سوم خرداد - روز مقاومت، ایثار و پیروزی گرامی باد
فتح خرمشهر، فتح خون
💢تقابل رزمندگان ایرانی با تلاشهای ارتش عراق برای تحکیم مواضع پدافندی خود در عملیات «بیتالمقدس»
🔶ﻋﻤﻠﯿﺎت «ﺑﯿﺖاﻟﻤﻘﺪس» که در اداﻣﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ عملیاتهای آزادﺳﺎزى ﻣﻨﺎﻃﻖ اﺷﻐﺎﻟﻰ ﺟﻨﻮب ﮐﺸﻮر ﻃﺮاﺣﻰ و اﺟﺮا ﺷﺪ، ﺗﻮاﻧﺴﺖ ﻓﺼﻠﻰ ﺟﺪﯾﺪ و ﺳﺮﻧﻮﺷﺖﺳﺎزی را در روﻧﺪ ﺟﻨﮓ ﺗﺤﻤﯿﻠﻰ ﺑﻪ وﺟﻮد آورد.
🔹"فتح خرمشهر فتح خاک نیست، فتح ارزشهای اسلامی است. خرمشهر شهر لاله های خونین است. خرمشهر را خدا آزاد کرد."
از بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)
امروز سوم خرداد، سالروز حماسه فتح غرورانگیز خرمشهر و روز مقاومت، ایثار و پیروزی گرامی باد.
#فتح_خرمشهر
#دهه_کرامت
#پلیس_ترازانقلاب
#فرزندان_زهرا
#پلیس_حرفه_ای
#پلیس_مقتدر
🌷اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
🔹☫گزینش ف. ا. ا. البرز☫
در پیام رسان های اجتماعی ما را دنبال کنید
سروش پلاس
https://splus.ir/gozinesh_policealborz
شبکه ایتا
https://eitaa.com/gozinesh_policealborz
📢نحوه دریافت تائیدیه تحصیلی دیپلم
📌داوطلبان استخدامی جهت اخذ تاییدیه تحصیلی ابتدا وارد سایت پنجره خدمات الکترونیک وزارت آموزش و پرورش به آدرس
http://my.medu.ir
شده -» نقش “ دانش آموز” را انتخاب کنید ( مشخصات لازم از قبیل اطلاعات شناسنامه و مدرک فارغالتحصیلی خود را را دقیق و برابر شناسنامه و مدرک تحصیلی خود وارد کنید ) سپس
مشخصات استعلام گیرنده را به شرح ذیل تکمیل کنید
استان : البرز
نوع استعلام گیرنده : مراکز گزینش نیروی انتظامی
استعلام گیرنده: مرکز گزینش نیروی انتظامی استان البرز
عنوان : تاییدیه تحصیلی برای استخدام
در انتها پس از پرداخت هزینه استعلام از درگاه الکترونیکی بحساب آموزش و پرورش یک کد پیگیری درخواست تائیدیه 14 رقمی که با 4020 شروع می شود را یادداشت نموده و این کد را به گزینش و استخدام فرماندهی انتظامی استان البرز تحویل دهید.
دانش آموزانی که فارغالتحصیل نشده اند نیازی فعلا به این درخواست ندارند.
#تائیدیه_تحصیلی
#دهه_کرامت
#پلیس_ترازانقلاب
#فرزندان_زهرا
#پلیس_حرفه_ای
#پلیس_مقتدر
🌷اللّهُـمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّـکَ الفَــرَج 🌷
🔹☫گزینش ف. ا. ا. البرز☫
در پیام رسان های اجتماعی ما را دنبال کنید
سروش پلاس
https://splus.ir/gozinesh_policealborz
شبکه ایتا
https://eitaa.com/gozinesh_policealborz
🗣 روش انتقاد کردن صحیح
🌲اگر میخواهید از همسرتان یا افراد دیگر انتقاد کنید ، آن را در بین دو عبارت مثبت قرار دهید.
📌•به این صورت
• جمله مثبت + جمله منفے + جمله
مثبت
•مثال:
📍•تو مرد سخت کوشی هستی ، اگر چه ما را به تفریح و بیرون نمی بری ، اما به نیازهای منزل حساسی.
