°•|🌿🌹
#سردار
#گمنام
#شهید_سیّدجعفر_منصور_منصوری
#ولادت : ۱۳۴۴/۹/۱۱
#محل_تولد : گیلان ؛ روستای ساسان سرا
#شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲
#محل_شهادت : دریاچه نمک داخل خاک عراق - عملیات فاو
🔺پیکر مطهری که ۱۴ سال در دریاچه نمک ماند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #دستنوشته
◽️پرودگارا! زمانی که تمام روزهایمان عاشورا است و زمینهایمان کربلا و ماههایمان محرم و محرابمان قتلگاه و جبهههایمان پر از بدنهای خونین علی اکبرهای زمانه است و دشمن پست و فرومایه آب را چون تاسوعا و عاشورا بر رویمان میبندد و خانه و کاشانه ما را چون خیمههای حسین (علیه السلام) در میان شعلههای آتش میسوزاند.
◽️خدایا! چشمه زمزم کجاست؟ آب کوثر در کدامین نقطه میجوشد که صدایش را میشنوم ولی برایم هویدا نیست. خدایا بوی مهدی(عج) از هر گوشهای به مشام میرسد، صدای حسین (علیه السلام) را میشنوم که یاری میطلبد. صدای فاطمه زهراء (سلام الله علیها) را میشنوم، امّا هر چه با شمشیر تیز نگاهم فضا را میشکافم هیچ نمیبینم، هیچ.
◽️احساس میکنم مرگ در دستانم اسیر و ملائک به جای ستارهها بر سینه آسمانها نشستهاند، گویی منتظر ما هستند. حس میکنم امام زمان (عج) در سنگرهایمان قدم میزند و کربلا کنار سنگر ماست و ملائک از آسمان آب کوثر بر وجودمان میریزند.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
🔻🔻🔻
🔴 #شهیدی_که_در_قبر_خندید
💢 #دستنوشته_شهید
🔹روز مرگـم نفسی وعدهی دیدار بده
🔸وانگهم تا به لحد خــرم و دلشاد ببر
◽️چه كسی میدانست این دعا دو ماه دیگر مستجاب خواهد شد؟ اجابت این دعا همان و آن خندهی دندان نما همان!
محمدرضا! من ماندهام كه تو چه كردی كه خدا این گونه سخنت را شنید و دعایت را اجابت كرد؟
تو چه دیدی كه با لب خندان رفتی؟ آن چه جذبهای بود كه دگر بار روح تو را به جسم تو بازگرداند؟
🔴 #راز_یک_لبخند
◽️وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمدرضا حقیقی آمده بودند تمام شد، پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد.
◽️اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید میخندد!»
◽️او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهرهی پاک، آرام و نورانی محمدرضا را ببیند، متوجه شده بود که لبهای محمدرضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندانهای محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.
◽️عموی او میگفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقههای اشک در چشمان من است که باعث میشود لبهای شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشکهایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب های او در حال باز شدن بود و گونههای او گل میانداخت.
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
🔻🔻🔻
💢 #زندگینامه
🔴 #از_جاهلمآبی_و_لاتگری_تا_گمنامی
◽️از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد.
◽️شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمیرفت، دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید، از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد.
◽️در جوانی به سراغ کشتی رفت، سنگین وزن کشتی میگرفت. چه خوب پلههای ترقی را یکی پس از دیگری طی میکرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی، همراهی تیم المپیک ایران و…
◽️اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و … همه دست به دست هم داد، انسانی بوجود آورد که کسی جلودارش نبود هر شب کاباره، دعوا، چاقوکشی و …
◽️پدر نداشت، از کسی هم حساب نمیبرد. مادر پیرش هم کاری نمیتوانست بکند الا دعا! اشک میریخت و برای فرزندش دعا میکرد. "خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده". دیگران به او میخندیدند. اما او میدانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمیتوانست بکند الا دعا. همیشه میگفت: "خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!"
◽️زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت، تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد.
◽️بهمن ۵۷ بود، شب و روز میگفت: فقط امام، فقط خمینی (ره). وقتی در تلویزیون صحبتهای حضرت امام پخش میشد، با احترام مینشست، اشک میریخت و با دل و جان گوش میکرد.
میگفت: عظمت را اگر خدا بدهد، میشود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.
همیشه میگفت: هرچه امام بگوید همان است، حرف امام برای او فصل الخطاب بود، برای همین روی سینهاش خالکوبی کرده بود که: "فدایت شوم خمینی".
◽️ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح میداد. از همان دوستان قبل از انقلاب، یارانی برای انقلاب پرورش داد. وقتی حضرت امام فرمود: به یاری پاسداران در کردستان بروید. دیگر سر از پا نمی شناخت. حماسههای او را در سنندج، سقز، شاه نشین و بعدها در گنبد و لاهیجان وخوزستان و… هنوز در خاطرهها باقی است.
🔺شاهرخ از جمله کسانی است که پیر جماران در رسایشان فرمود: "اینان ره صد ساله را یک شبه طی کردند. من دست و بازوی شما پیشگامان رهائی را میبوسم و از خداوند میخواهم مرا با بسیجیانم محشور گرداند".
🔹🔹🔷💠🔷🔹🔹
◽️در همان روزهای اول جنگ از همه جلوتر پا به عرصه گذاشت. آنقدر دلاورانه جنگید که دشمنان برای سرش جایزه تعیین کردند. آنقدر شجاعانه رفت تا کسی به گرد پایش نرسد. رفت و رفت. آنقدر رفت تا با ملائک همراه شد .
◽️شاهرخ پروازی داشت تا بی نهایت، پروازی با جسم و جان. کسی دیگر او را ندید ؛ حتی پیکرش پیدا نشد.
◽️میگویند مفقودالاثر، اما نه، او از خدا خواسته بود همه گذشتهاش را پاک کند. همه را، هیچ چیزی از او نماند نه اسم، نه شهرت، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر.
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#شهید_مهدی_قاضیخانی
#مدافع_حرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💢 #برگی_از_خاطرات
🔴 #نهال_و_کلاه_صورتی
◽️نهال ۴ ساله و درخواست جالبش در دیدار با مقام معظم رهبری
◽️نازدانه شهید میگفت: «دیدم حاج آقا یک کلاهی روی سرش دارد، به او گفتم این کلاه را مادرت برایت درست کرده؟
◽️او هم گفت: بله، گفتم کلاهت را میدهی به من؟ گفت: این مال خودم است، لازمش دارم. برای تو یکی دیگر میخرم.
◽️من هم گفتم پس اگر میخواهی برای من بخری، صورتیاش را بخر...»
#سالروز_شھادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#سبک_زندگی_شهدا
◽️صدای اذان شنیده شد، خدمتگزار وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است، سرد میشود، اگر اجازه میفرمایید بیاورم.
◽️شهید رجائی فرمودند: خیر بعد از نماز، وقتی كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ایشان با چهرهای متبسم و دلی آرام خطاب به من فرمودند: عهد كردهام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم باید یك روز روزه بگیرم.
#شهید_محمدعلی_رجایی
#خدمتگزار_مردمی
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#برگی_از_خاطرات
#شهید_حسن_محمدعلیخانی
💢 #قصه_زلفهای_حسن
◽️توی عملیات «محرم»، «اصغر» فرمانده بود؛ معاون گردان حضرت «ابوالفضل(ع)» بچههای سلطانآباد را جمع کرد و گفت: «باید همه، موهایتان را از ته بزنید. این مطلب به همه نیروهای گردان هم ابلاغ شده. گفتم اول از شما شانزده نفر که هممحلیمان هستید، شروع کنم.»
◽️حسن عاشق موهای لَختش بود. یک شانه داشت که دائم به موهایش میکشید. همه موهایشان را تراشیدند، اما حسن افتاد سر لج و گفت: «من نمیتراشم.»
◽️به اصغر هم گفت: «تو فرمانده من هستی و من مطیع فرمانت هستم. فرمانده! به من بگو برو روی مین، میروم. بگو با نارنجک برو زیر شنی تانک، میروم. فرمانده! قسم میخورم که هرگز از فرمانت سرپیچی نکنم، اما از من نخواه که موهایم را کوتاه کنم.» اصغر گفت: «پسر! موهایت خیلی بلند است، اگر زخمی شوی، پر خاک میشوند.» هرچه اصغر گفت، حسن کوتاه نیامد.
◽️شب بود و همه خواب بودند. «حسینعلی» و اصغر، یک قیچی آوردند که سر حسن را از ریخت بیندازند، تا حسن مجبور شود که موهایش را بزند. وقتی رسیدند بالای سرش، حسن از جا پرید و مچشان را گرفت.
