#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
مثل خورشید یلِ شبشکن است
یازده ساله سپاه حسن است
تیغ اگر دست بگیرد غوغاست
طرز جنگآوریاش بی همتاست
نور علی نور، علی نور من است
حسن اندر حسن اندر حسن است
در دلش انس به مادر دارد
جگر حضرت حیدر دارد
میدرد برق نگاهش شب را
بوده همراهترین زینب را
یازده ساله چه شیری شده است
مثل قاسم چه دلیری شده است
ترس در چهرهی او بی معناست
در جلال و جبروتش زهراست
بی زره زد به دل یک لشکر
زنده شد باز شکوه حیدر
عشق را دید که بی یار شده
بین صد نیزه گرفتار شده
عمویش را ته گودال که دید
دیگر از زندگیاش دست کشید
قاتلی تیغ به رویش میزد
چنگ بر زلف عمویش میزد
دید دستان سنان آزاد است
نیزه و تیر و کمان آزاد است
رفته از حال عمو، با این حال
گرگها دور و برش در گودال
تیغی افتاد به راه گلویش
داشت میسوخت گلوی عمویش
دست را یاد پدر کرد سپر
گشت آیینهی روی مادر
دشت پر شد ز دم وا اُمّا...
نالهاش کشت عمو را آنجا...
✍ #حسن_کردی
✅کانال روابط عمومی پلیس
┄┅┅┅┅❁🇮🇷❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/PR_Police