*🍀﷽🍀
رمـان #بـــنده_نــفس_تا_بـــنــده_شــهــدا 🍃🌷
#پارت45
وارد آسایشگاه شدیم رئیس آسایشگاه
اومد استقبالمون
اول یه توضیح درمورد #جانبازان داد بعد
وارد سالن شدیم
اتاق اول ی آقایی بود به نام #مرتضی
آقامرتضی موج انفجار گرفته بود به قول معروف
# موجی بود ...
یکی از بچه ها حواسش نبود کیفش افتاد
زمین و صدای وحشتناکی بلند شد
یهو آقامرتضی یاد جبهه افتاد
از حرفاش معلوم شد #شهید_حمید_باکری
فرمانده اش بود
حمید حمیدجان به گوشی
مهدی جامونده
حمید پرستوها بال پرشون شکسته 😔💔
حمید جان خط قیچی شده
پرستوها افتادن دست لاشخورا
وای خدایا آقامرتضی فکرمیکرد #جزیره_مجنونه ....
یهو یکی از بچه ها بدو رفت پرستار صدا کرد
بهش آرامبخش زدن.....
اتاق دوم یه آقای بود به اسم #عباس
عباس آقا از گردن قطع نخاع شده بود
تو همون اتاق یه آقای بود به اسم رضا
قطع نخاع از کمر،تو 17سالگی جانباز شده
بود و #ازدواج نکرده .....
فرمانده اش #حاج_ابراهیم_همت بود
یه ذره برامون از جبهه و جنگ گفت
همزمان با اتمام حرفای حاج رضا تایم
ما تموم شد ازشون خداحافظی کردیم
سوارماشین شدیم تو ماشین خوابم برد و ......
#ادامه_دارد ...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت45
حُرّ اين نامه را براى ابنزياد مىنويسد: «من در نزديكىهاى كوفه به كاروان حسين رسيدم، امّا او حاضر به تسليم نشد». شمشيرها در غلافها قرار مىگيرد و آرامش بر همه جا حكمفرما مىشود. كودكان اشك چشم خود را پاك مىكنند.
ما آمادۀ حركت هستيم. امّا نه به سوى كوفه و نه به سوى مدينه. پس به كجا؟ خدا مىداند.
ما قرار است راه بيابان را پيش گيريم تا ببينيم چه مىشود.
امام قبل از حركت، با ياران خود سخن مىگويد:
همۀ مردم، بندۀ دنيا هستند و ادّعاى مسلمانى مىكنند. امّا زمانى كه امتحان پيش آيد دينداران اندك و ناياب مىشوند. ببينيد چگونه حق مرده است و باطل زنده شده است. امروز مؤمن بايد مشتاق شهادت باشد. بدانيد من امروز مرگ را مايۀ افتخار خود مىدانم و سازش با ستمگران را مايۀ خوارى و ذلّت». سخن امام، همه چيز را روشن مىكند. امام به سوى شهادت مىرود و هرگز با يزيد سازش نخواهد كرد.
امام از يارى مردم كوفه نااميد شده است. آرى! مردم كوفه به دروغ ادّعاى مسلمانى كردند.
آن روزى كه آنها به امام نامه نوشتند تا امام به كوفه بيايد هنوز ابنزياد در كار نبود.
شهر آرام بود و هر كس براى اينكه خودش را آدم خوبى معرفى كند به امام نامه مىنوشت. شايد چشم و همچشمى هم شده بود. آن محلّه پانصد نامه نوشتهاند پس ما بايد ششصد نامه بنويسيم. ما نبايد در مقابل آنها كم بياوريم. آرى، دوازده هزار نامه براى امام نوشتند: «اى حسين! بيا كه ما همه، سرباز تو هستيم».
اكنون كه ابنزياد خون آشام، به كوفه آمده است و قصد دارد كه ياران امام حسين عليه السلام را قتل عام كند، كيست كه حسينى باقى بماند؟ اينجاست كه دينداران ناياب مىشوند.
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir