eitaa logo
روابط عمومی انتظامی استان کرمان
1هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
10.7هزار ویدیو
225 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌷 ایشان به شدت به صلة رحم التزام عملي داشتند، به طوري كه از همه نظر به خانواده، فاميل و پدر و مادرشان رسيدگي مي كردند. احترام فوق العاده ايشان نسبت به پدر و مادرشان براي همة بستگان آموزنده بود. برخوردهاي عاطفي و منطقي و اسلامي ايشان موجب شده بود كه ايشان به عنوان پناه فاميل مطرح باشند، به نحوي كه همه در تمام مشكلات و نيازهاي فكري و روحي به ايشان پناه مي بردند. 🕊 🌷
می‌گفت : از خدا خواستم بدنم حتــی یڪ وجب از خاڪ زمین را اشغال نڪند ! آب دجله . . . او را برای همیشه با خود بُرد 🔰 خدايا مرا پاكيزه بپذير؛ خدايا چگونه وصيت ‌نامه بنويسم در حاليكه سراپا گناه و معصيت، سراپا تقصير و نا‌ فرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو نا اميد نيستم ولی ترسم از اين است كه نيامرزيده از دنيا بروم. می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذيرفته درگاهت نشوم. يا رب العفو.. خدايا نميرم در حاليكه از من راضی نباشی. ای وای كه سيه‌ روز خواهم بود. خدايا كه چقدر دوست داشتنی و پرستيدنی هستی. هيهات كه نفهميدم. خون بايد می شد و در رگهايم جريان می‌يافت و سلول‌هايم يا رب يا رب می‌گفت. خدايا قبولم كن. يا اباعبدالله شفاعت. 🌹شهیدسردارمهدی‌باکری 🕊 : ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ ،عملیات بدر 🌷🌷🌷🌷🌷 هدیه نثار ارواح مطهرشان صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
🕊 🌷 ایشان در کمیته انقلاب شرکت کرده بود که به مستمندان رسیدگی می کرد. حتی بدون این که من بدانم و بفهمم از حقوقش به آ نها کمک می کرد. من هم البته معتقد بودم کار ثواب باید انجام شود. یک بار هم یک گوسفند خریده بود و می خواست به آسایشکاه سالمندان در کهریزک ببرد. من را هم با خودش برد. وقتی گوسفند را داد، من هم به یکی از اتاق ها رفتم که پیرزن ها بودند. از قضا وقت ظهر بود. دیدم یک پیرزن نمی تواند ناهارش را بخورد. شروع کردم غذا را به دهانش گذاشتن. همان موقع، محمد آقا می خواست برود. هرچه در اتاق ها جستجو کرده بود من را پیدا نکرده بود. آخر سر من را از پشت بلندگو صدا زدند. وقتی من آمدم با خنده گفت: گوسفند را تحویل دادم ،دو ساعتِ که منتظر تو هستم.... راوی: همسر شهید 🌷
۲۲ فروردین ماه ، گرامی باد . 🥀 ‍ از اون بچه هیئتی های عاشق بود عاشق مادرش حضرت زهرا (س) ... گردانمون یه هیئت داشت به اسم گردان متوسلین به حضرت زهرا (س) توی هیئت همه بچه ها بی قرار بودن اما حال سید با همه فرق داشت ، تا اسم حضرت زهرا (س) میومد مثل بارون بهار گریه میکرد حالش عوض میشد ؛ خیلی به مادرش ارادت داشت ، یه دست نوشته ازش مونده که سند عاشقی سید به حضرت زهرا (س) ست ؛ خطاب به امام زمان(عج) :آقا جان وقتی که ما به جبهه میرویم به این نیت میرویم که انتقام سیلی حضرت زهرا(ع) که آن نامرد ها به روی مادر شیعیان زده اند رو بگیریم ... برای انتقام آن بازوی ورم کرده میرویم . برای انتقام آن سینه سوراخ شده میرویم . سخت است شنیدن این مصیبت ها . نام شهید : سید احمد نام خانوادگی شهید : پلارک تاریخ تولد :1344/02/07 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1366/01/22 محل شهادت : شلمچه ،عملیات والفجر ۸ وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها 🌷 🕊 مْ