء🌹
وَ إِذا =وچون
حَضَرَ=حاضر شوند
الْقِسْمَةَ =به هنگام تقسيم میراث
أُولُوا الْقُرْبى=خويشاوندان غیروارث
وَ الْيَتامى=ویتیمان
وَ الْمَساكِينُ=و بینوایان
فَارْزُقُوهُمْ=پس روزیشان دهید
مِنْهُ =ازآن
وَ قُولُوا=وبگویید
لَهُمْ =به آنان
قَوْلًا =سخنی
مَعْرُوفاً =پسندیده
آیه 9🌹ازسوره نساء🌹
وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيداً
و كسانى كه اگر پس از خود فرزندان ناتوانى به يادگار بگذارند، بر (فقر آينده) آنان مىترسند، بايد (از ستم درباره يتيمان مردم نيز) بترسند. از خداوند پروا كنند و سخنى استوار گويند
آیه 9🌹ازسوره نساء🌹
وَ لْيَخْشَ=وباید بترسند
الَّذِينَ=کسانی که
لَوْ =اگر ،اگرچه
تَرَكُوا =ترک کردند
مِنْ =از
خَلْفِهِمْ=پشت سرشان،آینده اشان
ذُرِّيَّةً =فرزندانی
ضِعافاً =ضعیفانی ،میهمانی
خافُوا =می ترسند،بیم دارند
عَلَيْهِمْ=برایشان
فَلْيَتَّقُوا=پس باید بترسند
اللَّهَ =الله
وَ لْيَقُولُوا=وباید بگویند
قَوْلًا =گفته ای ،سخنی
سَدِيداً =محکمی ،استواری
@
آیه 10🌹ازسوره نساء🌹
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً
همانا، آنان كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، در حقيقت، آتشى را در شكم خود فرو مىبرند و بزودى در آتشى افروخته وارد خواهند شد
آیه 10🌹ازسوره نساء🌹
إِنَّ=همانا
الَّذِينَ=کسانی که
يَأْكُلُونَ=می خورند
أَمْوالَ=مال های
الْيَتامى= یتیمان را
ظُلْماً=به ستم
إِنَّما=جز این نیست که
يَأْكُلُونَ=می خورند(می انبارند)
فِي=در
بُطُونِهِمْ =شکم هایشان
ناراً =آتشی را
وَ سَيَصْلَوْنَ=وبه زودی درآیند
سَعِيراً =درآتش برافروخته
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🟢 آخرین حرفی که احمدشاه قاجار دربارۀ رضاخان گفت
🔹۳ اسفند ۱۲۹۹ یعنی ۱۰۳ سال پیش اتفاقی مهم و تاریخی رخ داد و دود آن به چشم ایران رفت. رضاخان علیه قاجارها کودتا کرد و بعد، مجموعهای از زدوخوردها و زدوبندها سرنوشت ایران را تغییر داد. این داستانِ مردی است که به پشتوانه یک معمار خارجی به سلطنت رسید؛ داستانی با یک جمله پایانی از احمدشاه قاجار درباره رضاشاه و انگلیس و الخ.
🟢🟢🟢
هدایت شده از قاریان افضل ایران
13.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قاریان افضل ایران :
کدامیک؟ آرزو یا هدف!
✍روح الله کریمی خویگانی
اگر آرزوهامون رو به هدف تبدیل نکنیم، اون ها را به گور می بریم. اگه یه دستگاهی بود که می بردیم قبرستون، روی هر قبری که می گذاشتیم، نشون می داد که هر کدام از این صاحبان قبر، چقدر آرزوهای بزرگ و قشنگ داشته اند که با خودشان برده اند به سرای آخرت و هیچکدومشون رو در دنیا تحقق نبخشیده اند!
استادی می گفت: آرزو رو به هدف تبدیل کنید، چطوری؟ با نوشتن!
میگفت: یه برگه بردارید و بگید دوست دارید به چه چیزهایی برسید؟
بعد که نوشتید بدونید که هر هدفی دو وجه دارد: یک وجه نورانی و قشنگ و یک وجه سیاه و سخت!
حالا اگر بخواهید به وجه قشنگ اون هدف برسید، باید خودتون رو آماده کنید برای دربه دری و زحمت برای آن هدف.
اگر حاضر نیستید قسمت چرک کار، یعنی دربه دری و سختی را پیش ببرید روی هدفتون خط بکشید و بروید دنبال کارتون.
