🔹اقرارنامه!
مدتی پیش با دیدن اوضاع قاراشمیش فضای مجازی، به خودم گفتم حالا که آب بهدست شمر افتاده و به مجلس و بعضی جاها هم نمیشود دخیل بست، خودمان باید آتشبهاختیار هرقدر که میتوانیم چرخ این اوضاع حسینقلیخانی را توی فضای مجازی چنبر کنیم.
این بود که رفتیم سراغ اینکه خلقالله را نسبت به تخموتَرَکۀ ابلیس، مثل واتساپ و اینستاگرام، حساس کنیم و برشان گردانیم به سمتِ سکوهای وطنی.
با همین قصد با این و آن صحبت کردم و پیغامپسغام دادم، ولی از نتیجۀ کارم رضایت چندانی نداشتم. یکروز تنگ غروب که توی همین فکر و ذکر بودم، صدای کسی مثل قاضی، توی گوشم پیچید که: «آقای آتشبهاختیار! امر به معروف میکنی؟ جزاکمالله!». و بعد با لحن تمسخرآمیزی پرسید: «لِمَ تقولونَ ما لاتفعلون؟»: چرا به آنچه که میگی خودت عمل نمیکنی؟ راستش نفس سرزنشگر یقۀ خود ما را گرفته بود. فهمیدم ماجرای این استنطاق از کجا آب میخورد، از آنجایی که هنوز اکانت تلهگرامم را ریشهکن نکرده بودم. مثل مادر خدابیامرزم که چندرهپندرههای زندگیاش را توی انباری خانه، پنهانپسله میکرد، من هم تلهگرامم را توی پستوی سیستمم گذاشته بودم و گاهیماهی برای رفیقی در یکی از مطبوعات انقلابی کشور، که پیامرسان داخلی نداشت، مطلبی میفرستادم. به قولی توی خیکَم دانهای آلوی کرمو و بین رمهام، بُزِ گَر داشتم. این بود که دیگر معطل نکردم؛ بعد از نماز، تبر را بالا بردم و ریشۀ این پسافتادهٔ اسرائیل را زدم و خودم را خلاص کردم.
🖊 منصور ایمانی
#اسرائیل
#اینستا
#واتسآپ
#توییتر
@ravagh_channel