قسمت دوم داستان زندگی و شهادت#شهید_مدافع_وطن_محمد_سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم
👇👇👇👇👇👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_دوم
#داستان_عشق_آسمانی_من
با آژانس تا مسجد ولیعصر میروم...
فکر و خیال را پس میزنم و از ماشین پیاده میشوم...
قدم هایم را آرام برمیدارم...
صدای فرحناز در گوشم میپیچد:یه سال میخوای بمونی خونه مهدیه ؟
میخندم و زیر لب میگویم:راست میگی...وسایلام خیلی زیاده
مطهره حرفم را قطع میکند،با خنده میگوید:
میخواستی کامیون بگی بیاد کمد وسایلاتو بیاره قم ..
فرحناز نگاهی به صورتم می اندازد و هرسه آرام میخندیم...
چمدان را زمین میگذارم و چادرم را روی سرم مرتب میکنم...
سوار اتوبوس میشویم
اولین مکان توقف حرم امام (ره)هست
یک ساعتی فاصله داریم ...
لبم را از ذوق میگزم
در حد یک ربع زیارت میکنم و از فرحناز مطهره جدا میشوم...
به سمت معبودگاه عشق قعطه ۵۰بهشت زهرا حرکت میکنم
#مزار_شهید_مدافع_حرم_آقاسید_محمد_حسین_میردوستی
مزارش خیلی خلوت است
تلفن همراهم را از داخل کیف برمیدارم و مداحی #منم_باید_برم را پلی میکنم ...
اشکهایم جاری میشود،قطره اشکی مژه های بلندم را رها میکند و روی گونه ام مینشیند...
صفحه گوشی روشن میشود و نام فرحناز روی صفحه گوشی نقش میبندد...
صدایم را صاف میکنم و جواب میدهم:بله
فرحناز با صدای نسبتا بلند میگوید کجا رفتی تو؟
درحالی که با یک دستم گلاب را روی مزار سرازیر میکنم میگویم:
-هیس چه خبرته؟
صدای فرحناز بلند تر از قبل در گوشم میپیچد:
نمیگی من نگرانت میشم
کجا رفتی؟
-اومدم مزار آقاسید ...
فرحناز:خب به ما هم میگفتی میومدیم...
❣❣❣❣❣❣❣
در فکر فرو میروم...قرار است یک ماه قم بمانم و زندگی #شهید_مدافع_وطن_محمد_سلیمانی را بنویسم...
فرحناز کنارم مینشیند:زهرای من از من ناراحته؟
_زمزمه میکنم:فرحناز...
حرفم را قطع میکند و میگوید:آخه نگرانت شدم...
_لبخندی نثار چهره پاکش میکنم:دیگه که گذشت ولش کن...
فرحناز نفس عمیقی میکشد:گوشیت داره زنگ میخوره،مطهره نگاهی به صورتم می اندازد و میگوید:گوشی کشت خودشو جواب بده دیگه...
با قدم های بلند خودم را به میز میرسانم و جواب میدهم:سلام مهدیه جان...خوبی
چند لحظه مکث میکند و میگوید:سلام...کجایین
مطهره مقابلم می ایستد و با تکان دادن سرش میپرسید کیه!؟...
همانطور که به صحبت های مهدیه گوش سپرده ام، در دهان آرام میگویم:مهدیه س..
فرحناز بلند صدایم میزند:زهرا، با یه خداحافظی مهدیه رو خوشحال کن...
بالاخره صحبت هایم را به جمله آخر میکشانم:کار نداری مهدیه جان؟یک ساعت دیگه میبینمت...
خوشحالی را میتوان در چشمهایم به وضوح دید...
فرحناز به سمتم قدم برمیدارد،ارام میپرسد:چی گفت مهدیه؟
با شیطنت لبخندی میزنم و میگویم:چیزی خاصی نگفت ...
مطهره گوشه لبش را به دندان گرفته و به من زل زده،...لبش را رها میکند و میگوید:چی گفته داری از خوشحالی میمیری...!
همانطور که روسری ام را با وسواس مرتب میکنم با لبخندی از روی خوشحالی به مطهره و فرحناز نگاه میکنم:گفت آقای فاطمی نیست یک ماه...
منم این یک ماه رو میرم خونه مهدیه،مکث میکنم و بلند میگویم:یعنی دیگه خوابگاه نمیرم...