◽️گفت: «بابا! من اصلاً میخواهم با همین موها شهید شوم. فرمانده! من به مادرم وصیت کردهام که وقتی شهید شدم، سرم را شانه بزند، برای چه میخواهید وصیتنامهام را خراب کنید؟ جواب مادرم با خودتان.» بعد سرش را آورد جلو.
#یادش_با_ذکر_صلوات
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🔻🔻🔻
💌 #نامهای_از_بهشت
🔴 #نامهاول_هفت_تا_دوازده_سالگی
✍فرزند عزیزم ابوذر سلام
◽️من پدر تو هستم الان در بهشت هستم. اینجا خیلے خوب است. امیدوارم تو هم همراه مامان به بهشت بیایید. اما اگر بخواهے به بهشت بیایے باید گوش به حرف مامان بدهے و خداے نڪرده اذیت نڪنے. باید درسهایت را خوب بخوانے و تڪلیفهایت را خوب انجام دهے. من تو را خیلے دوست دارم و منتظر شما هستم. (پدرت محمود ۳/ ۱۰/ ۶۶)
🌸✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
🔴 #نامهدوم_ده_تا_پانزده_سالگی
✍فرزندم ابوذر سلام
◽️الان حتما جنگ تمام شده و ملت ایران پیروز شدهاند و همه به رهبرے امام آماده رفتن به قدس هستید. انشاءالله البته من الان همه مسائل را مےدونم ڪه چه شده است چون شهید بر همه امور آگاه است، ولے چون این نامه را قبل از شهادتم نوشتهام اینطور پیش بینے ڪردهام. شاید هم اینطور نباشد. ابوذر جان درسهایت را خوب بخوان و راه پدرت را ادامه بده. تو باید با ڪافران بجنگے و انتقام خون پدرت را بگیرے. تو قبل از اینڪه به تڪلیف برسے باید سعے ڪنے خودت را با نماز آشنا ڪنے و نمازهایت را بخوانے. سلام مرا به مامانت برسان و روے او را ببوس ڪه او براے تو خیلے زحمت ڪشیده است.
🌸✾||➼┅═🕊═┅┅───┄
🔴 #نامهسوم_سیزده_تا_هفده_سالگی
✍فرزند عزیزم ابوذر سلام
◽️خداے بزرگ انسان را براے چه آفریده است. آیا انسان را خلق ڪرده تا او هم مانند سایر حیوانات بخورد و بخوابد و دعوا ڪند و... نه خداے بزرگ انسان را براے امتحان و آزمایش آفریده است تا ببیند چه ڪسانے در این امتحان نمره خوبے میآورند تا آنها را داخل بهشت ڪند و ڪسانے ڪه در این امتحان رفوزه شوند به جهنم میروند. مواد امتحانے خدا زیاد است ولے مهمترین آن نماز است ڪه اگر ڪسے نمره نمازش خوب بشود یعنے همه نمازهایش را خوب بخواند و معنے آنرا خوب بداند و نمره خوبے بیاورد امتحانهاے دیگرش نیز خوب میشود. زمان این امتحان از وقتے شروع میشود ڪه انسان به تڪلیف برسد و علائم تڪلیف سه چیز است ڪه آنها را میتوانے در رساله بخوانے چون وقت زیادے ندارم. بیشتر از این نمیتوانم برایت بنویسم معذرت میخواهم.
(محمود پدرت)
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•|🌿🌹
#کلیپ
🎞 نماهنگ «سردار وفادار»
#سردار_شهید_حسین_همدانی
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#سیره_شهدا
#فرار_از_عافیت_طلبی
💢 دنبال این باشید که یه دوست خوب پیدا کنید که شما رو به خدا برسونه...
◽️ #شهید_مجید_صنعتی از جمله شهدایی است که با وجود تمکن بسیار بالای مالی پدرش دست از دنیا کشید و در وصیتنامه خود نوشت، «خدایا تو شاهد باش که من دست از تمامی مظاهر دنیا کشیدم»
◽️میدانید دست کشیدن از مظاهر دنیوی یعنی چه؟؟
▪️یعنی خانه پشت برج سفید خیابان پاسداران تهران..
▪️یعنی بنز 191 کوپه زیر پای آدم بودن..
▪️یعنی ویلا بغل هتل لایت چالوس..
▪️یعنی اینکه بابای آدم صاحب بزرگترین بازارچه تجاری باشد..