اگه شما بخواهید که نفر اول کنکور بشوید، وجه قشنگ کار اینه که دوربین های صدا و سیما بیان منزلتون گزارش بگیرن، دم درب مدرسه و توی کوچه و بازار بنر تبریک بزنن...اما برای رسیدن به این وجه قشنگ باید آماده بشی که از خوابت، مسافرتت، بازیت، مهمونیت و صدها چیز دیگه بزنی.
اگه هدفتون، داشتن چند بچه ی خوشگله که بشن عصای پیریتون، باید خودت رو آماده بکنی که سختی های چندبچگی رو به جون بخری.
اما دو نکته وجود داره: اول اینکه بعضی ها رنج و سختی هدفشون رو هم پذیرفته اند و دارن پیش میرن ولی مدام غر می زنن، بچه داری میکنه ولی روزی صد مرتبه خودش و بچه اش رو لعن و نفرین می کنه، خوب معلومه با این رویه ایشون داره با اون وجه قشنگ و نورانی کار فاصله می گیره...هم رنج می کشه، هم گنج نمیبینه.
نکته دوم: آدم ها باید وقتی قسمت چرک و سخت کار را پیش می برن، با نهایت سپاسگزاری و شوق و ذوق، کار رو پیش ببرن تا بتونن وجه قشنگ کار رو درو کنن.
تو باید با عشق تمام پوشک بچه رو عوض کنی، بیخوابی کنکور رو تحمل کنی و ...
نکته آخر: شاید بگید آخه در به دری کشیدن که لذت نداره که من لذت ببرم...منم میگم: چرا لذت داره، اگر بتونی برای رنج هات معنا بسازی.
هوش هیجانی!
✍روح الله کریمی خویگانی
دیروز مدیر مدرسه میگه یه دانش آموز داریم معدلش بیسته.
سر جلسه ازمون، یه ربع از امتحان گذشته بود که دیدیم سرش رو روی صندلیش گذاشته داره گریه می کنه. رفتیم بالا سرش ببینیم چی شده. صدای گریه اش بلند تر شد، طوری که حواس همه بچه ها پرت شد و همه نگاه های بچه ها و معلم ها سمت این دانش آموز بود. لا به لای گریه هاش فهمیدیم که خودکارش نمی نویسه!
هر چی خودکار آوردیم، دلداریش دادیم که اتفاقی نیفتاده، هنوز وقت کافی داری، شما هم که شاگرد اولی، جواب سوال ها رو می دونی، بشین بنویس...
ولی لحظه لحظه حالش بدتر می شد و صدای گریه هاش غنی تر. طوری شد که آخرش مجبور شدیم زنگ بزنیم به والدینش بیان ببرنش!!
ببینید بچه تربیت کرده ایم که در هوش شناختی ۲۰ ولی در هوش هیجانی صفر!
🎥قرائت تقلیدی دیدنی یکی از نوجوانان از منشاوی در دیدار صبح دیروز رهبر معظم انقلاب با شرکتکنندگان مسابقات بینالمللی قرآن.
رای دادیم
این را ی ما باشد خطاب از امر هو و رای دادبم
رای از عبادت بود و با جان رای دادیم
یک عمر هم در بیش هم کم رای دادیم
باجان و دل ،در شادی و غم رای دادیم
این برکتِ جمهوری اسلامی ماست
افزون تر از هرجایِ عالَم رای دادیم
هرجا که دشمن خواست تا نومید گردیم
همراه هم رفتیم باهم رای دادیم
رفتیم همراه تمام خانواده
باشور و شوقی خاص،از دَم رای دادیم
رفتیم بنویسیم رای عمه را، بعد
دزدانه جای عمه هاهم رای دادیم
تا دشمن ایران و ایرانی بسوزد
با شوق این نام مُعظم رای دادیم
در جنگ تحمیلی بدون بیمی از مرگ
رفتیم در خط مقدم رای دادیم
درخبرگان ومجلس و شورا ،سه نقطه
این سالها اینگونه درهم رای دادیم
حتی اگر دلخسته از تحریم بودیم
پایِ وطن ماندیم ،محکم رای دادیم
با دستهای پینه بسته کار کردیم
تا ظهر شد وقتی فراهم رای دادیم
پای نظام و مکتب خود ایستادیم
تا قامت دشمن شود خم رای دادیم
این حق ما در انتخاب سرنوشت است
دنبال این حقِ مُسَلم رای دادیم
با مشت پُر سوی ستمگر حمله کردیم
تا دشمن ایران کند رَم رای دادیم
فرد براندازی به من گفتا:نده رای
رو سوی او با خنده گفتم،رای دادیم!!