#ادامه_دارد
#قسمت_دوم
#شهید_مدافع_وطن
نویسنده :بانوی مینودری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۲۷ آبان سالگرد شهادت فرمانده دلاور لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (علیهالسلام) شهید مهدی زین الدین و برادرش مجید زین الدین گرامی باد.
🔻سربازان #قصاب_غزه(نتانیاهوی کودک کش)،کسی که مدعی و دوستدار آزادی وحق حیات برای زنان ایرانی است ،دیروز در یک اقدام جنون آمیز این زن👆 وشوهر وچهار فرزندش راقتل عام کردند.
🔻ای #قصاب_غزه آیا این زن حق زندگی وآزادی وتعیین سرنوشت خودش را نداشت.😭😭😭
🔻لعنت ابدی بر رژیم صهیونیستی و بر استکبار جهانی و سیاست های کثیفش.
#قصاب_غزه
#رژیم_کودک_کش
#رژیم_سفاک_صهیونیستی
#خادمان_امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا سعودیها از ساخت سریال معاویه منصرف شدند؟
🔻ویدئویی از گفتوگوی چندی پیش «محمد بوغلاب»، مشهورترین روزنامهنگار تونس درباره توقف ساخت سریال معاویه، که قرار بود در ماه رمضان امسال پخش شود، بازنشر شده است.
🔻این سریال که بیش از ۱۰۰ میلیون دلار برای سعودیها آب خورده، در کشورهای مختلف، و بیشتر آن در تونس فیلمبرداری شده است.
🔻به گفته بوغلاب، [سعودیها و سازندگان] دریافتند که این سریال، بهرغم هزینه هنگفتی که صرف آن کردهاند، بیش از آن که تجلیل از معاویه باشد، تجلیل از امام علی بن ابیطالب علیهالسلام از آب درآمده است! و به ناگزیر ساخت و پخش آن را متوقف کردهاند.
0303.gif
1.42M
✨🇮🇷تبیین را اساس کاربدانید🇮🇷✨
امام خامنه ای (مدظله العالی)
۱۴۰۰/۰۷/۰۵
کانال رسمی پایگاه خبری تحلیلی تبیین
اخبار و تحلیل های سیاسی ، بین المللی اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی را به صورت روزانه و لحظه ای در این کانال بخوانید ....
برای عضویت روی لینک زیر کلیک نمایید
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
╭ ╮
@tabbyeen_ir
╰ ╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️کمک ۴۵۰ میلیونی یک دبستان در بروجرد به مقاومت
♦️دانشآموزان دبستان ابتدایی امام حسین(ع) بروجرد ۱۵۰ میلیون طلا و ۳۰۰ میلیون تومان پول نقد به محور مقاومت کمک کردند.
#ایران_همدل
وعده صادق۳ قوی، دقیق و قطعیست
رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی گفت: قطعاً وعده صادق۳ انجام خواهد شد، قوی و دقیق به گونه ای که دشمنان را به حیرت وا می دارد.
🇮🇷 ادامه خبر در کانال روابط عمومی پلیس⇩⇩⇩
https://eitaa.com/PR_Police
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کمک پلیس اندیمشک به پیرزن ناتوان
🔹پلیس راهنمایی و رانندگی اندیمشک در اقدامی قابل تقدیر، به یک پیرزن سالخورده که توانایی عبور از شیب تند پل زیرگذر را نداشت کمک کرد و گاری او را حمل کرد.
#پلیس_خدمتگزار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌سخنرانی بسیار زیبا از شهید مهدی زین الدین| از کجا معلوم امام زمان همینجایی نباشد که ما هستیم...
۲۷ آبان ماه سالروز شهادت سردار شهید زین الدین
#شهید_زین_الدین
#دفاع_مقدس
#فتح_قله
#قهرمان_وطن
📣 ایلان ماسک دنبال چیست؟
⚠️ در چند روز گذشته دیدار نماینده ایران در سازمان ملل با ایلان ماسک خبرساز شده است. دیداری که تحلیلهای متعدد و متفاوتی در پی داشته است. درباره این خبر، که توسط سخنگوی وزارت امور خارجه تکذیب هم شده است، باید به ابعاد اقتصادی-تجاری آن و سودی که برای ایلان ماسک دارد بیشتر توجه کرد.
