عصر روشنگری (به انگلیسی: Age of Enlightenment) (به فرانسوی: Siècle des Lumières، به معنی قرن روشنگری) جنبشی فکری و فلسفی در تاریخ فلسفه غرب بود که از میانههای سدهٔ هفدهم ابتدا در انگلستان و سپس در فرانسه، آغاز شد و تا پایان سدهٔ هجدهم ادامه داشت. این جنبش انقلابهای عظیمی را در دانش و فلسفه به وجود آورد که در نهایت باعث از میانرفتن کامل جهانبینی قرون وسطایی شد. اهداف اصلی متفکران روشنگری، آزادی، پیشرفت، دلیل، مدارا، و پایان دادن به سوء استفاده از کلیسا (منظور دین) و دولت بود.در فرانسه، اساس آموزههای روشنفکری، (Lumières) آزادی فردی و مدارای مذهبی، در تقابل با پادشاهی مطلقه و تعصبات ثابت کلیسای کاتولیک روم بود.
روشنگری با افزایش تجربهگرایی، دقت علمی و تقلیلگرایی، همراه با افزایش بازجویی از دین مشخص شده بود.
دیدرو، ولتر، روسو، مونتسکیو، کانت و ساد از فیلسوفان عصر روشنگریاند.
روشنگری، اشاره به حرکت تاریخی روشنفکری است که دنبالهرو دکارت و مدافع عقل به عنوان مبنای سیستم زیباییشناسی معتبر، اخلاق، حکومت و منطق بوده و به فیلسوفان اجازه میدهد که حقیقت قابل مشاهده را در جهان به دست آورند.
عصر روشنگری دوران آزاداندیشی است. البته این آزاداندیشی هنوز به معنای تحقق عملی آزادی و کسب حقوق شهروندی نیست، بلکه دوران پاشیدن بذر اندیشه و معرفت و دوران آمادگی برای رهایی خویشتن از طریق معرفت و شناخت است. سه اصل بنیادین روشنگری عبارتند از:تساهل ، عقل و انسان باوری
و تا قبل از این دوران #دیوانگی و #بیماری_روانی را نشانهٔ تسلیم شدن به تلقینات #شیطان یا دچار آمدن به لعنت الهی میشناسند؛ و #دیوانگان و #روانیان را مستوجب مجازات میدانند.
در سال ۱۹۹۹ کلیسای کاتولیک در قوانین جن گیری که از سال ۱۶۱۴ تا آن زمان تغییری پیدا نکرده بود اصلاحاتی به وجود آورد که بین جنزدگی و بیماریهای روانی تمایز قائل شده بود.
در نتیجه این تغییرات گاری توماس با گروهی از پزشکان، روانشناسان و روان پزشکان که همگی کاتولیک هستند مشورت میکند تا موارد بیماریهای روانی از جنزدگی تشخیص داده شود.
پس از این مرحله است که بیرون کشیدن شیطان از درون انسان با دعاهای مخصوصی که کشیش میخواند آغاز میشود.