🔹دانای بیمدرک (۲)
تعدادمان زیاد بود، اگر اغراق نکنم تقریبا یک دستۀ پیاده. جمعیتمان با پدر و مادر سیزده نفر بود. والده علاوه بر رُفت و روب و پخت و پز و شست و شو، حواسش باید در عین بیسوادی به درس و مشق ابوعلی سیناهای آیندهاش هم میبود! یادم هست وقتی سر درس خواندن ادا و اطوار در میآوردیم، نطقش باز میشد و میگفت: «پدرتان از مال دنیا چیزی ندارد، سرمایۀ شما کتابی است که گذاشتیم زیر بغلتان. پس بچسبید به همین کتاب تا فردا درمانده نشید!».
اولین بار که این جمله به گوشم خورد، دوم یا سوم ابتدایی بودم و عقلم حرفهای سنگین را نمیکشید. پیش خودم فکر میکردم منظور مادرم خرید و فروش اجناس دست دوم است. آخر بعضی از کودکان خانوادههای فقیر و ضعیف را میدیدیم که چیزهای کهنه، مثل پاکت خالی سیمان و کتاب و روزنامه و قوطیهای نوشابه و ظروف آلومینیومی را، از توی زبالهها جمع میکنند و میفروشند. وقتی میدیدم مادرم میگوید: «دار و ندارتان همین کتابهاست، قدرشان را بدانید»، من در عالم بچهگی فکر میکردم منظورش این است که ما هم باید مثل آن بچههای کهنهفروش، کتابمان را سالم نگهداریم و بعداً برای مخارج زندگی بفروشیم! خودم را طفل دورهگردی میدیدم که کتابهای کهنه را، روی دست گرفته و توی کوچه و خیابان میگردد و به آدمبزرگها التماس میکند که آنها را از او بخرند!
🔸پایان
🔹راوینویسنده: منصور ایمانی
#مادر
#گهوارهٔ_فرزندآوری
#نوستالژیک
@ravagh_channel
رواق
🔹دانای بیمدرک (۲) تعدادمان زیاد بود، اگر اغراق نکنم تقریبا یک دستۀ پیاده. جمعیتمان با پدر و مادر
🔹اجرای رادیویی قسمت دوم مطلب «دانای بیمدرک» توسط عضو هنرمند خیمه رواق
🔸گوینده: مهدی رضائی
🔸به قلم: منصور ایمانی
#مادر
#گهوارهٔ_فرزندآوری
#نوستالژیک
🔹جناب مهدی رضائی، عضو عالی انجمن خوشنویسان ایران، آوازخوان موسیقی اصیل ایرانی و همخیمهای فرهیخته «رواقیون»
@ravagh_channel