🔻 ۱) ایلان ماسک در انتخابات از ترامپ دفاع کرد و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد. با پیروزی جمهوریخواهان، ارزش سهام شرکتهای ماسک در بورس آمریکا چندین میلیارد دلار افزایش یافت.
🔻 ۲) بعد از پیروزی، ترامپ یک سازمان اختصاصی برای ایجاد تحول در دولت آمریکا تأسیس کرد و مسئولیتش را به ایلان ماسک داد. این دپارتمان (که به اختصار doge نامیده شده است) با پروژه رمزارز ماسک بصورت کاملاً اتفاقی همنام بود!!! همین هم نامی اتفاقی باعث ایجاد جهش در قیمت رمزارز دُج گردید و داراییهای ماسک را چندین میلیارد دلار دیگر افزایش داد.
🔻 ۳) ماسک تولید کننده خودروهای برقی با اسم تسلا است و برای پیشرفت در این صنعت، به یک عنصر نایاب به اسم لیتیوم نیاز بسیاری دارد. براساس اخبار منتشره، دو سال قبل یک معدن بزرگ لیتیوم در مناطق غربی ایران کشف شد. این معدن آنقدر بزرگ است که ممکن است ایران را به چهارمین دارنده لیتیوم در جهان تبدیل کند.
❗️در نتیجه یکی از دلایل احتمالی برای توجیه پادرمیانی ایلان ماسک برای مصالحه میان ایران و آمریکا، تلاش وی برای دسترسی به منابع لیتیوم ایران است. موضوعی که نباید از دید تصمیمگیران مغفول بماند.
21.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🔻رژیم کودک کش صهیونیستی درحال افول ،نابودی وفروپاشی است.
#نابودی_رژیم_صهیونیستی
#خادمان_امین
#تولیدی_عس_کردستان
سبک زندگی قرآنی: (عفاف و حجاب)
🔻در همه ابعاد، عفاف و حجاب را رعایت کنید(در نگاه کردن)
🔸قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ.... (نور/٣٠)
⚡️ترجمه :
به مؤمنان بگو چشم هاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند.
🔸وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ... (نور/٣١)
⚡️ترجمه :
و به زنان با ايمان بگو چشم هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند.
🍁 حضرت عيسى عليه السلام فرمود: از نگاه به نامحرم بپرهيزيد كه بذر شهوت را در دل مى نشاند و همين براى دچار شدن انسان به فتنه كافى است.
⭐️امام على عليه السلام فرمود: چشم، دل را بدنبال خود مى كشد.
چشم، كمينگاه شيطان است. و چشم پوشى بهترين راه دورى از شهوات است.
#عفاف_حجاب
#خادمان_امین
🌹در این ذکر حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) بسیار برکت و تفکر، نهفته میباشد
🌸 الهی استعملنی لما خلقتنی له
✨ خدایا ،من را خرج کاری کن که مرا بخاطرش آفریدی ✨
https://eitaa.com/ravabetomoomikordestan
یک خانم نویسنده آمریکایی از سفری که به مصر داشت خاطراتی نوشت به این شرح:
در داخل اتوبوس داخل شهری در مصر نشسته بودم دیدم جوان مصری وارد شد، ایستاد و میله اتوبوس رو گرفت بعد از چند دقیقه دیدم توجهش به دختری که نشسته بود جلب شد.
دقت که کردم دیدم دخترک طوری نشسته که بین جورابش و پاچه شلوارش فاصله افتاده و اون پسر جوان به همون چند سانتی که عریان بود داشت با دقت و حالتی خاص نگاه میکرد.
نویسنده زن آمریکایی میگه اونجا حسرت خوردم که چرا هیچ وقت شوهرم به من همچین توجهی نداره.
همونجا به ذهنم رجوع و گذشته رو مرور کردم.
این خانم در ادامه میگه:
در بین مرور گذشته ام متوجه شدم در جامعه غربی مثل کشور من، وقتی یک مردی مثل شوهر من که از منزل بیرون میره تا وقتی که میخواد برگرده ناخواسته با صدها زن بدون حجاب و پوشش مواجهه داره و ناخواسته در ذهنش من رو با این صدها زن مقایسه میکنه و طبیعتا اونی که در این مقایسه شکست میخوره من هستم چون قطعا توان رقابت با صدها زن رو ندارم.
در ادامه میگه: درجوامع غربی وقتی یکی مثل شوهر من از سرکار به خونه برمیگرده اینقدر با زنهای مختلف و بزک کرده با پوشش نامناسب غربی صحبت کرده که وقتی به من میرسه دیگه میل و علاقه ای برای صحبت با من براش نمیمونه چون اشباعه.
