eitaa logo
روابط عمومی پلیس نیشابور
934 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
💠﷽💠 🇮🇷كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ🇮🇷 . 👈کانال روابط عمومی پلیس نیشابور . 👈مرجع رسمی اخبار انتظامی، پلیسی و اجتماعی . 👈باما اخبار را بروز، سریع و دقیق دریافت کنید! . 👈وبسايت خبری فراجا: news.police.ir . 👈ارتباط با پلیس: @sardarmz
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸از هوش رفت و ... وقتی‌که به هوش آمد، دید که دیگر مولا علی علیه‌السلام را برده‌اند ... در نقلی آمده است: 📋 ضَرَبَها عُمَر بِغَمَدِ سَیفِهِ عَلَى كِتْفِهَا حَتَّى أُغْمِىَ عَلَيْهَا ▪️عمر با غلاف شمشیرش آن‌قدر بر کتف مبارک صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ضربه زد، تا اینکه آن حضرت از هوش رفت. 📋 ثمَّ أَفَاقَتْ وَ رَأَتِ الدَّارَ خَالِيَةً مِنْ عَلِي علیه‌السلام ▪️وقتی که به هوش آمد نگاهی به خانه انداخت و دید که دیگر امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خانه نیست. 📋 فسَألَتْ عَنهُ فَأجابَتْ فِضَّةُ مَعَ سَائرِ النّاسِ بِأنَّ القَومَ أخَذُوا اِبنَ عَمِّك وَ جَرُّوهُ اِلَى البَيعَة .... ▪️پس سوال نمود: مولایم علی علیه‌السلام کجاست؟ فضّه و چند نفر دیگر که در آنجا بودند،گفتند:«پسر عمویت را کشان‌کشان برای بیعت بردند!» 📚مجمع النورين،مرندي، ج۱ ص۸۲ (نسخه خطی) ✍️ باورش سخت است یک زن را چهل نامرد، مرد بر در خانه به جرم با علی‌بودن زدند باورش سخت است اما عاشقان باور کنید ناجوانمردانه زهرا را در آن بَرزن زدند مرتضی می‌دید زهرا را به کوچه عده‌ای با غلاف و تازیانه تا دَم مُردن زدند برگ های صفحه تاریخ هم شرمنده‌اند که در اینجا تازیانه بر تن یک زن زدند باغ وحی از آتش نمرودیان آتش گرفت باغبان می‌دید که آتش بر آن خرمن زدن یاس باغ مصطفی تاب فشار در نداشت بر تنش اما نشان با میخی از آهن زدند فاطمه در پشت در امداد از فضه گرفت وای من! بر پهلوی بانوی آبستن زدند
🩸برای هیچ‌کس به اندازه امیرالمؤمنین «صلوات‌اللّه‌علیه» دلم نسوخت... عدیّ بن حاتم طائی گوید: 📋 مَا رَحِمْتُ أَحَداً رَحْمَتِی عَلِیّاً حِینَ أُتِیَ بِهِ مُلَبَّباً ▪️برای هیچ کس به اندازه علی علیه‌السلام دلم نسوخت؛ هنگامی که گریبانش را گرفته و او‌ را می‌کشاندند.... 📚 بحارالانوار ج۲۸ ص۳۹۳ ✍ نگاه حیدری‌اش خیره خیره بر در بود و نیمه‌های وجودش میان بستر بود نفس نفس زدن فاطمه عذابش داد که چشم او همه شب تا خود سحر تر بود زمین نخورده کسی پیش چشم غیرتی‌اش یگانه یار غریبان شهر، حیدر بود علی، علی است میان مدینه تا وقتی... کنار حضرت مولا، وجود کوثر بود و پشت‌ْگرمی او در کشاکش سختی نگاهِ فاطمیِ دختر پیمبر بود فدک بهانه شده بود، کینه دیرینه است تمام نقشه‌ی شان انتقام خیبر بود برای قتل علی تیر و نیزه کاری نیست برای کشتن او راه های بهتر بود... هجوم و آتش و دود و غلافِ نامردی... دو دست بسته و چشمی که سوی دلبر بود ندای (فضه خُذینی) بلند شد، یعنی... ز دست رفته...تمامِ امیدِ مادر بود هنوز فکر و خیالش چقدر آشفته است به یاد کوچه باریک و حال معجر بود