📍•تو خیلی مهربونی ، اگر چه به خاطر تذکرهای زیادت ناراحت میشوم ، ولی می دونم دوستم داری.
📍•تو آشپز بی نظیری هستی ، اگر چه برنجت امروز شور شده ، اما خورشتت معرکه هست.
📍•تو خیلی برای بچه ها زحمت میکشی ، هرچند که دائما در درس دادن
اونها در خانه داد میزنی که من رو
عصبانی میکنه ، اما می دونم که تو در مورد بچه ها ، مسئولیت پذیرترین زنی هستی که من می شناسم.
📍•قرار دادن جمله منفی در بین دو جمله مثبت از شدت اثر تخریبی آن کم کرده و با اشاره به نکات مثبت ، فرد احساس می کند فقط نکات منفی دیده نشده ، رعایت انصاف شده و به همین دلیل انگیزه بیشتری برای تغییر و بهبود شرایط خواهد داشت.
@psy_kaj
#روانشناسی
#زوج_درمانی
1.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦ماجرای سرقت فرشهای کاخ سعدآباد
🔹وزیر میراث فرهنگی: این اتفاق و پروندهاش مربوط به سالهای ۹۴ یا ۹۵ است. پس از دستور به حراست وزارتخانه، گزارش مقدماتی آن تهیه شده و در دست بررسی نهادهای مربوطه است.
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تفاوت واکنش سلبریتیها به محاکمه ۳ تروریست و شهادت ۵ جوان مظلوم مرزبانی
🔴 محمدرضا آغاسی، 24 فروردین ماه سال 1338 در تهران در خانوادهای مذهبی و شاعر متولد شد. وی به علت اختلاف نظر با مسئولین هنرستان تجسمی ادامه تحصیل نداد. آغاسی قبل از انقلاب، در سالهای 55 و 56 به عضویت انجمنهای ادبی آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نیز از محضر اساتیدی چون مهرداد اوستا و یوسف میرشکاک استفاده نمود.
♦️وی از سال 51 شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وی متعلق به سالهای 68 به بعد است. آغاسی مدتی نیز در جبهههای جنگ در مناطق شوش دانیال و جزیره مجنون و سه راه جفیر و شلمچه بود.
♦️ ازاین شاعر انقلابی ومتعهد که با مثنوی بلند شیعه در جامعه شناخته شد، اشعار زیادی در خصوص جبهه و اهل بیت بر جای مانده است.
♦️محمدرضا آغاسی،شاعر و مثنویسرای اهل بیت عصمتوطهارت،در سن46 سالگی،بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه 84 به علت عارضه قلبی در مرکز تخصصی قلب تهران دار فانی را وداع گفت.پیکر وی 5 خردادماه از مقابل معراج الشهدای تهران تشییع و در قطعه 44 شهیدان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
🌹شادی روحش صلوات
ز جنوب و غرب تا شرق و شمال
گشته ام در بین اشباح و رجال
کیست تا از مرگ من پروا کند
یا به روی غربتم در وا کند
آب می جویم ولیکن در سراب
کوفه بازار است این شهر خراب
می زنم بر گرد آتش بال بال
تا بنوشم شعله مرگ حلال
«مرگ» آغاز جهانی دیگر است
عاشقان را مرگ جانی دیگر است
آن که در خون عشق بازی می کند
تا قیامت سرفرازی می کند
ای خداوندان مُـلک عافیت
والیان مسند اشرافیت
من یقین دارم مسلمان نیستید
چون ولی را تحت فرمان نیستید
من در این آشفته بازار شما
پرده بر می دارم از کار شما
نصرت حق را چو باور داشتم
یا علی دست از دهان برداشتم
آه از تزویر خلق دلق پوش
مردم گندم نمای جو فروش
