#دوست_شهید_یعنی :
🌷 وقتی با #شهیدی_دوست می شوی باید به او #احترام بگذاری
#عاشقش باشی اما #حرمت_نگه_داری
و برای حرمت بین او خودت #گناه_نکنی
🌷#دوست_شهید یعنی :
وقتی #گناه در #قلبت را می زند
#یاد_نگاهش_بیوفتی و در را باز نکنی
🌷یعنی #محرم_اسرار_قلبت
آن اسراری که هیچ کس نمیداند
بین خودت و خدا و #دوست_شهیدت باشد
امتحان کن ... زندگی ات #زیباتر می شود ....
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#مدافع_وطن
#تکاور
#شهید_حسین_ولایتیفر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#برگی_از_خاطرات
#مزار_شهید_گمنام
#دوست_شهید
◽️سر مزار شهید گمنام نشسته بودیم، حسین میگفت من پارسال کربلام و از این شهید گرفتم.
◽️از کرامات این شهید صحبت میکرد. سرباز شهیدی که موقع دفن پیکرش سر در بدن نداشته و در همون روزهای آغاز جنگ به شهادت رسیده..
◽️بعد از چند دقیقه ما بلند شدیم و رفتیم ولی حسین همونجا موند، حین رفتن پشت سرم رو نگاه میکردم...
(حرکات حسین رو زیر نظر داشتم) حرف زدنشو با شهید میدیدم؛ میدیدم که چطور با این شهید گمنام عشق بازی میکرد.
@raviannoorshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷
#گذرے_بر_سیره_شهید
✍بخشندگی و سخاوت شهید
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود
#شهیدی_که_بازبان_روزه_به_شهادت_رسید
راوے : #دوست_شهید
#شهید_محمد_حسین_عطری🌷
@raviannoorshohada
📝🍃| #روایت...
یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف میکرد:
با #محمدرضا در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم.
بعد سر خاک بقیه #شهدا رفتیم و هر #شهیدی را که میشناخت سر خاکش میایستاد و حدود یک ربع راجع به #شهید صحبت میکرد، جوری حرف میزد و خاطره تعریف میکرد که انگار سال ها با آن #شهید رفیق بوده است.
گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم.
سپس برگشتیم بر سر مزار #شهیدرسول_خلیلی و صحبتهایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری میکرد که:
«ای که بر تربت من میگذری، روضه بخوان / نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم»
گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم.
وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت....
بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمیکنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و #محمدرضا بود.
#شهیدمحمدرضادهقان
#دوست_شهید🌷
#دلتنگی💔
#روضه_بخوان✨
التماس دعای شهادت💚
http://eitaa.com/raviannoorshohada