eitaa logo
روابط عمومی انتظامی استان کرمان
452 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
142 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
موقعی که حمیدرضا در تربت جام به دانشگاه می‌رفت، پدرمان برای او خانه‌ای اجاره کرده بود. آن خانه اجاره‌ای از آن خانه‌های قدیمی بود که خیلی اتاق داشت. یکی از همکلاسی‌های دیگرش می‌گفت من آن زمان پول نداشتم اتاقی را اجاره کنم و خوابگاه هم از طرف دانشگاه به من داده نشده بود. حمیدرضا به همکلاسی‌اش گفته بود خانه اجاره‌ای من اتاق زیاد دارد تو هم بیا در یکی از اتاق‌ها بنشین. دوستش می‌گفت من سه ماه در خانه حمیدرضا زندگی کردم بدون اینکه مبلغی اجاره بدهم. حتی یک‌بار از من نخواست که تو هم بیا غذا درست کن یا اتاق‌ها را جارو کن. می‌گفت در مدت این سه ماه حمیدرضا کاری از من در خواست نکرد و خیلی برادرانه از من مراقبت کرد. من کم و کسری در آن مدت که پیش حمیدرضا بودم احساس نکردم 🎤راوی: خواهر شهید 🌷