هیئتـــ رَیآحیـنالهُـ❤️ـدے
*🍀﷽🍀 رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷 #پارت17 -الو سلام زینب خوبی؟ زینب : سلام حنانه
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت18
میخواستم برم پایگاه
اما آدرسش یادم نبود
دوباره شماره زینب گرفتم و آدرس
پایگاه گرفتم رفتم
تموم طول مسیر تا پایگاه دعا میکردم
این پسره کتابی اونجا نباشه
حقیقتا ازش خجالت میکشیدم
بالاخره بعداز دوساعت رسیدم پایگاه
هیچ ذکری بلد نبودم
زیر لب گفتم خدایا خودت کمکم کن
وارد پایگاه شدم از بدشانسی من آقای کتابی اونجا بود
با بالاترین درجه استرس سلام کردم
بنده خدا همینجوری مشغول بود
جواب داد:سلام علیکم خواهرم بفرمایید درخدمتم
-ببخشید با آقای حسینی کارداشتم
سرش آورد بالا حرف بزنه ک حرفش نصفه موند
زنگ زد آقای حسینی اومد وقتی ماجرا را براش گفتم
گفت باید بریم پیش آقای میرزایی راوی اتوبوسمون بود
آقای حسینی و .... بقیه اصلا به روم نمیاوردن
من چه برخوردهای بدی باهاشون کردم
باید میرفتیم مزار شهدا
من و زینب و برادرش و آقای حسینی رفتیم مزار
یه آقای حدود 51-52 ساله از دور دیدم
یعنی خود آقای میرزایی بود
اصلا قیافشو یادم نبود
تا مارو دید بهم گفت :خانم معروفی
زودتر از اینا منتظرت بودم
بقیه دوستات زودتر اومدن
- خودمو گول میزدم نمیخواستم وجود شهدا را باور کنم
آقای میرزایی: اما شهدا ...
#ادامه_دارد...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت18
همه خیال میکنند که اگر امام در مکه بماند در امن و امان خواهد بود. همانطور که کبوتران حرم در امن و امان هسـتند، ولی امام
میفرمایـد: «دوست ندارم به خاطر من حرمت این خانه شکسـته شود». آری، اینجا شـهر خـدا و حرم خداست و امام نمیخواهد
حرمت خانه خدا شکسته شود.
یزید میخواهد بعد از کشـتن امام حسـین علیه السلام، با تبلیغات زیاد در ذهن مردم جا بیندازد که این حسین بود که حریم خانه خدا
را برای اولین بـار شـکست.کـافی است که ابتـدا درگیری سـاختگی بین مـأموران حکومتی و یاران امام ایجاد کننـد. به گونه ای که
تعدادی از مأموران کشته شوند و بعد از آن، امام به وسیله مأموران به قتل برسد و در ذهن مردم اینگونه جا بیفتد که ابتدا یاران امام
با هواداران یزید درگیر شده و در این درگیری آنها از خود دفاع کرده اندو در این کشـمکش امام حسین علیه السلام نیز،کشته شده
است.
اکنون یزید میخواهد که هم حسـین علیه السـلام را به قتل برساند و هم او را به عنوان اولین کسـی که در مکه خون کسی را ریخته معرفی کند.
***
او کیست که چنین سراسیمه به سوی امام میآید؟! به گمانم یکی از پسر عموهای امام حسین علیه السلام
است، که خبردار شده امام میخواهد به سوی کوفه برود.
او خدمت امام میرسد و سـلام کرده و میگوید: «ای حسـین! به من خبر رسـیده که تصمیم داری به سوی کوفه بروی، اما من خیلی نگرانم. زیرا هنوز نماینـده یزیـد در آن شـهر حکومت میکنـد و یزیـد پولهای بیت المال را در اختیار دارد و مردم هم که بنده پول
هسـتند. من میترسم آنهـا مردم را بـا پـول فریب بدهنـد و هم انهـایی که به تـو وعـده یـاری دادهانـد، به خـاطر پول به جنـگ بـا تو
بیایند».
وقتی سـخن او تمام میشود امام میگویـد: «خدا به تو جزای خیر دهد. میدانم که تو از روی دلسوزی سـخن میگویی، اما من باید به این سفر بروم».
هیـچکس خبر نـدارد که یزیـد چه نقشه ای برای کشـتن امام حسـین علیه السـلام کشـیده است. برای همین، همه دلسوزان، امام را از ترک مکه نهی میکنند
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir