eitaa logo
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
1.4هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
969 ویدیو
81 فایل
کانال سازماندهی ، اطلاع رسانی و آموزشی "انجمن راویان فجر فارس NGO" راویان عزیز تبلیغ مراسمات و یادواره هایی که در آن ایفای ماموریت روایتگری را دارید به مدیران کانال ارسال تا انتشار یابد. همچنین گزارشات ماموریت ها واجرای برنامه های خود را نیز ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خونین شهر شهرخون آزادشد... و...... خرمشهرها در پیش است✊️ @raviyanfarss
1_4899772229.mp3
15.69M
بسم رب الشهدا مینویسم برای تو!!! برای تو که دلی به کوچکی دل گنجشک داری و قلبت به بزرگی هفت آسمان است‌. برای مظلومیتت که حتی از شهدای گمنام هم گمنام تری !!! هر گاه یادی از تو از ذهنم عبور می‌کند چشم‌هایم کربلا را ترسیم می‌کند ! دلم پَر میکشد و می‌نشیندبرروی خاک های داغ و سوزان خردادماه شلمچه! قلبم به تپش می افتد و گوش هایم سر از پا نمی شناسد برای شنیدن اولین وآخرین سلامت به حسین بن علی ع وچه زیبا مولا تو را خرید ! و سرت را به دامن گذاشت همچون علیِ اکبرش!!! و تو شدی علی اکبر حسین ع، با لب هایی خشک و بدنی اربا اربا!!! دلم که بهانه کربلا را میگیرد ،ناخداگاه زبانم نام تو را زمزمه میکند ! و تو دست به دامان حسین بن علی ع میشوی و من را مهمان سفره پربرکت ارباب میکنی! خوشا به سعادتت که مولا تو را در کنار خود جای داد و خوشا به حال من که تو را دارم !!! علی اکبر شهید ما را هم در این شب وصالت دعاکن تا حسین ع ما را همچون تو زیبا بخرد . سالرور شهادتت مبارک مهربان رفیقم❤️ @hatef10012
... حاج موسی می گفت: ساعتی از آزادسازی خرمشهر می گذشت که وارد خرمشهر شدم. روی سکویی نشستم تاخستگی در کنم. لحظه ای بعد ۴ نفر دیگر هم کنار من نشستند. اسلحه یکی از آنها روی پایم بود و ناراحتم می کرد. گفتم:« برادر اسلحه رو بردار.» تا گفتم برادر، هر ۴ نفر که بر خلاف من مسلح بودند، اسلحه ها را جلو من انداختند و بلند گفتند: «دخیل یا خمینی!» شانه ای بالا انداختم, اسلحه ها را برداشتم و آن چهار عراقی را به سمت جایگاه اسرا راهنمایی کردم. خرمشهر آزاد شده بود. قرار شد پرچم ایران را به نشانه پیروزی روی گنبد مسجد خرمشهر نصب کنیم. هنوز تک و توک عراقی ها در شهر بودند و هنوز روی شهر آتش بود. یک روحانی بلند گفت کی حاضره این پرچم را ببره بالای گنبد! قبل از همه، الله کرم، که موهایش سفید شده بودو راننده تدارکات بود پیش از همه پیش قدم شد و برای نصب پرچم پیروزی رفت روی گنبد مسجد خرمشهر! ...... هدیه به شهیدان,حاج موسی رضا زاده و حاج کرم الله بوستانی @raviyanfarss
بعد از تو... دلتنگترینم، از دریا بپرس که اشکهایم را آنجا بیعانه داده اند... 🔸️🔹️ ۴ خرداد۱۳۶۷ شلمچه ساعت ۱۶/۳۰ لحظه عروج بزرگ سردار خستگی ناپذیر سپاه اسلام شهید حاج حسن حق نگهدار حق ، نگهدارت حاج حسن🤲 صلوات
انجمن راویان فجر فارس(NGO)
بعد از تو... دلتنگترینم، از دریا بپرس که اشکهایم را آنجا بیعانه داده اند... #سید_رضا_متولی 🔸️🔹️ ۴ خ
39.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرانجام آن جان نثار آئین حق در دیار پر از نور شلمچه بسوی میعادگاه ابدی با همان مرکبی که سوار بود ، عاشقانه بال گشود و به دیدار حضرت دوست شتافت. و لندکروز بهشت ، بهشتی شد چراکه راکبش اهل بهشت بود... پیکر مطهر او ، آن سوی خط در گلستانی از اشک تنها ماند تا نام بلند او در دفتر سرخ شهادت برای همیشه ماندگار و جاودان بماند... نثار روح پر فتوح شهیدان صلوات @raviyanfarss
🌷این شهر به عشق تومشخص شده است 🌷بانام توشیراز مقدس شده است 🌷توآینه دار مشهدوقم هستی 🌷اینجا تو ولی نعمت مردم هستی 🌸ششم ذی القعده سالروز بزرگداشت حضرت شاهچراغ(علیه السلام)🌸 《با قراردادن این عکس درپروفایل خود، احیاگر یاد ولی نعمت شهرمان حضرت احمدبن موسی شاهچراغ(علیه السلام) باشیم》 @raviyanfarss @kshohadayefars
💠 روایتگری رزمنده و ایثارگر دفاع مقدس حاج اسماعیل جوکار هم زمان با سالروز آزاد سازی خرمشهر و چهل و یکمین سالگرد شهادت سردار شهید علیرضا دهقانی و تکاور شهید افراسیاب آشنا گر مراسم آبروی محله جنب منزل پدر سردار شهید علیرضا دهقانی با حضور اقشار مختلف مردم در آباده طشک برگزار شد. @raviyanfarss
42.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽دومین گردهمایی قهرمانان خط شکن در یک نگاه ◀️ همزمان با چهل و یکمین سالگرد حماسه تاریخی آزادسازی خرمشهر، دومین گردهمایی ملی قهرمانان خط‌شکن (فرماندهان گردان‌های رزمی یگان‌های سپاه در دوران دفاع مقدس) برگزار شد. با ما همراه باشید @raviyanfarss @kshohadayefars
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🔰دوم یا سوم خرداد سال 61 بود. چند دقیقه از ساعت دو عصر می گذشت. توی خانه نشسته بودم. صدای کوبیده شدن ممتد در خانه بلند شد. با هراس و نگرانی به سمت در دویدم و در را باز کردم. همسایه روبرویی بود. بی مقدمه گفت: ننه حسن، رادیو را روشن کن، حسن هلیکوپتر زده دارن باهاش مصاحبه می کنن. به سمت داخل دویدم و سریع رادیو را روشن کردم. صدای حسن در خانه پیچید. با لهجه شیرازی اش می گفت: موشک به دم هلیکوپتر خورد و در بین نخل ها افتاد. حس غرور در تمام خانه کوچک ما پیچید. راوی:مادرشهید 🌱🌷🌱🌷🌱🌷 @raviyanfarss