eitaa logo
روابط،عمومی عقیدتی سیاسی پلیس آگاهی فاتب
285 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
43 فایل
گر بر سر فتنه بر نجوشی مردی.. ور تیغ زبانها بنیوشی مردی.. ای ذره که در راه هوا می کوشی.. در راه خدا اگر بکوشی مردی.. حکیم باباافضل
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده‌یاد حجت الاسلام حاج آقا یگانه مرقی.. نعمت پیامبر بالاتر از هر نعمتی پیغمبر خیلی عظمت دارد، نمی­شود رفتار پیغمبر را لیست کرد. همان به قدر تشنگی باید چشیددد. آمدند به امیرالمومنین گفتند، می­شود پیغمبر را برای ما توصیف کنید؟ امیرالمومنین لبخندی زدند و فرمودند؛ شما می­توانید نعمت­های خدا را برای من لیست کنید؟ گفتند؛ نه آقا "ان تعدوا نعمت الله لا تحصو ها" ، اگر بخواهید نعمت­های خدا را لیست کنید لیست نمی­شود. بعد حضرت فرمود که می­دانستید همه­ی بی نهایت نعمت خدا در نظر خدا قلیل است؟ چرا؟ چون خدا می­فرماید؛ "متاع الحیوه الدنیا قلیل" همان لا تحصو ها [قلیل است]. این نشان می­دهد که آن واحد شمارش خدا با ما فرق می­کند؛ واحد عظمت و قلت خدا با ما فرق می­کند. درست است که" نعمت الله لا تحصوها" ولی نزد خدا این لا تحصوها می­شود قلیل."­متاع الدنیا قلیلٌ" خُلق بی‌نهایت پیامبر اما همین خدایی که به نعمت بی‌نهایتش قلیل می‌گوید، به پیغمبر اکرم(ص) می‌فرمایند: "و انّک علی خُلُق عظیم"، خُلق تو(پیامبر) عظیم است. خُلق یعنی چه؟ ماده خلق (خ ل ق) به معنای اندازه است. وقتی با فتحه بیاید می‌شود خَلق، اندازه ظاهری، خُلق اندازه باطنی می‌شود، یعنی تو (پیامبر) بی‌نهایت هستی. مناظره امیرالمومنین با دانشمند یهودی "جاء حبر الی امیر المومنین" فردی یهودی نزد امیر المومنین آمد، پیش‌تر نزد خلیفه اول رفته بود و پرسیده بود خدا کجاست؟ خلیفه اول گفته بود در آسمان‌ها‌، یهودی استنتاج کرد که خدا در زمین نیست و به نحوی استنتاج کرد که خدا در آسمان هم نیست لذا خلیفه اول دستور قتل او را داد. یهودی گفت اسلامی که انقدر بی منطق باشد ارزش ندارد. هنگام بیرون رفتن سلمان فارسی جلوی او را گرفت و گفت از یک آقایی که کشاورزی می‌کند سوالت را بپرس. هنگامی که می‌خواست نزد امیرالمومنین بیاید، حضرت علی(ع) وقتی از دور او را دید، فریاد زدند: "ان الله اين الاين فلا اين له؛ جل ان يحويه مكان فهو فى كل مكان بغير مماسة و لا مجاورة يحيط علما بما فيها و لا يخلو شى ء من تدبيره " خدا خالق مکان است ولی خود در مکان نیست. یهودی وقتی رسید به امیرالمومنین افتاد روی پای ایشان، " افنبی انت؟" تو پیغمبری؟ امیر المومنین فرمودند: " ویللک، انا عبد من عبید محمد" من بنده‌ای از بندگان پیغمبر اکرم هستم. امیر المومنین با این همه عظمت، بنده ای از بندگان پیغمبر است، باید بتوانیم شبیه پیغمبر بشویم. دو خصوصیت پیغمبر و نشانه­های بندگی دو‌ خصوصیت از پیغمبر اکرم بگویم، یکی از مهم‌ترین خصوصیت‌های پیغمبر که نشانه بندگی پیغمبر است، نشانه بندگی آن چیزی نیست که ما تصور می‌کنیم مثلا محاسن بلند یا پیشانی کنده بسته، بعضا دشمنان پیغمبر هم اینگونه بودند، داعشی‌ها هم بعضا اینگونه هستند، این‌ها نشانه بندگی نیست. نشانه بندگی ظریف است.اصلا خود پیامبر اکرم فرمودند: اگر می­خواهی بندگی­ات را بسنجی ببین خانواده­ات را چقدر دوست داری؟ این نشانه واقعی بندگی است. *یکی از نشانه­های واقعی بندگی که پیغمبر داشت و ما باید آن را پیدا کنیم، تکلف است.* در قرآن دارد که حضرت فرمودند: " و ما انا من المکلفین" من از متکلفین نیستم. خدا به پیامبر گفت که برو به مردم بگو من این شکلی هستم. متکلف نیستم. متکلف یعنی ادا درآوردن. بنده واقعی خدا، خودش است. ادا در نمی­آورد. هی چیزهایی را برای خودش تحمیل نمی­کند. تا یکجوری توجه دیگران را به خودش جلب کند. می­داند خدا دارد کار می­کند، لذا لازم نیست ادا دربیاورد. ببینید من از اداهای خیلی ساده شروع بکنم. مثلا آدم­هایی هستند وقتی یک مقامی دارند، لزوما باید وسیله­ای که سوارش می­شوند وسیله ویژه­ای باشد، مثلا می­گوید من چون مهندس شدم، چون دکتر شدم، پراید در حد من نیست، مثال می­زنم! باید سوار وسیله بالاتر شوم. این می­شود تکلف. مثلا فلان جا نباید بروم، مثلا اگر بچه من گفت بابا برویم در پارک بنشینیم و بگوییم و بخندیم، نه دیگر، در شان ما نیست. این عبارت " در شان ما نیست" در حلال خدا دارم می­گویم دیگر. در شان ما نیست بنشینیم روی زمین. پیغمبر برعکس همه این­ها بود. در روایت داریم که پیغمبر اکرم سوار الاغ می­شدند. بگذارید عین متن روایت را بخوانم که پیغمبر اکرم فرمودند: محبوب من اینگونه است، من دوست دارم این شکلی باشم. "احب الرکوب علی الحمار موکفا" می­خواهم روی الاغ بنشینم درحالی که الاغ پالون نداشته باشد. اصلا خود پالون کلاس بوده. حضرت می­فرمایند نه من پارچه­ای می­اندازم روی الاغ. این باعث می­شود مردم با پیغمبر راحت باشند. در روایت دارد که فرعون خصوصیتی داشت که باعث شد عمرش چهارصد سال شود. چه خصوصیتی داشت؟ اینکه بین مردم و فرعون حجاب نبود. یعنی هرکس با فرعون کار داشت راحت پیش او می­رفت. انقدر خدا از این خصوصیت فرعون خوشش آمد که چهارصد سال عمر او را طولانی کرد. حضرت فرمودند یکی دیگر از علت­هایش این بود که با خانواده­ی خود گرم می­گر
فت. مهربان بود، خوش رفتار بود. آسیه به فرعون گفت "غرة عين لى و لك " این بچه را نگه دار این نور چشم ما می­شود، فرعون به خاطر آسیه قبول کرد. البته همین آسیه بعدا که در برابر بحث خدا مقابل فرعون ایستاد، همین فرعون "وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتادِ" چهار دست و پای آسیه را میخ کرد اما آن دوره­ای که آسیه در تقیه بود و ایمان خود را ظاهر نکرد، فرعون با او خوش رفتاری می­کرد. این دو خصوصیت را در روایت دارد. خدا عمر فرعون را در دنیا زیاد کرد. خدا تلافی می­کند، عمرش را زیاد کرد. در ارتباطاتمان بی­تکلف باشیم من می­خواهم این را عرض کنم، *بی­تکلفی*. عزیزان، رفقا، همه شما که اینجا هستید جزء خواص جامعه هستید. یکی از مشکلات این است که خواص جامعه تکلف دارند و این باعث می­شود که عوام درست نتوانند با خواص جامعه ارتباط برقرار کنند و این جامعه را آلوده و فاسد می­کند. مسئولی که وقتی عوام می­خواهند پیشش بروند، این عوام یک ذره به لکنت بیفتند، این مسئول بنده شیطان است، این مسئول فرسنگ­ها با پیغمبر فاصله دارد. چرا؟ چون وقتی کسی خدمت پیغمبر اکرم(ص) آمد، ذره­ای به لکنت افتاد، پیغمبر اکرم سرش را به سینه خود چسباندند، فرمودند "هَوِّن علیک" راحت بگیر، من پسر خانمی هستم که مرا در بیابان بزرگ کرده(حلیمه)، من با دست خودم از بز شیر می­دوشم. من هیچ­کسی نیستم یک بنده خدا هستم. یهودی­ها آمدند پیش امیرالمؤمنین گفتند یا علی، پیامبر اکرم کی فرصت دارد؟ یک وقتی بگیر ما با پیغمبر صحبت کنیم. امیرالمؤمنین پیش پیغمبر اکرم آمدند. فرموند یا رسول الله یک گروهی از یهودی­ها هستند از شما وقت می­خواستند. حضرت ناراحت شدند! گفتند یعنی چه وقت می­خواستند؟ من مثل همه مردم در مسجد نشستم. پیغمبر جوری بین مردم می­نشستند که اصلا کسی نمی­فهمید کدامشان پیغمبر است. آقا پیغمبر کدامتان است؟ لباسشان، نگاهشان، رفتارشان. چرا ما ادا اصول در می­آوریم؟ چرا کلمات قلنبه سلنبه به کار می­بریم؟ چرا وقتی یک چیز را نمی­توانیم یا نمی­دانیم ادایش را در می­آوریم که من می­دانم یا می­توانم؟ بی تکلفی از دلایل محبوبیت پیامبر خدا شهید مطهری را رحمت کند، یک کتابی به نام حماسه حسینی دارند، آنجا درباره شیوه­های تبلیغی پیغمبر خیلی زیبا صحبت کردند و سیره نبوی. هر دو تکرار شده است. آنجا می­گویند مهمترین چیزی که پیغمبر را محبوب کرد، مردم خود را برای پیغمبر می­کشتند. (خود را برای پیامبر می­کشتند! وقتی پیغمبر اکرم فتح مکه کردند، آب وضوی پیغمبر، یک قطره روی زمین نیفتاد. وقتی پیغمبر فتح مکه کردند، محاسن و موهای خود را اصلاح کردند، یک دانه موی پیغمبر روی زمین نیفتاد. پیغمبر رهبری بودند که عاشق درست کردند. حضرت آقا در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن می­فرماید که معاویه وصیت کرد که موی پیغمبر را همراه من دفن کنید، خدا به احترام این مو، من را عذاب نمی­کند، این مو را پدر ابوسفیان در فتح مکه توانسته بود از پیغمبر بگیرد، آنجایی که پیامبر خودشان محاسنشان را کوتاه کردند.) پیغمبر محبوب بود. عبدالله ذولبجادتین، پسر پولدارترین شخص در مدینه است، با دو تا لنگ خدمت پیغمبر می­آید. پیامبر اکرم یک خنده­ای کردند گفتند این چه وضعش است؟ چرا اینگونه آمدی؟ می­دانستند این کیست. (آقایی که در ایتالیا پولدار بود و پسرش به شهادت رسید، اسمش چه بود؟ ادوراد آنیلی) می­گفت این ادوارد آنیلی است برا خودش! پسر پولدار مدینه است. چرا این شکلی آمدی؟ گفت آقا عاشق شما شدم، به بابام گفتم می­خواهم مسلمان شوم، بابام گفت حق نداری هیچ چیز از پول و ثروت، مال خودت باشد، گفت همه­اش برای خودت، می­خواستم پیش شما بیایم بابام گفت بایست پیراهنت که هست! پیراهنت را هم در بیاور. گفت پیراهن و شلوارم را درآوردم با دوتا لنگ پیش شما آمدم. اسمش عبدالعزی بود، حضرت فرمودند اسم تو عبدالله است. بهش گفتند عبدالله ذولبجادتین. عاشق درست کرد. چرا عاشق درست کرد؟ شهید مطهری می­گوید رمزش این بود که پیغمبر تکلف نداشتند بعد خود شهید مطهری می­گوید من رفتم نجف آباد تبلیغ کنم، داشتم از این طرف خیایان به آن طرف خیابان می­رفتم، یک پیرمردی وسط خیابان جلوی من را گرفت، آقا وایسا ببینم! گفت من ایستادم. پیامبر داشتند به مسجد می­رفتند، جوانی وسط کوچه گفت آقا کارت دارم، پیغمبر گفتند بفرمایید، گفت بشین. پیامبر گفتند من الان کار دارم باید برم مسجد. گفت نه! گفتند باشد می­نشینم. کف زمین نشستند، وسط کوچه بین راه یک گوشه­ای نشستند. بفرمایید، گفت یا رسول الله می­خواهم زنا کنم، می­خواهم فحشا کنم. حضرت یک لبخندی زدند و فرمودند: خوب. فقط ببین! دوست داری یک نفر با خواهرت همین‌جوری {رفتار} بکند؟ گفت: نه. با مادرت؟ نه. ببین! محور اخلاق این است که آنچه که برای خودت می‌پسندی، برای دیگران هم بپسندی. روایت امام صادق(ع) دربارۀ محور اخلاق آمد به امام صادق گفت که: «آقا می‌توانم وقتی خانم‌ها دارند رد می‌شوند از پشت بهشان نگ
اه بکنم؟». حضرت فرمودند: «دوست داری کسی به پشت خواهر و مادرت نگاه بکند؟». گفت: «نه». حضرت فرمودند: «محور اخلاق...». {همان‌طور که} پیامبر فرمودند. تواضع پیامبر در پاسخگویی به سؤالات بعد گفت: «یا رسول‌الله! چه کار کنم؟». حضرت فرمودند: «بیا جلو، بیا جلو! –در روایت است- بیا جلو، بیا جلو!». سرش را جلو آورد. ببین به شخص اول عالم گفته است می‌خواهم بروم زنا کنم! حضرت نگفتند: «برو، نجس!». گفتند: «بیا جلو». دارد که صورت شخص را گرفتند و به سینۀ خودشان فشار دادند. فرمودند: «عزیزم، من تو را دوست دارم. دوست ندارم که به خرابی و آلودگی کشیده بشوی». در روایت دارد که این جوان گفت: «من وقتی بوی پیغمبر را احساس کردم، سینۀ پیغمبر را احساس کردم، از گناه بدم آمد». چقدر ما کاری کرده‌ایم که دیگران از گناه بدشان بیاید؟ ببین! به سینۀ خودش چسباند. اصلاً روابط و اتصال خیلی کار می‌کند. چه بگویم!؟ "الاکل علی الحضیض مع العبید" پیغمبر اکرم دوست داشتند روی زمین بنشینند و با بنده‌ها غذا بخورند. "الاکل علی الحضیض مع العبید و منابله السائل بیده." {دوست داشتند} با دست خودشان به کسی غذا بدهند یا چیزی بدهند. پیغمبر اکرم این‌جوری بودند. تواضع پیامبر در وقت دادن به یهودی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) آمدند به پیغمبر فرمودند که: «یا رسول‌الله! فلانی یک وقت می‌خواهد.» پیغمبر اکرم این جمله را فرمودند: "فانّی عبدٌ من عبید الله. لا اعلم الّا ما علمنی ربی". مگر من که هستم که بخواهم وقت بدهم؟ من یک بنده‌ای از بندگان خدا هستم. هرچه هم علم دارم خدا به من یاد داده است.
💌 مگر می‌توان شیفته‌ی این پیامبر نبود؟! ❓با خود پرسیده‌ایم پیامبر اکرم(ص)، بی‌نظیرترین انسان طول قرون، چه ویژگی‌هایی داشت؟ ♥️ حتما با شنیدنش بیش از پیش عاشق خواهید شد... قاریان افضل ایران 🇮🇷 🇮🇷
ابوالفضل اینانلو: مراقب این رجاله ها وکذابهای موریانه باشید (بهائیت) رفته بودم حرم حضرت‌معصومه، تاکسی سوار شدم از حرم به سمت بلوار امین. یه زن جلو و یه پیرزن عقب نشسته بودن. پیرزنه با ساق پاهای برهنه! از همون اول شروع کرد به غرغر که چقدر گرونیه.. نگاه کنید ۲۴۰ کیلو طلا رو گنبده! چرا برنمیدارن خرج فقرا کنن؟!😒 ⁉️ حضرت زهرا معلوم نیست قبرش کجاست، دارن با پول ما، براش حرم میسازن!؟!⁉️ پول ما را می‌برن عراق، صحن‌ها را بزرگ می‌کنن.. عراق آباد بشه‼️ زن جلویی سر تکون می‌داد و راننده هم هیزم تو آتیش می‌ریخت که چقدررر گرونیه و قیمت لاستیک و صفحه کلاج و... 🔥 🔰 معمولا تو تاکسی وارد بحث نمی‌شم و سکوت می‌کنم.. ولی اسم اهلبیت (ع) رو که برد و دیدم زیارت رو نشونه گرفته، نتونستم سکوت کنم! گفتم: خانم! برای حضرت زهرا (ع) حرم نمی‌سازن، اسم یه صحن تو حرم حضرت علی (ع) رو بنام ایشون گذاشتن.. 👌 کسی هم پول زور از هیچکس نمی‌گیره صحن و حرم بسازن، هر کی بخواد با نذر و عشق کمک میکنه❤️ اون حرم‌ها هم مال عراق نیست، مال کل شیعه و ملت اسلامه. مگه حرم امام رضا (ع) مال کل شیعیان نیست؟! اما این طلاهای گنبد اینا را بردارن خرج فقرا کنن؟! اینا رو خود فقرا دادن که صحن و سرای اهلبیت (ع) آباد باشه.. ❌ برگشت و گفت: بهایی از مسلمون بهتره، اونا به هم کمک میکنن، اگه فقیر بینشون باشه بهش میرسن‼ ‼️ (اینجا معلوم شد پیرزن مکار، بهاییه)🤮 ✅ گفتم: رو گنبد قبر بهاالله تو حیفا، اسرائیل، ۱۲ هزار آجر طلاس! چرا ورنمیدارین خرج فقرا کنین؟!! 🤔 ❌ گفت: ما مظلومیم، حق تحصیل و حق کار و هیچی نداریم.. گناه مون چیه. جز اینکه مسلمون نیستیم؟! جز اینکه یه دین مدرن و بروز داریم ⁉️ ✅ گفتم: گناه تون اینه که تشکیلات هستین. نه دین. تشکیلات میگه👈 با کی ازدواج کنین. با کی حرف بزنین، به چی فکر کنین، از بچگی جاسوس و خائن بار میاین.. از قحطی ساختگی انگلیسیا زمان قاجار تا جلادهای ساواک همه جا شما با چنگال‌هاتون مردم شیعه ایران رو آزار دادین، حتی اسرائیل هم شما رو میشناسه و حق ندارین بیش از ۱۰ روز تو فلسطین اشغالی باشین.. اونا هم میدونن شما چقدر خائن و بدطینت هستین!!! 😒 اما، تو کدوم دین به قبر یه آدم نماز می‌خونن و سجده می‌کنن؟! که شما به قبر بها سجده می‌کنین. 😕 تو کدوم دین میگن یه آدم، خداست معاذالله‼️ که بها میگه من خدا هستم ‼️ شما دم از حقوق_زن و مدرنیته میزنین؟! عجیبه! زن بهایی حتی ارث شوهرشو نمیبره.😉 و همه ارث رو باید بدین تشکیلات ‼️ تشکیلات استالین انقدر دیکتاتوری نبود، که تشکیلات شما هست! اونقدر عقب مونده هستید که مرد میتونه با خواهر و مادر و دختر خودش ازدواج کنه، بجز زن پدر! 😐 چون بها می‌خواست دست پسراش به زنش نرسه، ازدواج با زن پدرو ممنوع کرد فقط 😶 با مادر آره، با زن پدر نه ! 😑🤣 پیرزن بهایی بهت زده و عصبی نگاه میکرد.. گفت آقا نگه دار پیاده میشم 🤣😂 ــــــــــــــــ 🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز ب... قاریان افضل ایران
السلام ای زادۀ خیرالنساء ای کریم بن کریم یامجتبی ای کریمان جملگی پابست تـو صدچویوسف هم ندارند روی تـو مـن فداي آن خم ابروی تـو صدمسیحا ازدمت احیاءشوند قطره‌ها ازحب تـو دریا شوند یا حـسن جان حسـین و زینبت کن نگاهی برغلامان درت لحظه جان کندم تاکه برم نام تـو را سخت اسـت امّا میشود راحت این جان کندنم یارب اندرروزحشر ده این نوید بر حسن بخشیده گشتی « ای سعید»  