آه از این، گرگهای میش خوار
وین همه مستغنی درویش خوار
یاد دارم روزگار پیش را
مردم نزدیک دوراندیش را
هر که بارش بیش سر در پیش داشت
یک گلیم کهنه ده درویش داشت
شیوه همسایگی در پیش بود
نوش در کام همه بی نیش بود
حرص مردم را اسیر خویش کرد
خلق را یکباره نادرویش کرد
خلق دلواپس تراز دیروز خویش
سرگردان از یأس هستی سوز خویش
سینه ها در آتش تشویش ها
هفت اقلیم است و نادرویش ها
موجهای خسته سر درگمی
پس چه شد حال و هوای مردمی
از چه رو مردم فریبی می کنید
با هم احساس غریبی می کنید
ای دل آشوبان زخوف و اضطراب
چرخد از خون شما، هفت آسیاب
ای شرارت پیشـِگان هرزه گرد
در کجا بودید هنگام نبرد
در کجا بودید وقتی جنگ بود
عرصه بر شیران عالم تنگ بود
ای کمند اندازها از پیش و پس
توسن سرکش نگردد رام کس
مابه صید طور مولا رفته ایم
در پناه او به بالا رفته ایم
یوسف والا زکنعان دور کرد
چشم ظاهربین ما را کور کرد
لیک چشم باطن ما را گشود
هر چه را دیدیم جز مولا نبود
گفت فحشا در کجا آید پدید
گفتمش در کوچه های بی شهید
بی شهیدانند بی سوزو گداز
بر سر سجاده های بی نماز
بی شهیدان را غم لیلا کجاست
سوز و اشک و آه و وایلا کجاست
کوچه ما بوی مجنون می دهد
بوی اشک و آتش و خون می دهد
بوی مجنون مست می سازد مرا
در پی لیلی می اندازد مرا
نام لیلی بردم، آرامم گریخت
هفت بندم بند بند از هم گسیخت
شیعیان فرهنگ عاشورا چه شد
پرچم خون رنگ عاشورا چه شد
کیست تا پرچم به دوش خون کشد
شیعه را از خواب خوش بیرون کشد
گفت مولا کل ارض کربلا
شیعه یعنی غربت و رنج و بلا
شیعه بی درد زخم بی نمک
بس کن این یا لیتـَنی کـُنتُ مَعَک
کربلا غوغاست، ساز و برگ کو
ظهر عاشوراست، شور مرگ کو
کربلا گفتم کـَران را گوش نیست
ورنه از غم بلبلی خاموش نیست
بلبلان چهچه ز ماتم می زنند
روز و شب از کربلا دم می زنند
هر نظر بر غنچه ای تر می کنند
یادی از غوغای اصغر می کنند
گفت بابا بی برادر مانده ای
بی کس و بی یار و یاور مانده ای
گر تو تنهایی بگو من کیستم
اصغرم اما نه اصغر نیستم
خیز و اسماعیل را آماده کن
سجده شکری بر این سجاده کن
ای پدر حرف مرا در گوش گیر
خیز و این قنداقه در آغوش گیر
خیز و با تعجیل می دانم به بر
بر سر نعش شهیدانم ببر
تشنه ام اما نه بر آب فرات
آب می خواهم ولی آب حیات
آب در دست کمان دشمن است
تیر آن نامرد احیای من است
آتش اقیانوس را آواز داد
آخرین ققنوس را پرواز داد
خون اصغر آسمان را سیر کرد
خواب زینب را چه خوش تعبیر کرد
آه زینب سر به محمل می زند
کاروان را زخم بر دل می زند
ای پرستار پرستوهای من
مرهم زخم تکاپوهای من
ای زبان صدق و تصدیق صفا
اولین بیمار چشمت مصطفی
عصمت زهرا، عزیز مرتضی
در تو جاری رستخیز مرتضی
عصر عاشورا علم در دست توست
کرسی و لوح و قلم در دست توست
غنچه ها را گر چه پرپر کرده ام
کوله بارت را سبکتر کرده ام
ظهر عاشورا که زیر خنجرم
دست بگشا سایه افشان بر سرم
فرمانده ارتش اسرائیل:
🔹اتفاقات منفی احتمالی در چشم انداز آینده وجود دارد که منجر به عملیات نظامی علیه ایران میشود.