#انتخابات
☄طوفان حسن عباسی درباره عمارهای رهبری و لاشخورهای سیاسی📣
🔹 حسن عباسی: وقتی رهبر انقلاب فریاد زدند أین عمار خیال کردم الان چهار هزار نفر می آیند اما وقتی دور هم جمع شدیم اما ظهر فقط چند نفر باقی ماندند:
علیرضا پناهیان
سعید قاسمی
#قاسم_روانبخش
نادر طالبزاده
#رسایی و ...
هدایت شده از قاریان افضل ایران
🔻🔻از قاسم به مردم عزیز ایران:
《امروز قرارگاه حسین بن علی (ع) ایران است》
برای حفظ قرارگاه حسین بن علی (ع)، #رایمیدهم...
#انتخابات #شهید_حاجقاسم_سلیمانی #دعوت #تنهانرو
🔴آیه الله شیخ احمد جنتی ۹۷ ساله شد؛در پی این اتفاق تعدادی از براندازان کور شدند
🔷انشاءالله سال آینده مورد فوتی از براندازان نیز به احتمال زیاد گزارش خواهد شد.
#طنزولی واقعی.
🔹🔹🔹
هدایت شده از قاریان افضل ایران
#شرح_حکمت ۲۵۲
❣امیرالمومنین علیهالسلام مى فرماید:
▫️وَآلْجَهَادَ عِزّاً لِلاِْسْلاَمِ
💠و جهاد را براى عزت و سربلندى اسلام (و مسلمانان) قرار داد
✍دليل آن روشن است؛ اگر مسلمانان در برابر حيلهها و حملات و تهاجمات دشمنان خاموش بنشينند و به جهاد برنخيزند چيزى نمىگذرد كه عظمت آنها پايمال دشمنان مىشود وعزت وسربلندى تبديل به ذلت و سربهزيرى مىگردد.
═══✙❆♡❆✙══
هدایت شده از قاریان افضل ایران
پلیس آگاهی پایتخت:
همشهری آنلاین
حوادث
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۷:۵۳
ناگفته های یک کارآگاه زن تهرانی از کشف معماهای پلیسی
یکی از افسران اداره چهارم پلیس آگاهی تهران که مختص افراد گمشده است، زنی است که بسیاری از پرونده های قتل را رازگشایی کرده است.
همشهری آنلاین - الهه فراهانی: «دخترم ۱۵ سال بیشتر نداره؛ آخرین بار برای رفتن به کلاس زبان از خانه رفت بیرون اما دیگه برنگشت... مادرم آلزایمر داره و گم شده. خواهش میکنم تا اتفاقی براش رخ نداده پیداش کنید... همسر و فرزندم برای رفتن به خانه یکی از اقوام از خانه خارج شدند و هنوز برنگشتن. نمیدونم چه بلایی سرشون اومده...»
این چکیده اظهارات افراد نگران و مضطربی است که هر روز راهی اداره چهارم پلیس آگاهی تهران میشوند تا برای پیدا کردن گمشدهشان از ماموران کمک بخواهند؛ ادارهای که مربوط به افراد فقدانی یا همان گمشدههاست. همانهایی که ناگهان و بدون برجا گذاشتن ردی از خودشان گم میشوند و چنان آشوبی به دل عزیزانشان میاندازد که تنها امیدشان پس از خدا میشود افسرانی که در اداره چهارم پلیس آگاهی تهران مشغول به کار هستند و تخصصشان یافتن افراد گمشده است. هر چند بسیاری از افراد گمشده با تلاش افسران پلیس، خیلی زود پیدا می شوند و به آغوش خانواده بر میگردند اما تحقیقات در برخی از پروندهها پیچیده و کاملا تخصصی است. افسران پلیس گاهی مجبور میشوند برای حل این پروندهها به دنبال سوزن در انبار کاه بگردند و در این میان هر چند موفق میشوند سرنوشت فرد گمشده را کشف کنند اما نتیجه تحقیقاتشان گاهی دردناک و هولناک است و این یعنی فرد گمشده به قتل رسیده است.