روز پنج شنبه مورخ ۱۴۰۲/۶/۲۳ساعت ۰۸۳۰مراسم عزاداری نیروهای مسلح در سالروز رحلت حضرت رسول اکرم و شهادت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا (ع) به میزبانی فراجا در مصلی تهران برگزار شد در این مراسم باشکوه مرتضی طاهری مداح اهل بیت (ع) در منقبت نبی مکرم اسلام و حضرت امام حسن (ع) وامام رضا(ع) روضه خوانی و سینه زنی نمود ودر ادامه آیت الله صدیقی سخنرانی کردند و همچنین در این مراسم موکب الحسین شهدای (ع) فرماندهی انتظامی تهران بزرگ از عزاداران نبی مکرم اسلام و حضرت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) با شربت پذیرایی نمودند به کانال روابط عمومی عقیدتی سیاسی فاتب بپیوندید https://splus.ir/ravabetomomi.fateb
زنده یاد محمد خیرخواه مرقی. پاسخ هایی به سوالاتی در خصوص امام حسن علیه السلام..  به امام حسن(ع) کريم اهل بيت مي گويند؟ امام حسن مجتبي (ع) به کريم اهل بيت شناخته مي شود چرا که آن بزرگوار نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامى برگزيده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و کمک به نيازمندان نيز سرآمد بود.هيچ نيازمندي از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هيچ آزرده دلى شرح پريشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمي ‏کرد، جز آنکه مرهمى بر دل آزرده او نهاده مي ‏شد.حسن بن على (ع) با تمام قدرت و توان در انجام امور خير و نيک و رفع نياز مستمندان فعال بود و هرآنچه را که داشت در راه خدا انفاق مي کرد .امام حسن مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارايى خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم کرد و نصف آن را براى خود نگه داشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.   آيا امام حسن (ع )از جعده همسري که او را به زهر مسموم کرد فرزندي هم داشت؟ بنا بر نقل مرحوم شيخ مفيد در کتاب «الارشاد»، خير. بر اساس روايات قوي تاريخي امام حسن (ع) از اين زن (جعده)هيچ فرزندي نداشت و آن فرزنداني که به امام نسبت داده مي شوند و در واقعه کربلا بودند متعلق به کنيزي به نام نفيله، مادر عمرو، قاسم و عبدا... است که هرسه در کربلا در کنار امام حسين ـ عليه السلام ـ شهيد شدند.   چرا جعده قصاص نشد؟ به نقل از شيخ مفيد، نزديک ترين تاريخ نگار شيعي به قرن اول و دوم ، اين دانشمند پرآوازه اسلامي در کتاب «الارشاد في معرفة حجج ا... علي العباد» خود که به «الارشاد» معروف است در فصل مربوط به شهادت امام حسن عليه السلام مي نويسد: زماني که لحظه شهادت امام حسن (ع) نزديک شد، آن حضرت برادرش حسين بن علي (ع) را طلب کرد و در آن لحظات پاياني به او گفت:اى برادر! به زودى از تو جدا مى‏شوم و به ديدار پروردگار خود، نائل مى‏گردم. مرا مسموم کرده اند و امروز پاره جگرم در ميان تشت افتاد؛ مي‌دانم چه کسى اين جفا را بر من کرده و اين ظلم از کجا سرچشمه گرفته؛ من در پيشگاه خدا با وى دشمنى خواهم کرد؛ ولي سوگند به حقى که بر تو دارم از تو مي خواهم که اين پيشامد و مرتکب آن را تعقيب مکن و منتظر قضاي الهي درباره من باش.   حال دو تحليل بر اين تصميم مي توان در نظر گرفت اول اين که دستگاه حاکم با علم به اين که جعده مي خواهد دست به چنين کاري بزند مي توانست از اجراي اين توطئه جلوگيري کند و نکرد بنابر اين دخالت هاي پشت پرده اين دستگاه و دشمني با اهل بيت(ع) بيشتر نمايان شد و امام صلاح ديدند که در آن شرايط چنين تصميم بگيرند. دوم اين که چون شاهد و مدرک و سندي معتبر وجود نداشت امام با علم به اين که چه فردي او را مسموم کرده و با نقشه چه سيستمي اين اتفاق افتاده است به صراحت درباره قصاص قاتل تقاضايي مطرح نکرد.  