مثل کسی که از صبح به غذاهای مختلف ناخنک بزنه وقتی ظهر شد دیگه میلی برای غذای اصلی نداره.
نویسنده زن آمریکایی میگه اونجا بود که به فلسفه حجاب در اسلام پی بردم و فهمیدم چرا در اسلام گفته شده خداوند حجاب رو برای تحکیم بنیان خانواده ها مقرر کرده.
🌹 https://eitaa.com/ravabetomoomikordestan
🔸 تاثیر کمخوابی بر عملکرد مغز!
کمخوابی میتواند به کاهش توانایی تمرکز و حافظه منجر شود.
مطالعات نشان دادهاند که خواب کافی به تثبیت اطلاعات در حافظه کمک میکند و باعث بهبود عملکرد مغز میشود.
سعی کنید هر شب ۷-۸ ساعت خواب کافی داشته باشید.
#سلامت
#دانستنی
https://eitaa.com/ravabetomoomikordestan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 شکست گنبد آهنین در رهگیری موشک مقاومت
🔺پدافند هوایی رژیم صهیونیستی که برای مقابله با موشکی که به سمت ایلات اشغالی شلیک شده بود، تلاش کرد، ولی موشکی را که برای رهگیری شلیک کرده بودند، پس از شکست در رهگیری موشک مهاجم در شهر اصابت کرد.
https://eitaa.com/ravabetomoomikordestan
#عکس_نوشته
خون شهدا سه پیام دارد..
پشتیبان ولی فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد، برادران وخواهران این جبهه را خالی نگذارید، همگان عفاف وحجاب را رعایت کنید.
#شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آخرین کنفرانس خبری شهید محمد عفیف و اظهار دلتنگی خطاب به سید حسن نصرالله: شرم دارم که در زیر منبر و پرچم شما بایستم و دیگر صدای شما را نشنوم؛ عذری طولانی دارم که شهادتم به تعویق افتاده اگرچه دلهایمان در سینهها تنگ است؛ سلام بر تو و رفیقت سیدهاشم و شهدا
سردار رادان در نشست با مجمع کارآفرينان:
تاکيد بر حمايت پليس از کارآفرينان و امنيت فضای کسب و کار
پلیس در عرصه مبارزه با قاچاق کالا تا پای جان پیش رفته تا امنيت اقتصادی کارآفرينان و توليدکنندگان فراهم باشد.
تاکید بر تعامل نزديک و برگزاری جلسات کارآفرينان با پليس امنيت اقتصادی و ايجاد دفتر و نماينده کارآفرينان در اين پليس
قسمت سوم داستان زندگی و شهادت#شهید_مدافع_وطن_محمد_سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم
👇👇👇👇👇👇👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
#قسمت_سوم
#داستان_عشق_آسمانی_من
وارد حرم میشوم، قبل اینکه من دهان باز کنم مهدیه میگوید:سلام،من اینجام! نگاهی به مهدیه می اندازم و میگویم:مامان شدنت مبارک
دستم را میگیرد و آرام میگوید :آرومتر، آبرومو بردی.
فرحناز با خنده به سمتمان می آید:ببخشید دیگه بعد از گذشت دوسال ما نتونستیم زهرا رو آدم کنیم
سرم را بلند میکنم و چشم غره ای برایش میروم...
مهدیه لیوان را با دو دستش میگیرد:اتفاقا زهرا خانومه،فقط یکم شلوغه لحظه ای مکث میکند و میگوید:بریم زیارت،بعد بریم خونه ما...
صدای فرحناز دوباره در گوشم میپیچد:نه عزیزدلم،ما که نمیتونیم بیایم شما این عتیقه خانم رو ببر، باید یک ماهم تحملش کنی!
مهدیه لبخندی میزند :قدمش روی چشمام
همانطور که زیپ کیفم را میکشم،میگویم:دلت بسوزه فرحناز خانم.
کیف را روی شانه ام می اندازم،مطهره رو به من میگوید:زهرا بریم زیارت؟
مهدیه آخرین جرعه آب را مینوشد:بریم عزیزم.
لب میزنم:آره بریم،خسته شدیم اینقد وایستادیم
فرحناز زبان درازی میکند:الهی بمیرم عرق از سر و روت میباره،اصلا معلومه خسته شدی!
