💢ده دلیل بر #اهمیت اجلال و بزرگداشت شخصیتی استاد #فرج_نژاد؛
1️⃣ بزرگداشت استاد فرج نژاد مصداق بارز «تعاونوا علی البرّ و التقوی» است و چه #تعاون و همیاری بهتر از بزرگداشت یک شخص مومن متّقی.
2️⃣ اجلال شخصیتی چنین #نخبگان_انقلابی سکینه و تسلای خاطری است بر دل داغدیدگان و شاگردان و ارادتمندان دلسوخته آن فقید سعید.
3️⃣ دکتر فرج نژاد نماد جریان " #ما_میتوانیم " است؛
جریانی که با کمترین امکانات و پیوند حداقلی به منابع قدرت، به دلیل اتکاء بر انگیزه ی ایمانی و صفای روحانی آفریننده شاهکارهاست (فرصت ساز بحران ها).
4️⃣ بزرگداشت ایشان، سپاس رفتاری است از نسلی که دوران رژیم طاغوت را درک نکرده، در جنگ نبوده، اما #مومن_حقیقی است به انقلاب #خمینی (ره).
5️⃣ قدرشناسی از فرج نژادهای اعضاء جبهه انقلاب، یعنی چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار.
6️⃣ #تعظیم این عزیز، #مشتی است بر دهان یاوه گویان جبهه کفر و استکبار که سال هاست با شانتاژ رسانه ای مدعی قدرنشناسی انقلابیون از نخبگانند.
7️⃣ #تکریم از یک #صهیونیست_پژوه یعنی تعمیق شناختی انگاره ای به نام #اسرائیل غده #سرطانی است و اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.
8️⃣ شاید لازم است فرج نژادها فدا شوند تا مسئولان در بوته آزمون قرار گیرند!
چقدر فاصله است آن ها که علی الفور پیام دادند، آن ها که تا این لحظه پیام نداده اند و نمی خواهند بدهند؛
👈گرچه فقط پیام دادن شرط لازم است نه کافی.
9️⃣ عروج این عزیز، نوید بخش پیام های روشنی بود از جانب مسئولین کلان کشوری نسبت به تغییر رویکرد در #حمایت از #نخبگان_انقلابی، که تماس #رئیس_جمهور_منتخب با خانواده آن مرحوم، حاوی اشاره های لطیفی در این باب است و این یعنی #امید مستند و واقع بینانه رهبری به آینده.
🔟 در پایان #پاسداشت عروج شهادت این گونه عزیز، تلنگری است بر تمام دلسوزان نظام و انقلاب که باید در فکر #فرج بود برای نخبگان گمنام بی ریائی، که به دور از هیاهوهای رسانه ای، مروجان مکتب #امامین_انقلاب هستند، تا در کوچه های بن بست اقتصادی زیر بار چرخ های سنگین گرانی و تورم خُرد نشوند. گرچه نداشتن عزیزمان از روی نخواستن زاهدانه بود نه نتوانستن عامدانه.
🌹چقدر جای حسین آقا در دولت جوان انقلابی خالی خواهد بود برای کسی که حسینی آمد، حسینی زیست و حسینی آسمانی شد: هذا حسین مرمل بالدماء.... العاقل یکفیه الاشاره
✍️ #مهدی_راسخی
#خاطره
↙️ پای کار اسلام
💢خاطرات محسن مومنی از طلبه مجاهد مرحوم دکتر محمدحسین فرج نژاد
🔻قسمت هفدهم: بغض انقلابی
⏪ خدا رحمت کند حضرت امام را که فرمودند: جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمیشناسد.
🔻یکی از مصداقهای این جمله، حسین بود. حسین سر عقیده و مکتب با کسی تعارف نداشت، او اهل مبارزه بود و جغرافیا و لهجه و قیافه و قومیت هم اصلا براش مهم نبود.
🔴همه جا و باهمه ملیتها کار میکرد، هدفش فقط اسلام بود و انقلاب.