وـ⁣⁣⁣⁣☘️🌺☘️🌺☘️ ـ⁣⁣⁣⁣🌺☘️🌺☘️ ـ⁣⁣⁣⁣☘️🌺☘️﷽ ـ⁣⁣⁣⁣🌺☘️ ـ⁣⁣⁣⁣☘️ ❓من صدمیلیون تومن توی بانک گذاشتم و با سود ماهانه‌ش خرج زندگی‌م رو می‌دم؛ می‌خوام بدونم به این پول خمس تعلق می‌گیره؟ عرضم به خدمتتون که‌... 🔹سود ماهیانه‌ای که می‌گیرین، اگه تا سر سال خمسی خرج شد که هیچ، اون خمس نداره. 🔸اما درباره اصل پول: 📚 آیات عظام امام، رهبری، سیستانی، مکارم و صافی: بله. اگه اون پول از درآمد بوده، باید خمسش رو بدین. 📚 آیت‌الله وحید: نظر ایشون چون طولانیه، اگه مقلدشون هستین، خصوصی بپرسین. ⭕️ نکته: اگه با دادن خمس به مشکل برمی‌خورین، برین دفتر مرجعتون و خمس رو دست‌گردون کنین (خودشون بهتون پول قرض می‌دن تا خمستون رو با اون بدین. بعد هر وقت که داشتین، می‌رین و قرضتون رو پرداخت می‌کنین). مگر این‌که اگه خمس بدین (هرچند قسطی و با دست‌گردون و...)، نمی‌تونین زندگی‌تون رو اداره کنین. دراین‌صورت، دیگه خمس نداره. 🔺 العروةالوثقی، ج۲، م۵۹؛ مکارم، استفتائات، ج۲، س۵۴۳؛ سیستانی، المسائل‌المنتخبه، م۵۸۸؛ همان، منهاج‌الصالحین، م۱۲۱۳؛ دفتر: رهبری، صافی و وحید. ⬅️ 🌺☘️🌺☘️
هدایت شده از قاریان افضل ایران
زنده‌یاد محمد خیرخواه مرقی... سرنوشت «جعده»همسر و قاتل امام حسن مجتبی(ع) چگونه شد؟ «جعده» گمان می‌کرد همین که امام حسن(ع) را از میان بر دارد، عروس خلیفه می‌شود و دیگر همه چیز تمام است اما نمی‌دانست سرنوشت جوری رقم می‌خورد که دنیا به فرزندانش روی خوش نشان نخواهد داد. :«جعده» دختر اشعث بن قیس(1) که به همسری امام حسن(ع) در آمد، همان کسی است که فرزند بزرگ حضرت فاطمه(س) را با زهر قوی به شهادت رساند جعده که نفاق را از پدرش به ارث برده بود، در آرزوی همسری یزید دست به عمل شومی زد که ریشه‌دار بودن نفاق در این خاندان را پیش‌ از پیش نمایان ساخت، باید گفت که از تاریخ‌ ولادت‌ و وفات‌ او اطلاعی‌ در منابع‌ نیامده‌ است. اما در جریان ازدواج امام حسن(ع) با جعده در روایات آمده است که امام علی(ع) ابتدا دختر برادر اشعث (سعید بن قیس) را برای امام حسن(ع) خواستگاری کرد، اما وقتی اشعث از این جریان با خبر شد، نزد برادرش رفت و او را از این کار منصرف کرد تا دختر سعید را به عقد پسر خود درآورد! بعد از آن نزد امام علی(ع) آمد و اعلام کرد که دختری را که برای حسن خواستگاری کرده‌اید، زن پسر من است و در آن جا بود که با اصرار دختر خود را به عقد امام حسن(ع) درآورد (2) که از این ازدواج فرزندی حاصل نشد. با این حال بعد از مدتی معاویه‌ با وعده مال بسیار و ازدواج‌ با یزید، جعده‌ را تطمیع‌ کرد تا شوهرش‌، امام‌ حسن مجتبی(ع) را که در آن زمان خانه‌نشین شده بود، زهر دهد و او نیز به طمع ثروت زیاد و عروس خلیفه وقت شدن چنین‌ کرد.( تا اینکه روزی امام حسن(ع) روزه بود، جعده زهر را در شیر ریخت و در هنگام افطار به امام(ع) داد، امام مقداری از آن نوشید و بلافاصله زهر را احساس کرد و فرمود: «انا لله وانا الیه راجعون»، جعده‌ پس‌ از زهر دادن‌ به‌ امام‌ حسن(ع)، مورد نفرین حضرت‌ قرار گرفت.( از آن پس، پیوسته لخته‌های خون بالا می‌آورد و این وضع 40 روز ادامه داشت تا سرانجام در روز 28 صفر سال 50 هجری پس از وصیت به برادرش، امام حسین(ع)، دار فانی را وداع گفت پس‌ از کارگر شدن زهر، معاویه‌ به‌ وعده مالی‌ که‌ به‌ جعده‌ داده‌ بود وفا کرد، ولی‌ به‌ ازدواج‌ او با یزید رضایت‌ نداد(5) و به‌ او گفت:‌ می‌ترسد فرزندش‌ را نیز مانند حسن ‌بن‌ علی‌ به‌ قتل‌ برساند.( با نگاهی کوتاه به شرایط و اوضاع سیاسی اجتماعی آن روز در متوجه می‌شویم که جعده فریب وعده‌های معاویه را خوردند، نه اینکه جعده عاشق یزید باشد، بلکه چون خلیفه آن وقت معاویه بود و می‌خواست زن پسر خلیفه آن روز و خلیفه آینده شود، دست به چنین کاری زد و امام در این قضیه فدای توطئه معاویه و یزید شد. در مورد سرنوشت جعده و زندگی او پس از امام حسن(ع) هم در تاریخ این طور آمده است: جعده‌ پس‌ از امام‌ حسن‌ مجتبی(ع)، دو بار ازدواج‌ کرد، نخست‌ با «یعقوب ‌بن‌ طلحه بن‌ عبیدالله» () که‌ برای‌ او سه‌ پسر به‌ نام‌های‌ اسماعیل‌، اسحاق‌ و ابوبکر به ‌دنیا آورد؛ اسماعیل‌ و اسحاق‌ به‌ هنگام‌ حیات‌ پدر از دنیا رفتند.() دومین‌ بار پس‌ از کشته‌ شدن‌ یعقوب ‌بن‌ طلحه‌ (متوفی‌ 63) در واقعه حره‌ با عباس ‌بن‌ عبدالله ‌بن‌ عباس‌ (فرزند ارشد ابن‌عباس‌) ازدواج‌ کرد و برای‌ او پسری‌ به‌ نام‌ محمد و دختری‌ به‌ نام‌ قریبه به‌ دنیا آورد که‌ از این‌ دو نیز نسلی‌ باقی‌ نماند. در گزارش‌ها آمده‌ که‌ قریشیان‌ به‌ هنگام‌ مشاجره‌ با فرزندان‌ جعده‌ آنان‌ را «بنی‌ مسمة الازْواج‌» -فرزندان‌ زنی‌ که‌ همسرانش‌ را مسموم‌ می‌کند- خطاب‌ می‌کردند