#اختلاف_خانواده
مردی میگفت:روزی پدرم در خانه ما بود و خانواده همسرم نیز آمده بودند.
همسرم به پدرم چای برد و پدرم شروع به ایراد گیری کرد، چرا چایی کم رنگی آورده ای. بعد قهر کرد کلی فحش و ناسزا گفت و خواست که برود؛
دستش را بوسیدم و التماس کردم ببخشد، اما پدرم پیش همه سیلی محکمی به گوشم زد و گفت: تو پسر من نیستی و..
نتوانستم مانع رفتنش شوم.پدر زنم که از این اتفاق زیاد هم ناراحت نبود، به من گفت: واقعا تحمل زیادی داری، با این پدر بداخلاق و بددهن چگونه میسازی؟!
و من اجازه ندادم حرفش را ادامه دهد.
گفتم: اشک چشم شور است و نمک هم شور؛ اما اشک چشم چون از خود چشم تراوش میکند، هرگز چشم را نمیسوزاند! فحش و ناسزا و سیلی پدرم که من شیرۀ جان او هستم، مرا نسوزاند، اما این کلام شما مانند شوری نمک بود که از بیرون در چشم من ریختی!
شرمنده شد و تا پایان میهمانی سکوت کرد.
🔻ما نباید اجازه دهیم دیگران بین ما و والدین و خواهر و برادرانمان رخنه و شکاف ایجاد کنند.
🔻خانواده مثل دوسنگ آسیاب هست، تا زمانیکه مثل دو سنگ آسیاب که روی هم میچرخند، به هم احترام قائل باشند، پشتیبان همدیگر باشند؛ سخت ترین مشکلات را آسیاب میکنند و از بین میبرند، ولی اگر هر کدام ساز مخالف بزنند، کوچک ترین مشکلات را نمیتوانند حل کنند.
🔻برادر و خواهر نیز از گوشت و خون ماست، اگر هم دلخوری از همدیگر بوجود آمد، باید نزد دیگران احترام آنها را نگه داریم و اجازه ندهیم همسر و فرزند و.... دخالت کنند.