✅خاطره ای از #عملیات_والفجر_4
بوی پائیز به مشام میرسه و انسان به یاد و خاطره عملیاتهایی که در این ماه انجام دادیم میافته .
یادم اومد که در 35 سال پیش چنین روزهایی بود .
در محور پاسگاه زید عراق که حدفاصل شلمچه و طلائیه هست بودیم و خط پدافندی داشتیم .
بیش از 5 ماه بود که بچه های تیپ 44 قمربنی هاشم ع تو اون خط بودیم .
طبق دستور قرارگاه خط مذکور را تحویل لشگر 77 خراسان دادیم و با کلیه سلاح و ادوات جنگی شبانه عازم مریوان گشتیم .
پس از ورود به مریوان و کمی استراحت من و شهید حسین اعرفی که آنزمان فرمانده واحد 106 بود و در اون عملیات بنده هم بعنوان معاون ایشان خدمت میکردم همراه با یک نفر از بچه های اطلاعات و عملیات حدود 25 کیلومتری به شمال غربی مریوان رفتیم و پس از عبور مسافتی طولانی و صعب العبور روی قله ای بنام خر نوکدار رسیدیم .
زیر پامون ته دره یک پاسگاه عراقی بود بنام کخلان و روبرومونم ارتفاعات خلوزه 1 و خلوزه 2 و سمت چپ هم هفت توانان بود که همه در اختیار عراقیها بود .
یادش بخیر
بادوربین به پاسگاه عراق نگاه میکردم و اطرافش را شناسایی میکردم .
آخه دو سه شب دیگه قرار بود عملیات والفجر 4 آغاز بشه و اشغال اون پاسگاه را به ما واگذار کرده بودن .
کل منطقه ما خاکی بود ولی خاک عراق اینگونه نبود و حتی تا اون پاسگاه که نقطه صفر مرزی بوده هم جاده آسفالته بود .
داشتم با دوربین خوب اطراف پاسگاه یاد شده را شناسایی میکردم که هنگام حمله به پاسگاه اگه نیروی کمکی از پنجوین که در جنوب غربی اون پاسگاه و یا پادگان گرمک که در شمال غرب اون پاسگاه بود به کمک عراقیها اومد ، ما کجا و چگونه برای دفاع مستقر بشیم و بجنگیم و از جایی که قرار داریم به چه طریقی دفاع کنیم .
ادامه دارد...
🌴🌴
#راوی #سید_یدالله_هاشمی
🔺موسسه #راویان_فتح_لنجان
@raviyanlenjan