*🍀﷽🍀
رمان#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا 🍃🌷
#پارت55
یهو یکی صدام کرد
انگار صدای #رضا بود
حنانه بیا پیشم
با سرعت برق لباس پوشیدم رفتم #مزار_شهدا
فقط فقط گریه کردم 😭😭
هفت هشت ساعت گریه مداوم
از جا پاشدم
گوشیم زنگ خورد
الو
بابا:پاشو بیا خونه
همین سه کلمه رو پدرم بهم گفت اما
این که گفت برگرد خونه داشتم بال درمیاوردم....😍
وسایلم جمع کردم برگشتم خونه بابام
پدرم درحال انجام یه معامله گنده فرش با یه تاجر آمریکایی بود
اما واسطه یکی از دوستاش بود که تو ترکیه تجارت میکرد
جریان چند صد میلیون پول بود
پدرم خیلی خوشحال بود
قرار بود 15 تیرماه معامله انجام بشه
و تاجر ترکی کانترهای فرش را بفرسته آمریکا پول دریافت کنه
پول اصلی که مال بابا بود
بفرسته به حساب بابا
فرش ها ارسال شد #ترکیه
دوهفته از ارسال فرشها گذشت
اما هنوز پول ب حساب بابا ریخته نشده بود
هرچقدر هم به گوشی تاجر ترکی زنگ میزدیم فقط
یه جمله مشترک مورد نظر خاموش می باشد نصیبمون میشد
سه هفته گذشته بود که یه #ایمیل ناشناس برای بابا اومد
محتواش این بود که دنبال پولت نباش رفیق
#ادامه_دارد....
💕| @dokhtarane_booyesib
🍃| @booyesib_ir
رمان #هفت_شهر_عشق🍁
📖#پارت55
ورود به كربلا
امروز پنجشنبه دوم محرّم است و آفتاب سوزان صحرا بر همه جا مىتابد. سربازان حُرّ خسته شدهاند و اصرار مىكنند تا فرمانده آنها امام را دستگير كند و نزد ابنزياد ببرد.
حُرّ با امام سخن مىگويد و از آن حضرت مىخواهد تا همراه او نزد ابنزياد برود. امّا امام قبول نمىكند.
بعضى از سربازان حُرّ به او مىگويند: «دستور جنگ را بدهيد». ولى حُرّ آنها را به ياد پيمانى كه با امام حسين عليه السلام بسته است، مىاندازد و مىگويد: «من پيمان خود را نمىشكنم».
آنجا را نگاه كن! اسب سوارى، شتابان به اين سو مىآيد. او نزديك مىشود و مىگويد كه نامهاى از ابنزياد براى حُرّ آورده است.
همه منتظرند. حالا ديگر از اين سرگردانى نجات پيدا مىكنند. حُرّ نامه را مىگشايد: «از ابنزياد به حُرّ، فرماندۀ سپاه كوفه: زمانى كه اين نامه به دست تو رسيد سختگيرى بر حسين و يارانش را آغاز كن. حسين را در بيابانى خشك و بىآب گرفتار ساز، تا جايى كه هيچ پناهگاه و سنگرى نداشته باشد». او نامه را نزد امام مىآورد و آن را مىخواند و مىگويد: «بايد اينجا فرود آييد». اينجا بيابانى خشك و بىآب است و صحرايى است صاف، مثل كف دست.
صداى گريۀ بچّهها به گوش مىرسد. ترس و وحشت، در دل كودكان نشسته است.
🔜ادامه دارد...
🥀| @dokhtarane_booyesib
🏴| @booyesib_ir