انجمن راویان هزارسنگر آمل🍃
#قسمت_ششم_یادت_باشد شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 🌸🌸🌸 با صدای برادرم علی که گفت:((آبجی!سبد
#قسمت_هفتم_یادت_باشد
شهید مدافع حرم
حمید سیاهکالی مرادی
🌸🌸🌸
دلم مثل سیر و سرکه می جوشید؛دست خودم نبود.روسری ام را آزادتر کردم تا راحت تر نفس بکشم.زمانی نگذشته بود که مادرم داخل اتاق آمد.مشخص بود خودش هم استرس دارد.گفت((دخترم !اجازه بده حمید بیاد باهم حرف بزنین.حرف زدن که اشکال نداره.بیشتر آشنا می شین.آخرش باز هرچی خودت بگی،همون میشه.))شبیه برق گرفته ها شده بودم.اشکم دراومده بود.خیلی محکم گفتم:((نه!اصلا!من که قصد ازدواج ندارم.تازه دانشگاه قبول شدم،می خوام درس بخونم.))
هنوز مادرم از چارچوب در بیرون نرفته بود که پدرم عصازنان وارد اتاق شد و گفت:((من نه میگم صحبت کنید ،نه میگم حرف نزنید.هرچیزی که نظر خودت باشه.میخوای با حمید حرف بزنی یا نه؟))مات و مبهوت مانده بودم،گفتم:((نه!من برای ازدواج تصمیمی ندارم،با کسی هم حرف نمی زنم،حالا حمید آقا باشه یا هرکس دیگه.)).
با آمدن ننه ورق برگشت.ننه را نمی توانستم دست خالی رد کنم،گفت:تو نمیخوای به حرف من و پدر و مادرت گوش بدی؟با حمید صحبت کن.خوشت نیومد بگو نه.هیچ کس نباید روی حرف من حرف بزنه!دو تا جوون میخوان باهم صحبت کنن،سنگای خودشون رو وا بکنن.حالا که بحثش پیش اومده چند دقیقه صحبت کنید تکلیف روشن بشه.
حرف ننه بین خانواده ما حرف آخر بود.همه از او حساب می بردیم.کاری بود که شده بود.قبول کردم و این طور شد که ما اولین بار صحبت کردیم.
صدای حمید را از پشت در شنیدم که آرام به عمه گفت:(( آخه چرا این طوری ؟ما نه دسته گل گرفتیم،نه شیرینی آوردیم))عمه هم گفت:خدا وکیلی موندم توی کار شما.حالا که ما عروس و راضی کردیم،داماد ناز می کنه.
در ذهنم صحنه های خواستگاری،گل های آن چنانی و قرارهای رسمی مرور می شد،ولی الآن بدون اینکه روحم از این ماجرا خبر داشته باشد همه چیز خیلی ساده داشت پیش می رفت!گاهی ساده بودن قشنگ است!
حمید که به خواستگاری من آمده بود همان پسر شلوغ کاری بود که پدرم اسم او و برادر دوقلویش را پیشنهاد داده بود.همان پسرعمه ای که با سعیدآقا همیشه لباس یکسان می پوشید،بیشتر هم شلوار آبی با لباس برزیلی بلند با شماره های قرمز!موهایش را هم از ته می زد،یک پسر بچه کچل فوق العاده شلوغ و بی نهایت مهربان که از بچگی هوای من را داشت.نمی گذاشت با پسرها قاطی بشوم.دعوا که می شد طرف من را می گرفت،مکبر مسجد بود و با پدرش همیشه به پایگاه بسیج محل می رفت.این ها چیزی بود که از حمید می دانستم.
زیر آینه روبروی پنجره ای که دیدش به حیاط خلوت بود نشستم.حمید هم کنار در به دیوار تکیه داد.هنوز شروع به صحبت نکرده بودیم که مادر خواست در را ببندد تا راحت صحبت کنیم.جلوی در را گرفتم و گفتم:((ما حرف خاصی نداریم.دو تا نامحرم که داخل اتاق در رو نمی بندن!)).
ادامه دارد...
@ravianaml
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
#سلام_امام_زمانم
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را
قطرهای عشق به آتش بکشد دریا را
این ترک خورده دلم، وحشت این را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را😔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
🌷🕊🍃
عــٰاقبتدوستداشتنت
عــٰاقبتشان رابہخیرکرد
#حاجقاسم💔
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@ravianaml
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
📣 سلاح به دست گرفتم برای «دختر ۲ ساله، کاپشن صورتی با گوشواره قلبی»
🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
«پدیده اعتکاف یکی از رویش های انقلاب است »
مقام معظم رهبری
🔶اعتکاف ویژه دانشجویان ( بهانه وصل ) ۱۴۰۲
🔰۵ ، ۶ ، ۷ بهمن ماه مصادف با سیزدهم الی پانزدهم رجب
✅️ همراه با برنامه های متنوع معنوی و بصیرتی
با حضور اساتید برتر حوزه های علمیه و مداحان برجسته استانی
مکان : در پوستر قید شده است
⚠️ ظرفیت محدود بوده و برای ۳۰۰ دانشجو برنامه ریزی شده ، اولویت با افرادی که زودتر ثبت نام نموده اند
کسب اطلاعات بیشتر
واحد برادران : +989116613969
آیدی ایتا : @Amol1402
واحد خواهران : 09386930284
آیدی ایتا : @alai_l
🇮🇷ستاد برگزاری اعتکاف بسیج دانشجویی دانشگاه های شهرستان آمل
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◖♥️🌝◗
وقتی حاج قاسم و شهید صدرزاده، جوانهای امروزی را جذب میکردند...
‹ ♥️⇢ #حاجقاسم ›
‹ 🪴⇢ #شهیدصدرزاده ›
@ravianaml
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
میگفت:
"پای دهه نودیها
هم به شهادت باز شد💔"
چقدر راست میگفت!
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل
ما عاقلانه فکر می کنیم و عاشقانه عمل می کنیم
شهید سید حسین علم الهدی
۱۶ دی ماه ؛ سالگرد حماسه دانشجویان خط امام در هویزه ، گرامی باد
@ravianaml
#انجمن_راویان_هزارسنگر_آمل