eitaa logo
روابط عمومی پلیس مازندران
262 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
🔴 سرپرستی آمریکا را نمی‌خواهیم ♦️ امام خمینی(ره): ما حرفمان از اول تا حالا اين بوده است كه ما يك مملكتى داريم براى خودمان مى‌خواهيم. ما نمى‌خواهيم سرپرست ما باشد. ما نمى‌خواهيم همه منافع اين ملت را امريكا ببرد. ♦️ ما سرپرست لازم نداريم. كى مى‌تواند بگويد كه نخير، بايد حتماً يك كسى ديگر بيايد و شما را اداره كند؟ به شما چه ربط دارد؟ ما يك مملكتى داريم مال خودمان، مخازنش هم مال خودمان؛ خودمان مى‌خواهيم اداره كنيم. ۱۷مهر۵۷
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
✍️ 💠 به‌قدری جدی شده بود که نمی‌فهمید چه فشاری به مچ دستم وارد می‌کند و با همان جدیت به جانم افتاده بود :«تو از اول با خونواده‌ات فرق داشتی و به‌خاطر همین تفاوت در نهایت ترک‌شون می‌کردی! چه من تو زندگی‌ات بودم چه نبودم!» و من آخرین بار خانواده‌ام را در محضر و سر سفره با سعد دیده بودم و اصرارم به ازدواج با این پسر سر به هوای ، از دیدارشان محرومم کرده بود که شبنم اشک روی چشمانم نشست. از سکوتم فهمیده بود در شکستم داده که با فندک جرقه‌ای زد و تنها یک جمله گفت :« یعنی این!» دیگر رنگ محبت از صورتش رفته و سفیدی چشمانش به سرخی می‌زد که ترسیدم. 💠 مچم را رها کرد، شیشه دلستر را به سمتم هل داد و با سردی تعارف زد :«بخور!» گلویم از فشار بغض به تنگ آمده و مردمک چشمم زیر شیشه اشک می‌لرزید و او فهمیده بود دیگر تمایلی به این شب‌نشینی ندارم که خودش دست به کار شد. در شیشه را با آرامش باز کرد و همین که مقابل صورتم گرفت، بوی حالم را به هم زد. صورتم همه در هم رفت و دوباره خنده سعد بلند شد که وحشتزده اعتراض کردم :«می‌خوای چی‌کار کنی؟» 💠 دو شیشه بنزین و و مردی که با همه زیبایی و دلم را می‌ترساند. خنده از روی صورتش جمع شد، شیشه را پایین آورد و من باورم نمی‌شد در شیشه‌های دلستر، بنزین پُر کرده باشد که با عصبانیت صدا بلند کردم :«برا چی اینا رو اوردی تو خونه؟» بوی تند بنزین روانی‌ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی می‌کرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید :«حالا فهمیدی چرا می‌گفتم اون‌روزها بچه بازی می‌کردیم؟» 💠 فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سال‌ها انتظار برای چنین روزی برمی‌آمد، رجز خواند :«این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از و و و و و ، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!» گونه‌های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرف‌ها بیشتر دلم را می‌ترساند که مظلومانه نگاهش کردم و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد، دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی‌اش زمزمه کرد :«من نمی‌خوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار هم دیگه تمومه!» 💠 و می‌دانستم برای سرنگونی لحظه‌شماری می‌کند و اخبار این روزهای سوریه هوایی‌اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد :«الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار می‌کنه! حالا فکر کن ناتو یا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره!» از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر می‌شد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان می‌گرفت و او با لبخندی فاتحانه خبر داد :«مبارزه یعنی این! اگه می‌خوای مبارزه کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت می‌تونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد!» 💠 با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه‌اش فشار می‌داد تا از قدرتش انگیزه بگیرم و نمی‌دانستم از من چه می‌خواهد که صدایش به زیر افتاد و تمنا کرد :«من می‌خوام برگردم سوریه...» یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمی‌شنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم :«پس من چی؟» نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می‌شد :«قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم!» کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه‌ای چنگ می‌زدم که کودکانه پرسیدم :«هنوز که درس‌مون تموم نشده!» و نفهمید برای از دست ندادنش التماس می‌کنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید :«مردم دارن دسته دسته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟» 💠 به‌ هوای سعد از همه بریده بودم و او هم می‌خواست تنهایم بگذارد که به دست و پا زدن افتادم :«چرا منو با خودت نمی‌بری سوریه؟» نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید :«نازنین! ایندفعه فقط شعار و تجمع و شیشه شکستن نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، می‌تونی تحمل کنی؟»...
هدایت شده از روابط عمومی پلیس
44.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یزید زمانه ات را بشناس هیچ فرقی نمیکند کی و کجا باشد یزیدیان زمانه همیشه بودند و هستند و خواهند بود یزید زمانه آمریکا
🎙 برای ما آقا علی .... . 🔻 رهبر انقلاب امروز خطاب به نامزدهای ریاست‌جمهوری فرمودند : با خداوند خودتان عهد کنید که اگر رای آوردید کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره‌ای با انقلاب زاویه دارند. ▪️کسی که با انقلاب، نظام و امام ذره‌ای زاویه دارد به درد شما نمی‌خورد. کسی که دلبستۀ باشد برای شما همکار خوبی نخواهد بود. ▪️کسی که به راهبرد دین و شریعت بی‌اعتنایی کند همکار خوبی برای شما نخواهد بود.▪️اگر شما نامزدها چنین عهدی با خدای خودتان ببندید بدانید کارهایی انتخابی‌تان یک حسنه خواهد بود. . ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "پلیس فریدونکنار"💫 ╭┅─────────┅╮ https://eitaa.com/freydonknar ╰┅─────────┅╯
💢به نام غزه، به کام دموکرات‌ها 🔰پیشنهادهای مختلفی که درباره آتش‌بس در غزه مطرح شده، به‌خوبی اهداف آن را نشان می‌دهد: - آمریکا: آتش‌بس ۲۸ روزه در نوار غزه - مصر: آتش‌بس موقت دو روزه، با امکان تمدید به ۱۰ روز - قطر: توقف درگیری‌ها به مدت یک ماه 🔸در شرایطی که این تلاش‌ها به ظاهر برای حمایت از مردم غزه صورت می‌گیرد، ولی اهداف سیاسی آمریکا و دموکرات‌ها در آن نقش مهمی ایفا می‌کند. 🔻در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، جلب حمایت مسلمانان و دستیابی به موفقیتی در عرصه سیاست خارجی، می‌تواند شانس کامالا هریس را در رقابت نزدیک با ترامپ افزایش دهد. 🔺 این رویکرد بیش از آنکه به سود مردم غزه باشد، در جهت منافع سیاسی دموکرات‌ها است. 📎 📎 📎 📎 📎 📎 📎 ╭┅┅┅┅┅❀🔻❀┅┅┅┅┅╮ eitaa.com/aghidatitonekabon ╰┅┅┅┅┅❀🔺️❀┅┅┅┅┅╯
هدایت شده از پلیس فریدونکنار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- - یه چندتا از دستاوردای آمریکا رو هم ببینیم. ✅ به شدت رو به زوال است... ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "پلیس فریدونکنار"💫 ╭┅─────────┅╮ https://eitaa.com/freydonknar ╰┅─────────┅╯