▫️روز پنجم مهرماه بنی صدر به خرمشهر آمد و با ماشین از خیابان چهل متری رد شد.
اتفاقاً آن روز خیلی هم شهر را می زدند.
وقتی بنی صدر رد می شد، شهناز داد می زد: «بنی صدر را توی ماشین ببینید! اومده جبهه را ببینه.»
شب، بنی صدر به اهواز رفت و مصاحبه کرد.
رادیویی کوچک داشتیم که از طریق آن اخبار را می شنیدیم.
بنی صدر گفت: «من رفتم خرمشهر، شهر امن و امان بود. مردم نقل و شیرینی پخش می کردند!»
شهناز این حرف را شنید، خیلی ناراحت شد و گفت: «کجا شهر امن و امان بود؟ کجا مردم نقل و شیرینی پخش می کردن؟ شاید این آقا خمپاره ها را به حساب نقل و شیرینی گذاشته؟»
از آن روز به بعد، نظرش درباره بنی صدر عوض شد.
دائم میگفت: «حق با شما بود. بنی صدر خیانت می کنه.»
بعضی وقت ها هم که صدای انفجار می آمد، میگفت: «نترسین، این نقل و نباته که رو سرمان میریزه.»
تاریخ شهادت ایشان ۱۳۵۹/۷/۸
#شهیده_شهناز_حاجی_شاه
#انجمن_راویان_فجر_فارس
@raviyanfarss