هدایت شده از دیباج
📌در گوشه کنار خانه، کودکان و نوجوانان دختر و پسری هم بودند که همچون کبک، سر در برف سرد و کشنده فن آوری برده و از آنچه پیرامونشان میگذشت، فارغ بودند.
📌پدربزرگ و مادربزرگ اما، اندوهگین به تماشای این تصویر تراژدیک نشسته و گاهی به چشمهای هم خیره میشدند و آه میکشیدند.
📌آن دو، با دریایی از تجربه و کوهی از خاطره میتوانستند هیبت سکوت را در هم شکنند و به جای سکوت، فضا را با نغمه دلربای سخنشان، به گلستان بدل کنند.
📌اما چه میشد کرد؟ به گفته «امیل کوندرا»، تعداد قابل توجهی از انسانها، تمایل عجیبی به چیزها و افکار و رفتار سطحی و مبتذل دارند.
📌او به پدیده ای با عنوان «جذابیت انکارناپذیر ابتذال» اشاره میکند که هواداران بسیاری دارد.
📌موسیقیها و فیلمها و داستانها و تصاویر فرومایه و مبتذل، همواره طرفدارانی دارد و شمار این طرفداران در دوران سیطره فناوریهای نوین و گسترش شبکه های اجتماعی، افزایشی چشمگیر یافته است.
📌برخی ابتذال را تولید، عرضه و از آن کسب سود میکنند و برخی همواره عطش تقاضای آن را دارند و اینگونه است که همیشه موازنه میان عرضه و تقاضای ابتذال برقرار است.
📌دیگر کسی ارزش گوهرهای سفته تجربه و مرواریدهای غلطان دانش بزرگترها را نمیداند.
📌دیگر کسی سعدی، حافظ، شاهنامه، مثنوی و... نمیخواند و یا به تماشای اثری هنری نمینشیند.
#ابتذال
#فرهنگ
#روزمرگی
#عرضه_و_تقاضا
#فناوری
#سعدی
#حافظ
#مثنوی
@Deebaj
🟩 راستی؛ همای سعادت
🔹️پادشاهي تصمیم گرفت پسرش را جای خود بر تخت بنشاند، اما بر اساس قوانین کشور ولیعهد میبایست متاهل باشد تا جای پدرش بر تخت شاهی بنشیند. پدر دستور داد صد دختر زیبا را جمع کنند تا برای پسرش همسری انتخاب کند. آنگاه همه دخترها را در سالنی جمع کرد و به هر کدام از آنها بذر کوچکی داد و گفت: طی سه ماه آینده که بهار است، هر کس با این بذر زیباترین گل را پرورش دهد عروس من خواهد شد. دختران از فردا دست به کار شدند و در میان آنها دختر فقیری بود که در روستا زندگی میکرد. او با مشورت کشاورزان روستا بذر را در گلدان کاشت، اما در پایان ۹۰ روز هیچ گلی سبز نشد. خیلیها گفتند که دیگر به جلسه نهایی نرو، اما او گفت: نمیخواهم که هم ناموفق محسوب شوم و هم ترسو! روز موعود پادشاه دید که ۹۹ دختر هر کدام با گل زیبایی آمده است. سپس از دختر روستایی دلیلش را پرسید و جواب را عیناً شنید. آنگاه رو به همه گفت عروس من این دختر روستایی است! قصد من این بود که صادقترین دختر را بيابم! تمام بذر گلهایی که به شما داده بودم عقیم و نابارور بود، اما همه شما نیرنگ زدید و گلهای دیگری آوردید، جز این دختر که حقیقت را آورد.
🔻زیباترین منش انسان راستگویی است
ارسالی: آقای محمدزاده
#منش #رفتار #راستگویی
@zarboolmasall
@ravagh_channel
برخیز بیا
دیار نگاهت را از هم اکنون فراموش کن
یادت میماند در فراموشیهای خفتهای که بلند آوازهاند.
شب، پردۀ ستر نگاه است و تو بازگرد به خانهای که در آن چشم گشودی
اینک باران
باد
و گرد و غباری به قیمت یک سرفه
گردههای نخل
گردههای گل بوتههای چشم انتظار
گردههای باران روی موج تند اشتیاق
هنوز یک قامت به بلندای انتظار با توست
غریبی نکن
تا جاده راهی نیست
و جنگل همین نزدیکیهاست
کنار دریا
هیچکس دعوت نمیکند
حتی تعارف هم...
اما تو جاده را دریاب
کوچ از اولین کوچه امید قد میکشد
نه امشب و نه فردا
همین دم برخیز!
۳تیر ۱۴۰۲
شعر: عبدالله عمیدی
#شعر #سخن_دل
@ravagh_cannel
محمدکوچولو - ۵
داستان کوتاه
دعای کمیلِ واجب!
حاجآقا رحمتی غروبها نیم ساعت مانده به اذان، سری به ماها میزد و شرکت در نماز جماعت و مراسم دینی را به بچهها تأکید میکرد. شب جمعهای آمده بود سنگر ما و کمکم قصد رفتن داشت که محمد نمیدانم چه میخواست بگوید که حاجی نگذاشت و گفت: «بماند بعد، وقت کم است، فقط نماز جماعت و دعای کمیل یادتان نرود!». بلند شد که برود، محمدکوچولو گفت: «حاجآقا نماز رو خودم همینجا توی سنگرم میخونم!». حاجآقا که انگار فراموش کرده بود با کی طرفه، شروع کرد از فضیلت و آثار نماز جماعت گفتن. محمد که مثلا میخواست نشان بدهد دارد با اشتياق به حرفهای حاجآقا گوش میدهد، هر چی حاجی میگفت با سر تأیید میکرد و میگفت بله بله درست میفرمایید. اما دست آخر گفت:
«خودِ خدا هم توی قرآن گفته: إنَّ الصلوهَ تنها، حتى نگفته دو نفری یا سه نفری، چه برسه به جماعت!». حاجآقا خیلی جدی درآمد که: «نه آقا! تنهی یعنی آدم را از فحشا و منکر دور میکند، نه این که تنها و یک نفری نماز بخوانید!» محمد طوری که انگار تازه معنای آیه را فهمیده، عذری خواست و گفت:
«نماز جماعت چشم! ولی برای دعای کمیل انشاءالله فرداشب مزاحم میشیم!»
حاجآقا که دید این آدم دستبردار نیست، با لحن گلایهآمیزی گفت:
«پدرجان! دعای کمیل را مگر مثل نمازهای یومیه، هر شب میخوانند که جنابعالی میخواهید فرداشب به ما افتخار بدهید! این دعا را عرفا شبهای جمعه میخوانند، یعنی امشب. حال خود دانید! و ما الرسول الا البلاغ!»
🖊 راوی - نویسنده: منصور ایمانی
#داستان #طنز #محمد_کوچولو
@ravagh_channel
✅مراسم تجلیل از نویسندگان دفاع مقدس گیلان
🏆جشنواره میقات کلمات با هدف تجلیل از نویسندگان ادبیات پایداری و انتخاب چهره ی سال در گیلان برگزیدگان خود را شناخت.
با حضور ریاست دانشگاه گیلان و مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، همچنین دکتر ابراهیم صفری رئیس انجمن مفاخر استان، دکتر مرتضیپور مدیر پژوهشی دانشگاه و دکتر رنجبر رئیس پژوهشکده گیلانشناسی، از برگزیدگان جشنواره «میقات کلمات» در محل پژوهشکده گیلانشناسی تجلیل به عمل آمد.
در این مراسم برای اولین بار از نوزده منتخب و چهرهٔ برتر «ادبیات پایداری» در استان گیلان تجلیل شد.
دکتر بهرام علیزاده مدیر مسئول موسسهٔ فرهنگی هنری «خورشید گیل و دیلم» و همچنین دبیر گروه داوران جشنواره «میقات کلمات» با ارائه گزارش کار روند برگزاری جشنواره، با قرائت بیانیه هیئت داوران برگزیدگان نخستین جشنواره میقات کلمات را معرفی نمود:
🏅در بخش خاطرات شفاهی:
۱- اسماعیل یکتایی، راوی کتاب «رقص روی یک پا»
۲-محمدپرحلم، نویسنده کتاب «یک وجب و چهار انگشت»
۳- میرعمادالدین فیاضی، نویسنده، برای کتاب کتیبه ای بر آسمان
۴-جمشید عباسی،نویسنده، برای کتاب هفت ستون
۵-زندهیاد فرهاد آذرارجمند، راوی، برای کتاب «از کوهها بپرسید»
۶-شهید محمدعلی حقبین،راوی، برای کتاب «گیل مانا»
۷-جمشید نری میسا، نویسنده، برای کتاب «گمشده زرباطیه»
🏅در بخش داستان:
۱-وجیهه خوشحال،نویسنده، برای کتاب احمد و جواد در اهواز
۲-مجتبی صفدری،نویسندن برای کتاب ملکه
۳-مریم خلیلی، نویسنده، برای کتاب ماجرای آن شب
۴- افشین معشوری، نویسنده، برای کتاب باد ترانه ای می خواند
🏅در بخش گام های اول در ادبیات پایداری: ۱-معصومه زارع،نویسنده، برای کتاب ای کاش او بی خبر از راه برسد.
۲-ملینا آبانگاه،نویسنده ، برای کتاب من اهل رشادتم ،تو اهل کجایی؟
🏅در بخش طنز پایداری:
قربانعلی هاتف وحید،نویسنده، برای کتاب مهمتر از مهمات(خاطرات طنز رزمندگان استان گیلان)
🏅در بخش ترجمه:
۱- سارا اورجی برای ترجمه ی عربی کتاب سلام
۲-امیر رضا اللهیاری برای ترجمه ی انگلیسی کتاب اوردوز.
🏅در بخش نمایشنامه:
محمد رسائلی، برای اثر لقمه نانی از خون با طعم ناپالم.
🏅در بخش شهدا:
۱-زنده یاد طاهره پوربخش، مادر شهیدان کریم بخش،راوی کتاب آبجی جان
۲-مهدی هدایتی شهیدانی،نویسنده، برای کتاب شهید مدافع حرم امیر علیزاده
🏵 فرامرز محمدی پور ،دبیر علمی جشنواره با اعلام نامزدهای انتخاب چهره ی سال ادبیات پایداری گیلان شامل ۱-سارا اورجی ۲-میرعماد الدین فیاضی ۳-رضا صالح فخاری ۴- سعیده اصلاحی ۵-کامران سحرخیز ۶- محمدهادی رنگرزیان اعلام نمود که خانم سعیده اصلاحی، شاعر و نویسنده و گوینده رادیوی استانی و ملی با فعالیت های مستمر در راستای ادبیات پایداری به عنوان چهره ی سال ادبیات پایداری گیلان معرفی شدند.
🌐 پژوهشکده گیلان شناسی دانشگاه گیلان
https://eitaa.com/guilanshenasi
✅@ravagh_channel
دونیا خو ناجه یه می دیل بکاشته
ای روز خوش تا بیدینم ، وناشته
دونیا فقط خو عاشقه رو کونه
بیبیشته مورغا کی به پا بداشته(۱)
ترجمه؛
دنیا حسرت آرزوهایش را بر دلم گذاشت
نگذاشت یک روز خوش ببینم
دنیا فقط به عاشفان خودش رو میکند
مرغ سرخ شده را چه کسی سر پا میکند(کنایه از امری محال است)
(۱) ضرب المثل گیلکی
شعر؛علی باقرزاده