eitaa logo
هیئتـــ‌ رَیآحیـن‌الهُـ❤️ـدے
1.2هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
50 فایل
💌| عنایـــت‌حضـــرت‌مهـــدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)مارابه‌اینجـــارســـانده‌اســـت... 🌿|هیـــئت‌نوجـــوانان‌دختـــر‌انصــارالشهــداءدارالعبـــاده‌یـــزد 😉| کپی؟ حلاله‌رفیق 🤗| خــٰادِم‌کانــٰال‌و‌َتَبــــٰادُل: @rayahin_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد پناهیان میفرمودند: اگر بی قرار"امام زمان"🌱هستیداین نشانہ‌ۍ سلامتی روحی شماست...! 🎤| @dokhtarane_booyesib 🌴| @booyesib_ir
13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
افشاگری #گاندو از کلاس‌های سفارت انگلیس برای شست‌وشوی مغزی زنان ایرانی: حق زن اینه هر وقت بخواد بتونه اون انگلی که بهش چسبیده رو بندازه بره ! کی گفته مادر مقدسه ! 💕| @dokhtarane_booyesib ❤️| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 امیر مدینه با خبر میشود، نامه را میگیرد و آن را میخواند. او میفهمد که معاویه از دنیا رفته و یزید روی کار آمده است. امیر مدینه گریه میکند، اما آیا او برای مرگ معاویه گریه میکند؟! امیر مـدینه به خوبی میدانـد که علیه السـلام با یزید بیعت نمیکند. گریه او برای انجام کار دشواری است که یزید از او خواسته است. آیا او این مأموریت را خواهد پذیرفت؟! امیر مدینه خود را ملامت میکند و باخود میگوید: «ببین که ریاست دنیا با من چه میکند. آخر مرا با کشتن حسین چه کار». او سـخت مضـطرب و نگران است و میدانـد که نامه رسان منتظر است تا نتیجه کار را برای یزیـد ببرد. اگر از دسـتور یزید سـر پیچی کند، باید منتظر روزهای سختی باشد. «خـدایا،چه کنم؟!کـاش هرگز به فکر حکومت کردن نمیافتـادم! آیـا این ریاست ارزش آن را داردکه من مأمور قتل حسـین شوم. هنوز مردم مـدینه فراموش نکرده انـد که پیـامبر چقـدر به حسـین علاقه داشت. آنهـا به یاد دارنـد که پیامبر،حسـینش را غرق بوسـه میکرد و میفرمود: «هرکس که حسـین مرا دوست داشـته باشـد خدا نیز، او را دوست میدارد». هرکس امام حسـین علیه السـلام را میبیند به یاد میآورد که پیامبر او را گل زندگی خود میدانست.چرا یزید میخواهد گل پیامبر را پر پر کند؟! *** امیر مدینه هرچه فکر میکند به نتیجه ای نمیرسد.سر انجام تصمیم میگیرد که با مروان مشورت کند. مروان کسـی است که از زمـان حکـومت عثمـان،خلیفه سـوم، در دسـتگاه حکومـتی حضـور داشت و عثمـان او را به عنـوان مشـاور مخصوص خود، انتخاب کرده بود. مروان درخانه خود نشسته است که سربازان حکومتی به او خبر میدهند که باید هرچه سریعتر به قصر برود. مروان حرکت میکند و خود را به امیر مدینه میرساند. امیر مدینه میگوید: «ای مروان! این نامه از شام برای من فرستاده شده است، آن را بخوان». مروان نامه را میگیرد و با دقّت آن را میخواند و میگوید: خدا معاویه را رحمت کند، او بهترین خلیفه برای این مردم بود. ــ من تو را به اینجا نیاورده ام که برای معاویه فاتحه بخوانی، بگو بدانم اکنون باید چه کنم؟! من باید چه خاکی بر سرم بریزم؟! +ای امیر!خبر مرگ معاویه را مخفی کن و همین حالا دسـتور بـده تا حسـین را به اینجا بیاورنـد تا از او، برای یزید بیعت بگیری و اگر او از بیعت خودداری کرد،سـر او را از بـدن جـداکن. تو باید همین امشب این کار را انجام بدهی،چون اگر خبر مرگ معاویه در شهر پخش شود، مردم دور حسین جمع خواهند شد و دست تو دیگر به او نخواهد رسید. سخن مروان تمـام میشود و امیر مـدینه سـر خود را پـایین می انـدازد و به فکر فرو می رود که چه کنـد؟! او به این می اندیشـد که آیا می توان حسین علیه السلام را برای بیعت با یزید راضی کرد یا نه؟! 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