♦️از کشمیر گرفته تا جمهوری آذربایجان، از یمن گرفته تا شمال آفریقا، همه جا و همه کس براش سوژه تبلیغی بود.
🔻برای طلبه های خارجی واقعا وقت میگذاشت. اگه توی خیابون یه طلبه سیاه پوست آفریقایی رو میدید، میرفت به سمتش و یه جوری باهاش حال و احوال میکرد انگار ده ساله باهاش رفیقه.
⭕️هر جا میرفت یه کیف با خودش میبرد که پر از کتاب بود، همیشه این کیفش سنگین بود، حملش واقعا سخت بود، صبح تا شب هم از این کلاس به اون کلاس میبرد و کتاب معرفی میکرد.
〽️برای طلبه های خارجی از تاریخ استعمار میگفت و بهشون کتاب معرفی میکرد تا بخونن. تاریخ کشورشون رو بیشتر از خودشون میشناخت!
🕎 یه جوری از استعمار میگفت که میخواستی پاشی بری #انگلیس رو با خاک یکسان کنی.
💢اصلا براش مهم نبود ایرانی باشی یا هندی، روسی باشی یا آمریکایی، اروپایی باشی یا آسیایی، فقط مهم بود دغدغه اسلام داشته باشی.
🔰 زمانی که جریان بیداری اسلامی در کشورهای منطقه به راه افتاد، همه بچه ها رو توی نمارخونه موسسه امام جمع کرد و گفت: باید شروع کنیم محتوا تولید کنیم، باید ویژه نامه بزنی، باید شیعیان رو کمک کنیم.
💢بعد از فتنه ۸۸ بود و اوضاع خیلی پیچیده شده بود، بعضی از کارهای احمدی نژاد بچه حزباللهیها رو سر خورده کرده بود.
⭕️ حسین میگفت: ما باید به تکلیفمون عمل کنیم، باقیشو خدا درست میکنه!
〽️ توی همون روزها احساس کرد بچه ها به انگیزه و انرژی نیاز دارن.
❇️یه روز که همه جمع بودن گفت امروز یه مهمون ویژه داریم! تعجب کردیم، یعنی کی میتونست باشه؟
‼️یه دفعه یه طلبه سید معمم از در وارد شد، معلوم بود ایرانی نیست.
💠حسین معرفی کرد...یکی از مبارزین رژیم آل خلیفه در #بحرین، کسی که ماهها زیر شکنجه بودن و بارها تا مرز شهادت رفتن!
الان هم به ما پناه آوردن و توی ایران کسی رو ندارن. چند نفر از اعضای خانوادشون هم #شهید شدن!
◀️ سکوت خاصی بر جلسه حاکم شده بود، همه نگاهها سمت سید بود، سید شروع کرد صحبت کردن.
🔴 هر چه بیشتر میگفت و انواع شکنجه ها رو توضیح میداد، ضربان قلبمون بیشتر میشد و بیشتر برافروخته میشدیم. تقریبا نفس توی سینه هامون حبس شده بود.
🔹 سید که حرفاش تموم شد، همه شده بودیم سر تا پا گلوله آتش، پر انگیزه و پر حرارت.
🛑 یادمه به شدت دندون هام رو روی هم فشار میدادم و اصلا نمیتونستم پلک بزنم.
🔸تا مدتها حرفهای سید توی ذهنمون تکرار میشد، حسین هم میگفت دیگه خود دانید، با این حرفها حجت بر همه تمامه، حالا دیگه هر کی تنبلی کنه، خودش میدونه و خون شهدا.
🔷کلا هر وقت میخواست بهمون انگیزه بده، حرف از شهدا میزد. یه وقتهایی هم بچه ها رو میبرد گلزار شهدای قم یا مزار شهدای گمنام کوه خضر و از شهدا برامون میگفت.
#فرج_نژاد
https://eitaa.com/eslamesyasi