🔹در سطح منطقهای، ایران در هر اتفاقی در اطراف ما، دخالت دارد. از دستور دادن و انتقال تجربه و پول. با هر دشمنی که روبه رو می شویم اثری از ایران در خود دارد.
🇮🇷روابط عمومی پلیس🇮🇷
@pr_police
🖼امام خمینی(ره): خرمشهر را خدا آزاد کرد
https://eitaa.com/PR_Police
برگرفته از برنامه 100 داستان کوتاه تاثیرگذار:
دزد شریف:
غروب يك روز باراني زنگ تلفن به صدا در آمد.
زن گوشي را برداشت. آن طرف خط پرستار دخترش با ناراحتي خبر تب و لرز شديد دختر كوچكش را به او داد.
زن تلفن را قطع كرد و با عجله به سمت پاركينگ دويد، ماشين را روشن كرد و به نزديك ترين داروخانه رفت تا داروهاي دختر كوچكش را بگيرد.
وقتي از داروخانه بيرون آمد، متوجه شد به خاطر عجله اي كه داشته كليد را داخل ماشين جا گذاشته است.
زن پريشان با تلفن همراهش با خانه تماس گرفت. پرستار به او گفت كه حال دخترش هر لحظه بدتر مي شود. او جريان كليد اتومبيل را براي پرستار گفت. پرستار به او گفت كه سعي كند با سنجاق سر در اتوموبيل را باز كند.
زن سريع سنجاق سرش را باز كرد، نگاهي به در انداخت و با ناراحتي گفت: ولي من كه بلد نيستم از اين استفاده كنم.
هوا داشت تاريك مي شد و باران شدت گرفته بود. زن با وجود نا اميدي زانو زد و گفت: خدايا كمكم كن!
در همين لحظه مردي ژوليده با لباسهاي كهنه به سويش آمد. زن يك لحظه با ديدن قيافه مرد ترسيد و با خودش گفت: خداي بزرگ، من از تو كمك خواستم آنوقت اين مرد...!
زبان زن از ترس بند آمده بود، مرد به او نزديك شد و گفت: خانم، مشكلي پيش آمده؟
زن جواب داد: بله، دخترم خيلي مريض است و من بايد هرچه سريع تر به خانه برسم ولي كليد را داخل ماشين جا گذاشته ام و نمي توانم درش را باز كنم.
مرد از او پرسيد كه آيا سنجاق سر همراه دارد؟ و زن فورا سنجاق سرش را به او داد و مرد در عرض چند ثانيه در اتومبيل را باز كرد!
زن بار ديگر زانو زد و با صداي بلند گفت: خدايا متشكرم!
سپس رو به مرد كرد و گفت: آقا متشكرم، شما مرد شريفي هستيد!
مرد سرش را برگرداند و گفت: نه خانم، من مرد شريفي نيستم. من يك دزد اتومبيل بودم و همين امروز از زندان آزاد شده ام!!!
خدا براي كمك به زن يك دزد فرستاده بود، آن هم يك دزد حرفه اي!
زن آدرس شركتش را به مرد داد و از او خواست كه فرداي آن روز حتما به ديدنش برود...
فرداي آن روز وقتي مرد ژوليده وارد دفتر رئيس شركت شد، فكرش را هم نمي كرد كه روزي به عنوان راننده مخصوص در آن شركت بزرگ استخدام شود...
نتیجه : وقتی احساس غربت و تنهایی می کنی، یادت باشد که خدا همین نزدیکی هاست .
🔰رهبر معظم انقلاب:با فتح خرمشهر، تاریخ ورق خورد و دنیا تغییر حالت و ارکان تفکر استعماری قدرت های جهانی که تا آن روز نیروی عظیم انقلاب و حرکت عمیق اسلامی مردم ما را باور نداشتند، متزلزل شد.
🌹سوم خرداد ماه سالروز فتح خونین شهر، خرمشهرقهرمان گرامی باد🌹
#سالروز_فتح_خرمشهر
#بیانات_رهبری
#پلیس_ترازانقلاب
#تولیدی_عس_کردستان