اینجا اداره چهارم پلیس آگاهی تهران است و جالب است بدانید که یکی از افسران زبده این اداره که تاکنون از پروندههای زیادی رازگشایی کرده، سرهنگ زهرا غفاری است که قریب به ۲۰ سال از فعالیتش در اداره فقدانیها میگذرد. این خانم کارآگاه، علاقه زیادی به فیلم و سریالهای پلیسی مشهور مانند خانم مارپل، شرکوک هولمز، پوآرا و ... دارد و کتابهای جنایی زیادی خوانده و گاهی از آنها برای حل پروندههایش الهام گرفته است. میگوید به دلیل عشق به کارش و تبدیل شدن به کارآگاهی زبده، قدم در این راه پر خطر و هیجان انگیز گذاشته است. او حالا در گفت و گو با همشهری از جزییات کارش و اینکه چطور از دل پروندهها، سرنخها را بیرون میکشد میگوید.
ابتدا خودتان را معرفی کنید؟
من زهرا غفاری هستم. متولد سال ۵۷. سال ۷۸ وارد دانشگاه افسری شدم و از اواخر سال ۸۱ در اداره آگاهی تهران کارم را شروع کردم. در این بین هر ازگاهی هم دورههای مختلفی، مانند دوره بدرقه متهمان، دستگیری و عملیات را پشت سر گذراندهام. حدود دو سالی هم می شود که به درجه سرهنگ تمامی رسیدهام و حدود ۲۰ سال است که روی پروندههای افراد گمشده یا فقدانی کار میکنم. البته تا چند سال قبل، همه پروندههای مربوط به افراد گمشده در اداره یازدهم یا اداره مبارزه با آدمربایی رسیدگی میشد و من در ابتدا در اداره یازدهم بودم که هم به پروندههای آدمربایی رسیدگی میکردیم، هم فقدانیها. اما الان چند سالی می شود که اداره چهارم تشکیل شده و در این اداره پرونده افراد گمشده مورد بررسی قرار می گیرد و به این ترتیب پروندههای آدمربایی از فقدانی جدا شد. از صبح که کارمان شروع می شود، ارباب رجوعها روبهروی من و همکاران دیگرم در این اداره قرار می گیرند و شرح می دهند که آخرین بار عزیزشان، برای انجام چه کاری از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. بسیاری از آنها مضطرب و نگران هستند. حق هم دارند. من و همکارانم باید آنها را به آرامش دعوت کنیم تا بعد بتوانیم سوالهایی که به کشف حقیقت کمک می کند را از آنها بپرسیم. مانند اینکه آخرین بار چه لباسی تن فرد گمشده بود؟ کدام محل ناپدید شد؟ با چه افرادی آخرین بار در تماس بوده و سوال های دیگری که به کشف حقیقت کمک می کند. در ادامه روند تحقیقات، آنها عکسی از فرد گمشده به ما ارائه می دهند که در پرونده قرار می گیرد. پس از ثبت اظهارات آنها و تشکیل پرونده، تحقیقات شروع میشود. از بررسی دوربینهای مداربسته گرفته تا تحقیقات میدانی. البته در این بین، اقدامات اطلاعاتی و پلیسی هم صورت میگیرد که گاها محرمانه است و نباید شیوه و شگردهای پلیسی عنوان شود و میتواند ما را به حقیقت برساند.
از روند این پرونده ها بگویید و اینکه معمولا سرنوشت افراد گمشده، به کجا می رسد؟
هر پروندهای که تشکیل میشود، زمان می برد تا به نتیجه برسد. رازگشایی از بعضی پروندهها راحتتر است. چون گاها ۲۴ ساعت بعد فرد گمشده، پیدا میشود. این مساله معمولا مربوط به گم شدن نوجوانهاست. آنها معمولا به حالت قهر خانه را ترک میکنند و نزد دوستانشان میروند و بعد از ۲۴ساعت به خانه برمیگردند. تعدادی دیگر هم به دلیل اختلاف با اعضای خانواده، خانه را ترک میکنند
هدایت شده از قاریان افضل ایران
ادامه مطلب👇👇👇👇👇👇
تا نزدیکانشان دچار نگرانی شوند. اما در پرونده گم شدن کودکان، ماجرا فرق میکند. آنها گاهی در جاهای شلوغ دست والدینشان را رها میکنند که سرنوشتشان یا به آدم ربایی منجر می شود و یا توسط مردم پیدا شده و تحویل کلانتری یا بهزیستی می شوند.
