•
آقای امام رضا جان!
حضرت همسایه!
الهی عالم فدای فرشهای حرمتون!
نذارید شب و روز میلادتون رو با این حال بد بگذرونیم قربونتون برم...
یه ایران ازتون عیدی میخواد!
یه ایران ازتون سلامتی پسر حضرت زهرا رو میخواد!
جان جوادت امام رضا جان
دلمون رو شاد کن ❤️🩹
داغ حاج قاسم برای ۱۰۰ سال این مملکت بس بود!
جان حضرت زهرا این اضطرار و اشکها رو به اشک شوق تبدیل کنید...
نذارید دشمن شاد بشیم 🥀
#دردنوشته
#شاگرد_استاد
💠 @shagerde_ostad
•
∞برای هزارمین بار که جاماند،
قلب شکستهاش را گرفت کف دست و
قاطی اشک و لبخند، نالید:
_ اگر من را نمیدیـده اسـت ارباب
چــرا قـلــب مــرا بشکســت اربـاب
چــرا از آن همـــه مشتاق وصلش
مرا گریان پسندیـده است ارباب؟.. ❤️🩹
| شاگرد استاد ✍
#دردنوشته
#شب_زیارتی
💠 @shagerde_ostad
•
میدانید اشکال کار کجاست؟
صبح جمعهای بیدار میشویم، شاید...
سلامی میدهیم، شاید...
دعای ندبهای میخوانیم شاید...
اشکی میریزیم، شاید...
العجلی میگوییم، شاید..
لبی به چای تر میکنیم، حتما!
صبحانهای میخوریم، حتما!
استراحتی میکنیم، حتما!
انجام میدهیم هرکاری را که شیرین تر بشود روز تعطیلمان، حتما...
و غروب میشود..
آهی میکشیم، شاید..
این جمعه هم نیامدی میگوییم، شاید..
و باز مشغول میشویم به زندگی خودمان، حتما...
و فراموش میشود،
تا صبح جمعهای دیگر،
و نمیفهمیم،
که انتظار فرق دارد با هر ازگاهی، ناز کشیدن؛
ظهور، فرق دارد با دست از ناز کشیدن..
انتظار، همان جای زخمهای تیشه است به دست فرهاد..
انتظار، همان چشم نابینای یعقوب است، به راه یوسف..
انتظار، همان جای گلوله است به تن مجاهدی از خانه دور...
انتظار، همان تاولی روی تاول است، به پای زائر حسین..
انتظار یعنی برویم،
بجنگیم،
کنار بزنیم خارها را،
و خار صفتان را،
و زخم برداریم،
و از دست بدهیم هرچه داریم،
و دست نکشیم،
و پیش برویم،
و باز زخم برداریم،
و از دست بدهیم،
و از دست بدهیم،
و از دست بدهیم،
و به دست آوریم
مهدی فاطمه را...
اما خوشیم
به توهم انتظارمان؛
و جای گرم و نرممان؛
و نبود مولایمان...
#جمعة_الانتظار
#دردنوشته
#شاگرد_استاد ✍
________
💠 اینجاازعلیبخوانیدوآلعلی(؏) 👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6
•
سلام عزیز دلم!
سلام اربابم!
سلام ای شاهی که امشبی را در حرمت مهمانی!...
این هم از آخرین شب هیئتمان...
خودمان کوچکیم، کارهایمان کوچکتر.
آرزوهایمان اما خودتان میدانید که نه؛
ما به کمتر از شما راضی نیستیم!
بنجلیمها!
آنقدر که اگر رایگان که هیچ، بابت برداشتنمان جایزه هم بدهند کسی خواهانمان نیست!
ولی کرَم خودتان این همه روی ما بنجلها را زیاد کرده...
آقاجانم!
عزیز دلم!
ما رو سیاهها را برای خودتان بخرید و به هیچ کس ندهید!
ما را بخرید و آزاد نکنید!
ما را بخرید و اصلا گوشهای به زنجیر ببندید!
اما رهایمان نکنید..
هزار البته که شما هیچ وقت رها نمیکنید و اگر دور میشویم از روسیاهی خودمان است؛
ولی ارباب! شما دست ما بی سر و پاها را سفت بگیرید و اختیار فرار کردن هم ندهید بهمان!
دور از شما، همان جایی است که خود جهنم هم آرزو دارد کاش هیچ وقت گذرش به آن نیفتد..
ارباب!
دنیای بدون شما بوی گند میدهد!
خفه میکند آدم را!
بدبخت میکند آدم را هم توی دنیایش،
هم توی آخرتش...
ارباب جان!
شما را به همین آخرین شب قسم!
اگر قرار است سال بعدمان بدتر باشیم از اینی که هستیم و روسیاهتر،
ببرید ما را!
به زور ببردیمان...
جوان ببریدمان...
ناکام ببریدمان از این دنیا و متعلقاتش...
ارباب جان نگذارید هیچ چیزی باشیم جز نوکرتان؛
آخر شما خوب نوکرداری میکنید..
ما شنیدیم توی کربلا دوجا پیشانیتان را روی پیشانی شهیدی گذاشتید؛
یک جا زمان شهادت جوانتان.. علی اکبرتان،
یک جا هم زمان شهادت نوکرتان!...
کجا برویم از اینجا بهتر؟!
ارباب کجا پیدا کنیم از شما نوکر نوازتر؟!
امشبی را چراغ خیمهها را که خاموش کردید، اجازه رفتن که دادید به هر کس که ماندنی نیست، کنار دلبریهای عباس و زهیر و حبیب، ما را هم ببینید که شبیه یتیمها گوشهای از خیمهتان کز کردیم، سر به زیر و روسیاه التماس میکنیم به ماندن!
ما را آزاد نکنید عزیز زهرا
شما را به پهلوی مادر... 😭💔
#دردنوشته
#شاگرد_استاد
________
💠 شاگرد استاد ﴿؏﴾ بشید👇
https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6