راوی👈حاج حسین یکتا
#شهید_مجید_صنعتی_کوپائی
#مولتی_میلیاردر
#یادش_با_ذکر_صلوات
@raviannoorshohada
°•|🍃🌸
#برگی_از_خاطرات
#شهید_امیر_حاجامینـــــی🕊🌹
◽️خستگـــــے نداشـت؛ مــےگفت: مـــــن حاضرم تو ڪــوہ با همــہتون مسابقـــــہ بذارم، هر ڪدوم خستــــہ شدین، بعدے ادامہ بدہ...
◽️اینقدر بــــدن آمادہاے داشـت ڪہ تو
جبهہ گذاشتنش بیسیم چے، "بیسیم چیِ شهید پوراحمد"
🔻اصلاً دنبال شناختہ شدن و شهــــرت نبود؛ بہ این اصـل خیلے اعتقــــاد داشت ڪہ اگہ واقعاً ڪارے رو براے خود خدا بڪنے، خودش عزیزت مے ڪنہ...
آخرش هم همین خصلتــش باعث شد تا
عڪس شهادتش اینطور معروف بشہ.
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
مجمع راویان نور شهدا (قرارگاه)
🔻🔻🔻
#با_هم_بخوانیم👇👇
🔴 #متن_مناجاتنامه که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، به شرح زیر است:
🍃به نام خداوند گیتی آفرین🍃
🔹زهرا(س) جان، دلم خیلی تنگی میکند، احساس میکنم که کمی درد فراغت را میفهمم تا آن حد که دیگر دوست ندارم اینجا بمانم، فاطمه(س) جان، بدم میدانم که بدم، اما شما که خوبید به خودت قسم یک نگاه به من، زهرا (س) جان برای شما که کاری ندارد.
🔹خانم به جان حسینت یک گوشه چشمی بنما والله قسم عوض میشوم و لیاقت قرب پیدا میکنم. یا زهرا(س) به جان عزیزت کمکم کن به جان زینبت، نظر و عنایتی بینداز، فاطمه(س) جان خودت قسم منو رها نکن.
🍃 زهرا (س) جان، بطلب
یا زهرا (س)🍃
▫️در بیابــــــــان به سراغــــــــت گشتم
▫️زار و گریـــــــان ز فراغـــــــت گشتم
▫️دگر این خانـــــــــه مرا تنــــــــگ بُود
▫️ماندن اینجا به خـــــدا تنــــــــگ بُود
🍃یا زهرا(س) بطلب🍃
▫️دوستانـــــم همـــــه از دستـــــم رفت
▫️دل به هر پاکـــــــدلی بستـــــــم رفت
▫️شبها که هجر روی تو ای ماه میکشم
▫️تا صبــــح نالـــــه میکشم آه میکشم
🔹خداوندا به ما سرعتی در بالا بردن تقوا و اخلاص عطاء کن تا بتوانیم به درجهای که شهدا رسیدند، برسیم.
🍃خدایا معرفتمان را نسبت به خود و ائمه اطهار بیفزای تا با چشم دل شما را ببینیم و صدایتان بزنیم. پروردگارا به ما اخلاص و صداقت در گفتن إِلَهِی وَ رَبِّی مَنْ لِی غَیْرُکَ عنایت بفرما.
🔹خداوندا به ما نیتی عطاء فرما تا با رضایت تو بگوییم اللَّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ، یارب قساوت قلب از ما بزدای تا با دیدن این همه شهید تحولی در خویش ایجاد کنیم. پروردگارا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار بده و نیز مرگمان در راه خودت را مایه بخشش گناهانمان بگردان.
🔹خدایا گاهی از کثرت گناه نا امید میشوم از استجابت دعایم، ولی از طرفی دل به الطاف تو بستهام که از گناه من بیشتر است ما را نزد علی اکبر (ع) رو سیاه مگردان.
🌹شهید مجتبی باقری زند
#سالروز_ولادت
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada
°•|🌿🌹
#سبک_زندگی_شهدا
🍃 یکبار ایشان داشت سخنرانی میکرد اول وقت شد، گفت: آقایان اگر الان وسط سخنرانی تلفن از یک شخصیت مهم مملکتی باشد که با بنده کار داشته باشد، اجازه میدهید بروم گوشی را بردارم؟
🍃 همه گفتند: بله بروید گوشی را بردارید، ایشان گفت: الان خدا پشت خط است، تلفن خدا زنگ میزند، وقت اذان است، او رفت برای نماز و همه مردم هم رفتند نماز.
#شهید_محمدعلی_رجایی
#خدمتگزار_مردمی
#یادش_با_ذکر_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
@raviannoorshohada