eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
964 ویدیو
81 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ماه رمضان بود. ابراهیم از جبهه برای مرخصی به ابرقو آمده بود. از اتفاق دچار بیماری سختی شده بود. به حدی که در بستر افتاد و از درد به خود می پیچید. همه ناراحت بودیم. به خصوص وقتی که از درد ناله می کرد و می گفت: خدایا، این انصاف نیست که من از بیماری بمیرم، من باید به جبهه بروم و آنجا شهید شوم! با گریه می گفت خود امام حسین باید مرا شفا بدهد تا به جبهه بروم، جان خودم را فدای اسلام کنم و شهید شوم! شب با همین درد به خواب رفت. نیمه شب با گریه بیدار شد. همه از صدای گریه ابراهیم بیدار شدند. گفتیم چی شده؟ گفت خواب عمو حسین را دیدم که با تن بی سر به سمت من می آمد! عموی ابراهیم پیش از این شهید شده بود. صبح وسایلش را جمع کرد تا به جبهه برود. پدر مادر مانع شدند. گفتند تو بیمار هستی. خیلی جدی گفت: امام حسین بیماری من را شفا داد، به خاطر قولی که به آقا امام حسین دادم می خواهم همین امروز به جبهه بروم و در عملیات پیش رو شرکت کنم! راوی خواهر شهید 🍃🌷🍃 شهید ابراهیم موحدی شهدای فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در ساعت ۲۳ روز ۲۰ اسفند ۱۳۶۳ با رمز «یا فاطمه زهرا (س)» با هدف دستیابی به جاده العماره - بصره ، راهیابی به مرکز اصلی هورهای غربِ دجله شامل استانهای ناصریه ، بصره و العماره و تسلط بر شرق دجله به فرماندهی سپاه و همکاری ارتش در غرب هورالهویزه آغاز شد. در این عملیات رزمندگان اسلام با مشارکت سه قرارگاه نجف ، کربلا و نوح ؛ شجاعانه در مواضع دشمن نفوذ کردند ، به غرب دجله رسیدند و روستاهای ترابه ، لحوک ، نهروان ، فجره و جاده خندق به طول ۱۳ کیلومتر که فاصله آن با جاده العماره - بصره ۶کیلومتر است به تصرف خود درآورند. لیکن بدلیل هوشیاری دشمن و آگاهی از تاکتیک خودی و مشکلات ، بویژه آتش پشتیبانی پس از یک هفته نبرد سخت و نفس گیر ، ناچار به عقب‌نشینی از اکثر مناطق متصرفه شدند. استان فارس با ۲۷۰ شهید در عملیات بدر شگفتی ها از خود نشان داد. شهیدانی همچون: محمودستوده جانشین لشکر۳۳ المهدی مسعود گل آرایش حسن صفرزاده خلیل فردوسی و...... @raviyanfarss
16.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📲 خبری در راه است.. 🔹 وعده دیدار ما با ولی امر مسلمین جهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۱ ، مشهدالرضا ، حرم مطهر ثامن الحجج علیه السلام ، رواق امام خمینی«ره» ♻️👇🏻 @raviyanfarss
2FilesMerged_۱۲۰۳۲۰۲۳.mp3
8.22M
📍روایتگر: حاج سید رضا متولی 🔸این قسمت: علی اکبر...
هدایت شده از شیدایی دل_محمدامیری
راوی محمد امیری۱۹اسفند۱۴۰۱.mp3
12.89M
۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ ✔️زن و مادر مهمترین عامل اثرگذار در تربیت انسان هست. ✔️چرا دشمن دختران را هدف قرار داد
🇮🇷🌷 بازگشت پیکرهای مطهر ۶۹ شهید تازه تفحص شده دفاع مقدس به کشور اسلامی 🔸 زمان : ۲۳ اسفند ماه ۱۴۰۱ 🔸 مکان : دیار پرنور شلمچه این شهدای عزیز ، مربوط به عملیات های والفجر مقدماتی ، والفجر ۱ ، خیبر و بدر ، کربلای ۵ و تک دشمن در سال پایانی جنگ می باشند که در مناطق عملیاتی فکه شمالی و جنوبی ، چم هندی و چم سری ، شرهانی ، جزایر مجنون ، شرق دجله و شلمچه تفحص گردیدند. کاروان های استان فارس و راویان بزرگوار ، زمان را تنظیم نمایند که در این روز با حضور انبوه زوار سرزمینهای نور ، همراه گردد. @raviyanfarss
🌹 🌷ماه شعبان بود. به اتفاق حاج مجید سپاسی برای جا به جا کردن فرمانده خط، به جزیره رفتیم. قرار بود حسن حق نگهدار را با مسلم شیر افکن با هم عوض کنیم. سنگر فرمانده خط یک سنگر بتونی بود که دیواره ورودی را رنگ سفید زده و بالای آن این بیت از سعدی نوشته شده بود: چون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم شب را چهار نفری در همان سنگر بودیم، به حرف و شوخی گذشت و همه به خواب رفتیم. نیمه شب بود که از صدای مناجات و هق هق گریه بیدار شدم. حسن بود که گوشه ای نشسته بود و آرام برای خودش مناجات شعبانیه می خواند. کم کم ما سه نفر هم وضو گرفتیم و کنارش نشستیم و قرعه به نام من افتاد که مناجات را بخوانم. شروع کردم به خواندن و همراه با خواندن من مجید، حسن و مسلم اشک می ریختند تا رسیدم به این فراز دعا... إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ... [...خدايا اگر مرا بر جُرمم‏ بگيرى، من نيز تو را به عفوت بگيرم، و اگر به گناهانم بنگرى، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا به قهرت وارد دوزخ كنى، به اهل آن می گویم كه تو را دوست دارم.] ناگهان صدای زجه مجید بلند شد. آنقدر گریه کرد که بی حال روی زمین افتاد، هیچ وقت چنین حالتی و گریه ای از مجید ندیده بودم. از گریه مجید آه حسن هم بلند شد و دنبالش مسلم و هر سه روی زمین افتادند و اشک می ریختند. آن شب آن قدر اشک ریختند که هیچ وقت فراموش نمی کنم. مجید با همان حالش می گفت، این فراز دعا من را آتش می زند خدایا اگر مرا وارد دوزخ كنى، به اهل آن می گویم كه تو را دوست دارم... 🌷🌿🌷🌿🌷 ﻫﺪﻳﻪ به شهیدان حاج مجید سپاسی، حسن حق نگهدار و مسلم شیرافکن ﺻﻠﻮاﺕ