چادر سفید رنگم را روی سرم می اندازم و میخندم...
دو رکعت نماز میخوانم به نیت تمام کسانی که التماس دعا گفته اند.
صدای آرام مهدیه را از چند فاصله چند قدمی میشنوم:زهرا جان بریم؟سرم را برمیگردانم:بریم...
پر انرژی فرحناز و مطهره را صدا میزنم،صدای بشاش مطهره میپیچد:خدافظ زهرا،بوسه بر صورتش میزنم و میگویم:خدافظ،ببخشید شدم رفیق نیمه راه.
با شیطتنت لب میزنم:میدونم برم دلتون برام تنگ میشه
فرحناز بلند میگوید:نه تو فقط برو،دل ما واسه تو تنگ نمیشه!
زیر چشمی نگاهش میکنم:من که دلم خیلی ضعف میره برای آسمون چشمات!
مهدیه میزند زیر خنده...
از در خروجی خارج میشویم،مهدیه تا کنار ماشین یکی از ساک هایم را می اورد...
ماشین جلوی خانه می ایستد:بفرمایید خانم.
زیپ کیفم را میکشم تا کرایه را حساب کنم،مهدیه سریع میگوید:زهرا
بدون معطلی میگویم:بله
دستم را نگه می دارد و کرایه را حساب میکند...
مقابل در خانه می ایستم،مهدیه در را باز میکند:زهرا جان بفرما..
وارد حیاط خانه میشوم،با یک دست چادرم را نگه میدارم و با دستی دیگر چمدان را.
زهرا در اتاق را باز میکند:برو تو وسایلاتو بذار زمین خسته شدی ...
خانه ای نقلی اما پر از عشق،همین که وارداتاق میشوم عکس
#حضرت_دلبر_امام_خامنه_ای دیده میشود...
مهدیه چادرش را از سرش برمیدارد و به سمت اتاق خواب میرود:زهرا توهم وسایلاتو بیار بذار این اتاق...
لباسهایم را عوض میکنم و از اتاق خارج میشوم. صندلی را عقب میکشم مینشینم.
_زحمت کشیدی عزیزم
مهدیه درحالی که غذا را میچشد میگوید:رحمتی خانم و بعد سریع ادامه میدهد:
زهرا با همسر شهید هماهنگ کردی ؟
جرعه ای از شربتم را مینوشم:
-بله عزیزم
فقط باید الان پیام بدم و ساعتش رو هماهنگ کنم.
در مخاطبهایم نام همسر شهید را پیدا میکنم و چندخطی تایپ میکنم
خط آخر را از بقیه خط ها فاصله میدهم:ساعت ۱۱صبح در حرم ...
مهدیه همانطور که چشم به من دوخته میگوید:فکر کنم خوابت میاد
لبخند کم رنگی میزنم و به سمت اتاق خواب میروم:نه زیاد،میرم وسایلای فردا رو حاضر کنم...
کیفم را از روی میز برمیدارم،مهدیه تقه ای به در میزند و وارد اتاق میشود:ضبط صوت یادت نره...
خمیازه ای میکشم و جواب میدهم:نه عزیزم گذاشتم تو کیف...
کیف را دوباره روی میز میگذارم و مینشینم...
با صدای مهدیه چشمهایم را باز میکنم:جانم
آرام میگوید:عزیزم بلند شو لباست رو عوض کن بخواب...
❣❣❣❣❣❣
چشمهایم را باز میکنم،کش و قوسی به بدنم میدهم و از اتاق خارج میشوم.
آبی به صورتم میزنم و دوباره به اتاق برمیگردم...
روسری گلبهی رنگم را از داخل چمدان برمیدارم مقابل آیینه لبنانی میبندم.
چادرم را برمیدارم و از اتاق خارج میشوم.
در حیاط زیر درخت مینشینم...صدای مهدیه از اتاق خیلی ضعیف به گوشم میخورد:هیچی جا نذاشتی زهرا؟به سمت پنجره اتاق میروم و آرام میگویم: نه،بیا بریم دیر شد...
وارد کوچه میشوم،ماشین جلوی در خانه منتظر است،دستگیره در را به سمت خودم میکشم و مینشینم...
#ادامه_دارد
#شهید_مدافع_وطن_محمد_سلیمانی
#قسمت_سوم
نویسنده:بانوی مینودری