🕯خاکریز خاطرات✨
🍃جاذبه ی عجیب در ساختن افراد✨
❣در چند ساله ی جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتم هیچ گاه ندیدم نیرویی را طرد کند. 🌿
جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده.✨🌱
اگر می دید کسی در مسئولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است،
طردش نمی کرد؛ او را از آن مسئولیت بر می داشت، می آورد پیش خودش در فرماندهی.
آن وقت هر جا می رفت ، او را هم با خودش می برد؛🍃
و به این شکل روحیه ی مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه را عملاً به او می آموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده می کرد. با همین روحیه ی کریمانه بود که به هر دلی راهی می گشود.
#شهیدزین_الدین♡•
@raviannoorshohada
🕯خاکریز خاطرات🌿
❣نزدیك صبح بود كه تانك هایشان، از خاكریز ما رد شدند. ده پانزده تانك رفتند سمت گردان راوندی.🍃
دیدم اسیر می گیرند.
دیدم از روی بچه ها رد می شوند.
مهمات نیروها تمام شده بود.
بی سیم زدم عقب. 🍃
حاج مهدی خودش آمده بود پشت سرما.
گفت:«به خدا من هم این جام. همه تا پای جان.
باید مقاومت كنین. 🌿
از نیروی كمكی خبری نیست. 🍃
باید حسین وار بجنگیم.
یا می میریم، یا دشمنو عقب می زنیم.»👊
#شهیدزین_الدین💚
@raviannoorshohada
از خدا یه آبرو گرفتم !
بچه ها شاکی بودند.گفت : اعلام کن همه جمع بشن . می خوام براشون صحبت کنم . بانگرانی گفتم: این بنده های خدا از بس سختی کشیدن و امروز و فردا شنیدن ، خسته شدن . خدانکرده حرفت رو زمین می زنن. شمافرمانده لشکری ، خوب نیست اعتبارت رو از دست بدی.)) گفت : من از خدا یه آبرو گرفتم ، همون رو هم خرج خودش می کنم ، تو نگران نباش.🍃
#آبروخرج_کردن_برای_خدا
#شهیدزین_الدین🌹
http://eitaa.com/raviannoorshohada