#وعده_شهادت🕊
داشتيم از خط به عقب باز ميگشتيم،
«قائم مقامي» در كنارم بود و ميگفت:
«نميدانم چه كردهايم كه خداوند ما را لايق شهادت نميداند...
گفتم: «شايد ميخواهد كه ما خدمت بيشتري به اسلام و مسلمين بكنيم.»
پاسخ داد: « نه من بايد شهيد ميشدم و الآن وجدانم ناراحت است.
آخر در خواب ديده بودم كه شهيد مي شوم و امام زمان - عجل الله فرجه- دستم را گرفته و به همراه خود ميبرد.»
🌷🌷🌷🌷
درهمين حال يك خمپاره 120 كنار ماشين ما به زمين خورد و اين بنده ی عاشق به شهادت رسيد.
هنگام شهادت لبخند بسيار زيبايي بر لب داشت كه همهمان را مسحور خود كرده بود...!
گويي مشايعت امام زمان- عجل الله فرجه- او را چنين به وجد آورده بود!!
http://eitaa.com/raviannoorshohada