البته پروندههای دیگری هم هست که سرنوشت گمشدهها به راحتی مشخص نمیشود. گاهی زمان زیادی می برد تا به نتیجه برسد. ممکن است حتی ماه ها طول بکشد و در این پروندهها معمولا معلوم میشود که فرد گمشده به قتل رسیده است. گاهی هم ماجرای آدم ربایی مطرح است که وقتی مشخص شد، فرد گمشده ربوده شده، دیگر رسیدگی به آن در تخصص افسران اداره چهارم نیست و برای ادامه روند رسیدگی به اداره یازدهم که مختص آدمربایی و گروگانگیری است ارجاع می شود.
می توانید بگویید چند درصد از پرونده های افراد گمشده، سرنوشتشان با قتل گره خورده است؟
سالانه شاید به تعداد انگشتان دست هم نرسد. معمولا فرد گمشده، زنده پیدا میشود.
در همه این سالهایی که به عنوان کارآگاه زن مشغول به کار بودهاید، نگاه دیگران نسبت به شغل شما چه بوده است؟
کار پلیس، سختی و دشوارهایی زیادی دارد و فقط عشق و علاقه است که باعث میشود وارد این شغل شوی. مخصوصا برای یک زن. اما به عقیده من در سالهای اخیر نگاهها به پلیس زن تغییر کرده است. این روزها نگاه افراد به پلیس زن، کاملا مثبت است و همیشه از هوش و ذکاوت خانمهای پلیس تعریف میشود. اینکه زنها در پرونده ها دقیق هستند و حضورشان در اداره های مختلف پلیس آگاهی تهران و حتی جاهای دیگر الزامی است.
از زندگی شخصی خودتان بگویید، نظر خانوادهتان درباره شغلتان چیست؟
من از کودکی عاشق هیجان بودم و پای تماشای فیلمهایی مینشستم که در ژانر اکشن و پلیسی بودند. کتابهای پلیسی میخواندم. فیلم و سریالهای خانم مارپل، شرلوک هولمز، پو آرو را تماشا می کردم. حتی الان هم به تماشای این فیلمها مینشینم تا از آنها ایده بگیرم برای کشف سرنخ در پروندهها. خانواده ام وقتی علاقه مرا دیدند نه تنها مخالفتی نکردند بلکه تشویقم کردند تا به دنبال هدفم بروم و برایم آرزوی موفقیت کردند. من با اطمینان و عشق و علاقه در این حرفه قدم گذاشتم و بعد با همسرم که او هم پلیس است، آشنا شدم و با یکدیگر ازدواج کردیم. چون همسرم خودش پلیس است، سختیهای این شغل را کاملا درک می کند و به هیچ عنوان مشکلی با کار من ندارد. گاهی پیش می آید تمام طول روز سرگرم کارم هستم و برای کشف پرونده ها ناچارم به محل حادثهها بروم. زمان مجردی ام، مادرم گاهی با من همراه می شد اما بعد از ازدواج با شوهرم، سر صحنهها میروم برای انجام تحقیقات میدانی.
چه جالب که همسرتان پلیس است، فرزندانتان چطور؟ به این حرفه علاقمند هستند؟
ما یک دختر ۱۳ ساله داریم. دخترم با وجود مشقت و سختی های این شغل، باز هم دلش میخواهد پلیس شود. هر وقت میبیند من در حال کار کردن روی یک پرونده هستم، کنار من مینشیند و با عشق و علاقه یادداشت های مرا می خواند. معمولا برای کشف اسرار افراد گمشده و پرونده هایی که احتمال قتل وجود دارد، سرنخ ها را یادداشت برداری می کنم تا زودتر به نتیجه برسم.
شیرینترین لحظهها در کارتان چه بودهاند؟
پروندههای مربوط به کودکان گمشده حساسیت ویژهای برای پلیس و خود من دارند. شیرینترین لحظهها، زمانی است که کودک گمشدهای را پیدا میکنم و لحظه در آغوش کشیدن او توسط پدر و مادرش را میبینم.
منبع: روزنامه همشهری
هدایت شده از روابط عمومی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ
مراحل آماده سازی موکب الحسین (ع) شهدای انتظامی عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی تهران بزرگ در شهر مقدس جمکران به مناسبت فرارسیدن میلاد منجی عالم بشریت امام زمان (ع)
#نیمه_شعبان
#کارآمدی_حاکمیت
#اقتدار_ایران
#تولیدی_عس_فاتب