🌟حکمت ۱۰۰ نهجالبلاغه:
💚 وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ (علیه السلام): اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ؛ اللَّهُمَّ [اجْعَلْنِي] اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ [لِي] لَنَا مَا لَا يَعْلَمُونَ.
روش مناجات كردن (معنوى):
🔻و درود خدا بر او، فرمود: (آنگاه كه گروهى او را ستايش كردند فرمود:) بار خدايا تو مرا از خودم بهتر مى شناسى، و من خود را بيشتر از آنان مى شناسم، خدايا مرا از آنچه اينان مى پندارند، نيكوتر قرار ده، و آنچه را كه نمى دانند بيامرز.
#نهج_البلاغه
#حکمت_۱۰۰
#خادمان_امین
#شهرستان_ملارد
#غرب_استان_تهران
🔻حکمت ۱۰۳ نهجالبلاغه:
🔻 وَ [وَ قَدْ] رُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ، فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ، فَقَالَ (علیه السلام): يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. إِنَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِيلَانِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَةَ وَ عَادَاهَا؛ وَ هُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ، وَ مَاشٍ بَيْنَهُمَا كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ، وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ.
🔻 روش برخورد با دنيا (اخلاقى):
🔻 و درود خدا بر او، (پيراهن وصله دارى بر اندام امام بود شخصى پرسيد چرا پيراهن وصله دار مى پوشى؟ فرمود:) دل با آن فروتن، و نفس رام مى شود، و مؤمنان از آن سر مشق مى گيرند.
دنياى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از يكديگرند، پس كسى كه دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت كينه ورزد و با آن دشمنى خواهد كرد. و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به يكى نزديك شود از ديگرى دور مى گردد، و آن دو همواره به يكديگر زيان رسانند.
#نهج_البلاغه
#حکمت_۱۰۳
#خادمان_امین
#شهرستان_ملارد
#غرب_استان_تهران
🌟حکمت ۱۰۴ نهجالبلاغه:
💚 وَ عَنْ نَوْفٍ الْبَكَّائِيِّ [الْبَكَالِيِّ] قَالَ: رَأَيْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) ذَاتَ لَيْلَةٍ وَ قَدْ خَرَجَ مِنْ فِرَاشِهِ فَنَظَرَ [إِلَى] فِي النُّجُومِ، فَقَالَ لِي يَا نَوْفُ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ أَمْ رَامِقٌ؟ فَقُلْتُ بَلْ رَامِقٌ [يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ]. قَالَ: يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ، أُولَئِكَ قَوْمٌ اتَّخَذُوا الْأَرْضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِيباً وَ الْقُرْآنَ شِعَاراً وَ الدُّعَاءَ دِثَاراً، ثُمَّ قَرَضُوا الدُّنْيَا قَرْضاً عَلَى مِنْهَاجِ الْمَسِيحِ. يَا نَوْفُ إِنَّ دَاوُدَ (علیه السلام) قَامَ فِي مِثْلِ هَذِهِ السَّاعَةِ مِنَ اللَّيْلِ، فَقَالَ إِنَّهَا لَسَاعَةٌ لَا يَدْعُو فِيهَا عَبْدٌ إِلَّا اسْتُجِيبَ لَهُ، إِلَّا أَنْ يَكُونَ عَشَّاراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ شُرْطِيّاً أَوْ صَاحِبَ عَرْطَبَةٍ وَ هِيَ الطُّنْبُورُ أَوْ صَاحِبَ [كُوبَةٍ] كَوْبَةٍ وَ هِيَ الطَّبْلُ.
(وَ قَدْ قِيلَ أَيْضاً إِنَّ الْعَرْطَبَةَ الطَّبْلُ وَ [الْكُوبَةَ] الْكَوْبَةَ الطُّنْبُور).
💖 ۱. وصف زاهدان (اخلاقى، تربيتى):
✅ از نوف بكّالى(1) نقل شده، كه در يكى از شب ها، امام على عليه السّلام را ديدم براى عبادت از بستر برخاست، نگاهى به ستارگان افكند، و به من فرمود: خوابى يا بيدار؟ گفتم: بيدارم. فرمود: اى نوف خوشا به حال آنان كه از دنياى حرام چشم پوشيدند، و دل به آخرت بستند، آنان مردمى هستند كه زمين را تخت، خاك را بستر، آب را عطر،(2) و قرآن را پوشش زيرين،(3) و دعا را لباس روئين خود قرار دادند، و با روش عيساى مسيح با دنيا بر خورد كردند.
💖 ۲. ارزش سحر خیزی:
✅ ای نوف! همانا داود پیامبر (که درود خدا بر او باد) در چنین ساعتی از شب بر می خواست و می گفت: این ساعتی است که دعای هر بنده ای به اجابت می رسد، جز باجگیران، جاسوسان، شبگردان و نیروهای انتظامی حکومت ستمگر، یا نوازنده طنبور و طبل.
______________________
(1). نوف پسر فضّاله، اهل همدان از ياران امير المؤمنين عليه السّلام بود و بكّاله قبيله اى از يمن بود.
(2). آب را عطر قرار داد، تعبيرى است كه در سخنان حضرت عيسى عليه السّلام نيز آمده است. كه فرمود: عطر خوشبوى من آب، و نان خورشم گرسنگى است. «التصّوف الاسلامى نوشته زكى مبارك».
(3). شعار: جامه زيرين، و دثار: جامه رو.
#نهج_البلاغه
#حکمت_۱۰۴
#خادمان_امین
#شهرستان_ملارد
#غرب_استان_تهران
كلمات نافذتر از تيرها!
#نهج_البلاغه
▫️رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
🟠بسا سخن كه از حمله مسلّحانه كارگرتر است.
✍اين كلام حكمت آميز ممكن است هم ناظر به تأثيرات مثبت سخن باشد هم تأثيرات منفى آن. زيرا گاهى سخن به قدرى نافذ و مؤثر است كه ممكن است دشمن يا دشمنانى را مغلوب سازد و مردم را بر ضد آن ها بشوراند و آن ها را به فرار وادارد. نيز گاه ممكن است تأثير سخن در آزردن اشخاص و ناراحت كردن آن ها از حمله كردن با سلاح بيشتر باشد همان گونه كه شاعر عرب مى گويد:
جِراحاتُ السِّنانِ لها التِيامٌ *** وَلا يَلتامُ ما جَرَح اللِّسانُ جراحات نيزه ها ممكن است بهبود يابد ولى اى بسا كه جراحات زبان هرگز بهبودى نيابد.
به همين دليل است كه بعضى نام «لسان» را «سنان» گذاشته اند. زبان آدمى به راستى از عجايب مخلوقات پروردگار است. قطعه گوشتى بيشتر نيست اما كارهاى حيرت آورى انجام مى دهد.
📘#حکمت_۳۹۴