🔹خودکار خودسر
یک سال بخش خبر تلویزیون، دانشآموزان مدرسهای را نشان میداد که به ميمنت پایان دورهٔ ابتدائی، از اینکه مداد را کنار گذاشته و بعد از این میتوانند با خودکار بنویسند، جشن گرفته بودند! هلهلهٔ شادی و جیغشان نشان میداد كه برای كسب اين افتخار بزرگ، چه قدر مشتاق و چشمانتظار بودند و خداخدا کردهاند! راستش ما هم از دوم و سوم ابتدايی، هوس برداشتن خودكار به سرمان زده بود و لحظهشماری میكردیم از دست آن مداد عهد دبستان خلاص شویم و بتوانیم در دوره راهنمایی با خودکار بیک بنویسیم. آخر کسی تا كلاس پنجم حق نداشت با خودكار بنويسد. خلاصه روزگار چرخید و چرخید و چرخید و ما هم خیر سرمان یک روز احساس کردیم حالا دیگر سواددار شدهایم و میتوانیم با خودکار بنویسیم. بعدها در کلاسهای بالاتر، وقتی چشم پدر توی خانه، به دستخط بوعلیسیناهایِ آیندهاش میافتاد، با حسرت میگفت: «برای نوشتن با خودکار خیلی عجله کردید! کاش چند صباح دیگر هم، با مداد سوسمارنشان مینوشتید، تا خطتان درست میشد!». خودش شش کلاس قدیم سواد داشت و خطش زیبا بود. از دورۀ خودشان میگفت: «کسی حق نداشت با خودکار بنویسد، حتی ششمابتداییها که پشت لبشان سبز شده بود، اجازه نداشتند خودکار بردارند. اصلا توی دوره ما خبری از خودکارهای امروزی نبود. قلمنی و خودنویس بود که آنها را هم فقط آمیزقلمدانها و کاتبان و منشیان ادارهجات داشتند و ما تنها با مداد مینوشتیم. به ما یاد داده بودند، آنقدر باید با مداد بنویسید، تا خطتان بشود عین خط میرعمادِ پنجه طلا».
حق با ابوی بود. عجلهای که ما برای برداشتن خودکار کرده بودیم، مثل چیدن میوه نارس از درخت بود. ما به واقع غوره نشده، مویز شده بودیم.
خودکار کذایی هر جا که میخواست، دستمان را روی کاغذ به دنبال خودش میلغراند، نه آن طور که معلم خط، به ما سرمشق میداد. درست است که ظاهرا خودکار توی مشت ما بود، ولی به واقع ما در چنگش گرفتار بودیم. خودکار برخلاف مداد، لغزنده و چموش است و از چیز چموش نباید انتظار داشت که میزان راه برود و میزان بنویسد!
به جگرگوشههایتان بگویید کسی با خودکار مخالف نیست جان بابا، ولی مداد کمک میکند، تا خط فارسی را کج و کوله ننویسید!
🖊منصور ایمانی
#مهر_ماه #مدرسه #مداد
@ravagh_channel