رمان 🍁 📖 مروان به او میگوید: «حسین، بیعت با یزید را قبول نمیکند. به خدا قسم، اگر من جای تو بودم هرچه زودتر او را میکشتم». مروان زود میفهمـد که امیر مـدینه، مرد این میـدان نیست، به همین دلیل به او میگوید: «از سـخن من ناراحت نشو. مگر بنی هاشم، عثمان(خلیفه سوم ) را مظلومانه نکشتند،حالا ما میخواهیم با کشتن حسین، انتقام خون عثمان را بگیریم». حتما با شـنیدن این حرف،خیلی تعجب میکنی! آخر مگر حضـرت علی علیه السلام، فرزندش امام حسین علیه السلام و دیگر جوانان بنی هاشم را برای دفاع از جان عثمان به خانه او نفرسـتاد! این اطرافیان عثمان بودند که زمینه کشتن او را فراهم کردند. اکنون چگونه است که مروان،گناه قتل عثمان را به گردن امام حسین علیه السلام میاندازد؟! امیـدوارم کـه امیر مـدینه، زیرك تر از آن باشـد کـه تحـت تـأثیر ایـن تبلیغـات دروغین قرار گیرد. او میدانـد که دست امـام حسـین علیه السلام به خون هیچکس آلوده نشده است. مروان به خاطر کینه ای که نسـبت به اهل بیت علیهمالسـلام دارد،سعی میکند برای تحریک امیر مدینه، از راه دیگری وارد شود. به همین دلیل رو به او میکند و میگوید: «ای امیر، اگر در اجراي دسـتور یزید تأخیر کنی، یزید تو را از حکومت مدینه برکنار خواهد کرد». امیر به مروان نگـاهی میکنـد و در حالی که اشک درچشـمانش حلقه زده است میگویـد: «وای بر تو ای مروان! مگر نمیدانی که حسین یادگار پیامبر است. من و قتل حسین!؟ هرگز،کاش به دنیا نیامده بودم و این چنین شبی را نمیدیدم». امیر مدینه در فکر است و با خود میگوید: «چقدر خوب میشود اگر حسـین با یزید بیعت کند.خوب است حسـین را دعوت کنم و نـامه یزیـد را برای او بخوانم. چه بسـا او خود، بیعت با یزیـد را قبول کنـد».سـپس یکی از نزدیکان خود را میفرسـتد تا امام حسـین علیه السلام را به قصر بیاورد. *** شب از نیمه گذشته و فرستاده امیر مدینه در جستجوی امام حسین علیه السلام است. او وارد کوچه بنی هاشم میشود و به خانه امام میرسد. د ِرخانه را میزند و سراغ امام را میگیرد. ّامـام، داخل خانه نیست. به راستی،کجا میتوان او را پیـدا کرد؟! مسـجد پیامبر در شبهای پایانی ماه رجب،صـفای خاصی دارد امام در مسجد پیامبر، مشغول عبادت است. فرسـتاده امیر مدینه، راهی مسـجد پیامبر می شود و پس از ورود به آن مکان مقدس، بدون درنگ نزد امام حسین علیه السلام میرود. امام در گوشه ای از مسجد همراه عده ای از دوستان خود، نشسته است. فرستاده امیر رو به امام حسین علیه السلام میکند و میگوید: ــ ای حسین! امیر مدینه شما را طلبیده است. ــ من به زودی پیش او می‌آیم. امام خطاب به اطرافیان خود میفرمایـد: «فکر میکنیـد چه شـده است که امیر در این نیمه شب، مرا طلبیده است. آیا تا به حال سابقه داشته است که او نیمه شب،کسی را نزد خود فرا بخواند؟!». همه در تعجب هستند که چه پیش آمده است. امام میفرمایـد: «گمان میکنم که معاویه از دنیا رفته و امیر مـدینه میخواهد قبل از آنکه این خبر در مدینه پخش شود، از من بیعت بگیرد». آیا امام این موقع شب، نزد امیر مدینه خواهد رفت؟! نکند خطری در کمین باشد؟! آیا معاویه از دنیا رفته است؟! آیا خلافت شوم یزید آغاز شده است؟! 🔜ادامه دارد... 🥀| @dokhtarane_booyesib 🏴| @booyesib_ir
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 `رضایت برنده هفتگی علیه السلام 🌹| @dokhtarane_booyesib 🍃| @booyesib_ir
﷽ سلام سلام😃👋🏻 خوبین ان‌شالله🍃☺️؟! عزاداریاتون قبول درگاه حق🌱✋🏻 یه خبر هیجان انگیز🙊💓 راستی یادتون نرفته که مثل همیشه یکشنبه‌ها داریمممم😉؟!؟! ولی این بار با محوریتی متفاوت!😍🌿 خب بیشتر از این نمیگم رفقا تا خودتون ببینید😂😍🙌🏻 پس قرارمون یادتون نره ، یکشنبه راس ساعت 4😉🌸 التماس دعا ، شبتون بخیر ، یاعلی مدد💚✋🏻 ☘| @dokhtarane_booyesib ✨| @booyesib_ir
🖤🖤🖤🖤🖤🖤 🕯🕯🕯🕯🕯 🖤🖤🖤🖤 🕯🕯🕯 🖤🖤 🕯 اهدای جوایز و رضایت برندگان 🏴 ✨| @dokhtarane_booyesib 🥀| @booyesib_ir