فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🍀﷽🍀
رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷
#پارت54
باورم نمیشد #رضا رفت و من تنها شدم😔😔😔
پیکر پاکش را با آمبولانس انتقال دادیم تهران
از روزی تلخ و سخت فقط یه فیلم تار یادمه
ضجه ها و جیغ های من😭😭
تشیع رضا رو دوش مردم درحالی که من تو بیمارستان بودم😔...
تا هفتم بیمارستان بستری بودم
بعدش اومدم خونه در اتاق بستم تا چهلم همین بود کارم ....
باهاش لج کرده بودم سر خاکش نمیرفتم
دوروز بعداز چهلم رفتم مزارش
با گریه شروع کردم به حرف زدن
تو که میدونستی من دیگه هیچکسی رو نداشتم
پدرم مادرم همه کسم تو بودی 😭😭😭
چراااا رفتی
چراااا
چرا تنها گذاشتی 😭😭
دلم سوخته بود الان که فکر میکنم میبینم رفتارام اصلا خوب نبود
عکسامونو پاک کردم
اصلا#مزار_شهدا نمیرفتم...
همه درای دنیا به روم بسته بود
طول زندگی من 30روز بود
و حالا تنهای تنها بودم
بابام که از خونش بیرونم کرده بود
رضا هم که تنهام گذاشته بود
دلم میخاست بمیرم
اشکام میومد
خدایا همش 30روز 😭😭
یهو یکی صدام کرد
انگار صدای #رضا بود
#ادامه_دارد ...
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت54
مىگذرد. امام بر اسب خويش سوار است و لحظهاى خواب بر چشم او غلبه مىكند و چون چشم مىگشايد، اين آيه را مىخواند: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ ».
علىاكبر جلو مىرود و مىگويد:
- پدر جان! چه شده است؟
- عزيزم، لحظهاى خواب چشم مرا ربود. در خواب، سوارى را ديدم كه مىگفت: «اين كاروان منزل به منزل مىرود و مرگ هم به دنبال آنهاست». پسرم! اين خبر مرگ است كه به ما داده شده است. - پدر جان! مگر ما بر حق نيستيم؟
- آرى! سوگند به خدايى كه همه به سوى او مىروند ما بر حق هستيم.
- اگر چنين است ما از مرگ نمىترسيم، چرا كه راه ما حق است. چه خوب پاسخ دادى اى علىاكبر! سخن تو آرامش را به قلب پدر هديه كرد. پدر تو را نگاه مىكند و در چشمانش رضايت و عشق موج مىزند.
- پسرم، خداوند تو را خير دهد.
كاروان حركت مىكند. منزلگاه بعدى ما كربلاست.
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir