💢 ️ماجرای ورود یک زن هنجارشکن به مسجدی در سیرجان
🔹 بر اساس گزارش پلیس، یک زن به دلیل اختلالات اعصاب و روان وارد مراسم عزاداری یک مسجد در سمنگان سیرجان شده و اقدام به حرکات هنجار شکنانه می کند.
🔹 اهالی بومی مسجد فرد مذکور که پیشتر به دلیل بیماری اعصاب و روان از همسرش نیز جدا شده را می شناسند و به همین دلیل با مدارا و کنترل اورا از مسجد خارج و به مامورین انتظامی تحویل می دهند.
🔹 دادستانی شهر به خاطر محرز بودن بیماری این زن او را آزاد و به خانواده اش تحویل داده است.
✍️🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اینجا بالاشهر همون تهرانیه که میگفتن مردمش از دین زده شدن!
🔹حسینیه پر شده اینم جمعیتیه که بیرون نشستن
✍️🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
🚨 شهدای دهه اول ماه محرم نیروی انتظامی!
🔹 انشاالله همنشین خورشید کربلا خواهند بود. لعن بر کسانی که شما را کشتند و یا اسباب قتل شما را فراهم کردند!
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 روزبه چشمی، مدافع استقلال و تیم ملی اومده پایین شهر و زیر آفتاب کنار بچهها داره سینه میزنه
🔹 اینجا همونجایی است که بدخواهان مجلس امام حسین نمیخواهند بببنند.
✍️🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
25.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 با امام حسینم عهد می بندم که ...
دلنوشته ها ، قول و قرار های کودکانه با شهید کربلا.
به همت پلیس راهور استان زنجان در مسیر حرکت عزاداران حسینی چادر موکب الحسین برپا و ضمن خدمات رسانی به هموطنان عزیز ، از کودکان و نوجوانان دعوت میشد تا دلنوشته هاو قول و قرارهای عاشقانه خود را با امام حسین (ع) به یادگار بر روی تابلوهای تهیه شده بنویسند.
#کربلا
#پلیس_راهور_زنجان
#عاشق_قرآنیم
#محرم
#دلنوشته
#تولیدی_عس_زنجان
خبر فوری
در روز عاشورا
یک موردعامل انتحاری بهمراه 2 نفردیگردرمحل مزارشهدا زاهدان توسط نیروهای امنیتی دستگیرگردیدند
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_چهارم
💠 من و مادرش به زمین چسبیده و اعضای دفتر مردد بودند که عصبی فریاد کشید :«برید پایین، ابوالفضل پوشش میده از ساختمون خارج شید!»
دلم نمیآمد در هدف تیر #تکفیریها تنهایش بگذارم و باید میرفتیم که قلبم کنارش جا ماند و از دفتر خارج شدیم.
💠 در تاریکی راهرو یک چشمم به پله بود تا زمین نخورم و یک چشمم به پشت سر که غرّش وحشتناکی قلبم را به قفسه سینه کوبید و بلافاصله فریاد ابوالفضل از پایین راهپله بلند شد :«سریعتر بیاید!»
شیب پلهها به پایم میپچید، باید پا به پای زانوان ناتوان مادر مصطفی پایین میرفتم و مردها حواسشان بود زمین نخوریم تا بلاخره به پاگرد مقابل در رسیدیم.
💠 ظاهراً هدفگیری مصطفی کار خودش را کرده بود که صدای تیراندازی تمام شد، ابوالفضل همچنان با اسلحه به هر سمت میچرخید تا کسی شکارمان نکند و با همین #وحشت از در خارج شدیم.
چند نفر از رزمندگان #مقاومت مردمی طول خیابان را پوشش میدادند تا بلاخره به خانه رسیدیم و ابوالفضل به دنبال مصطفی برگشت.
💠 یک ساعت با همان لباس سفید گوشه اتاقی که از قبل برای زندگی جدیدم چیده بودم، گریه میکردم و مادرش با آیهآیه #قرآن دلداریام میداد که هر دو با هم از در وارد شدند.
مثل #رؤیا بود که از این معرکه خسته و خاکی ولی سالم برگشتند و همان رفتنشان طوری جانم را گرفته بود که دیگر خنده به لبهایم نمیآمد و اشک چشمم تمام نمیشد.
💠 ابوالفضل انگار مچ پایش گرفته بود که میلنگید و همانجا پای در روی زمین نشست، اما مصطفی قلبش برای اشکهایم گرفته بود که تنها وارد اتاق شد، در را پشت سرش بست و بیهیچ حرفی مقابل پایم روی زمین نشست.
برای اولین بار هر دو دستم را گرفت و انگار عطش #عشقش فروکش نمیکرد که با نرمی نگاهش چشمانم را نوازش میکرد و باز حریف ترس ریخته در جانم نمیشد که سرش را کج کرد و آهسته پرسید :«چیکار کنم دیگه گریه نکنی؟»
💠 به چشمانش نگاه میکردم و میترسیدم این چشمها از دستم برود که با هر پلک اشکم بیشتر میچکید و او دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که غمزده خندید و نازم را کشید :«هر کاری بگی میکنم، فقط یه بار بخند!»
لحنش شبیه شربت قند و گلاب، خوش عطر و طعم بود که لبهایم بیاختیار به رویش خندید و همین خنده دلش را خنک کرد که هر دو دستم را با یک دستش گرفت و دست دیگر را به سمت چشمانم بلند کرد، بهجای اشک از روی گونه تا زیر چانهام دست کشید و دلبرانه پرسید :«ممنونم که خندیدی! حالا بگو چی کار کنم؟»
💠 اینهمه زخمی که روی دلم مانده بود مرهمی جز #حرم نداشت که در آغوش چشمانش حرف دلم را زدم :«میشه منو ببری حرم؟» و ای کاش این تمنا در دلم مانده بود و به رویش نمیآوردم که آینه نگاهش شکست، دستش از روی صورتم پایین آمد و چشمانش #شرمنده به زیر افتاد.
هنوز خاک درگیری روی موهایش مانده و تازه دیدم گوشه گردنش خراش بلندی خورده و خط نازکی از #خون روی یقه پیراهن سفیدش افتاده بود که صدا زدم :«مصطفی! گردنت چی شده؟»
💠 بیتوجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه #شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خسخس افتاد :«هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر #سید_علی_خامنهای بود، همه جا رو به گلوله بستن! حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟»
میدانستم نمیشود و دلم بیاختیار بهانهگیر #حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم :«میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟»
💠 از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید :«چرا نمیشه عزیزدلم؟» در سکوتی ساده محو چشمانم شده و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد.
هر دو به سمت در چرخیدیم و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد :«دارم میام!» باورم نمیشد دوباره میخواهد برود که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم.
💠 چند قدمی دنبالش رفتم و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد :«#زینبیه گُر گرفته، باید بریم!»
هنوز پیراهن #دامادی به تنش بود، دلم راضی نمیشد راهیاش کنم و پای حرم در میان بود که قلبم را قربانی #حضرت_زینب (علیهاالسلام) کردم و بیصدا پرسیدم :«قول دادی به نیتم #زیارت کنی، یادت نمیره؟»
💠 دستش به سمت دستگیره رفت و #عاشقانه عهد بست :«به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!»
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت و پشت سرش همه وجودم در هم شکست...
#ادامه_دارد
#قسمت_چهل_وچهارم
#دمشق_شهرِ_عشق
#تولیدی_عس_زنجان
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر هنگام سوختگیری، ورودی باک آتیش گرفت چیکار کنیم؟
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan
8.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برپایی ایستگاه صلواتی موکب الحسین (ع) شهدای فراجا به نیت
شهید سرگرد مهدی هادی
#مهدی_هادی
#شهید_فراجا
#پلیس_تراز_انقلاب_اسلامی
#ایستگاه_صلواتی
#عاشق_قرآنیم
#محرم
#تولیدی_عس_ابهر
#کربلا
#یا_ابوالفضل
#پلیس_ابهر
#تولیدی_عس_زنجان
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حمله وحشیانه فتنه گران روز عاشورای 88 به چند جوان بسیجی
#فراموش_نمیکنیم
🗓ایام هتک حرمت عاشورای حسینی در سال 88
🇮🇷 ما را در پیام رسان های زیر دنبال کنید ... 🇮🇷
کانال روابط عمومی فا. زنجان
https://eitaa.com/ravabetomomizanjan
Splus.ir/ravabetomomi.zanjan