سوار یک ماشین شدیم
ما پشت ماشین نشسته بودیم
و خودرو با سرعت حرکت میکرد
این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت
در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند
به پایین پرت میشدند!
جاده خراب بود
ماشین هم با سرعت میرفت
یک باره به اطرافم نگاه کردم
و دیدم فقط من در پشت ماشین ماندهام!
سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت
که دست من هم جدا شد
و نزدیک بود از ماشین پرت شوم
اما در آن لحظه آخر فریاد زدم:
یا صاحب الزمان(عج)
در همین حال یک نفر دستم را گرفت
و اجازه نداد به زمین بیفتم
من به سلامت توانستم آن گردنهها را رد کنم
در همین لحظه از خواب پریدم
فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط
دست از دامن امام زمان (عج) برنداریم
و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد..
#شهیداحمدعلینیری
https://eitaa.com/raviankomeil