eitaa logo
رایِح‍ه‍
287 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
11 فایل
خیال وصل تو شیرینه... رایحه ای از جنس لحظه ظهور💫🌱 تأسیس:1400/5/15
مشاهده در ایتا
دانلود
Panahian-Clip-RavabeteEgbari.mp3
1.44M
🎵روابط اجباری 🔻هر چی نورانیت و خوبیه در روابط اجباریه! 🔻محل سرمایه‌گذاری اینجاست؛ اشتباه نرو!
دنبال این باش که به چشم امام زمان بیای، نه به چشم فلان رئیس و فلان شخص ...
-من مسلمانِ شده‌ی چادرخاکی‌ِ توام..
یه جمله داره حاج قاسم ، میگه اینقدر نگید شهید شم ، شهید شم . . نگو دعا کن شهید شم ! شهادت خوبه . . ولی بهترشم هست دعا کنید موثر باشید :)
rozatolabas49402008 - - Output - Stereo Out.mp3
2.35M
احساسی 🍃دارد از خاک جان می‌بارد 🍃ذکر جانان می‌بارد 🎙
قدر زر زرگر شناسد ، قدر زهرا را علی !
پای آدم جایی میره که دلش رفته؛ دلها رو مواظب باشیم تا پاها جای بد نره.
درآغوشت میگیرد🙃🫂
اگر بر روی برنامه خود کار کنید، برنامه شما روی شما کار خواهد کرد. اگر بر روی اهداف خود کار کنید، اهداف شما به سمت شما خواهند آمد. هر چیز خوبی که بسازید در نهایت شما را میسازد .”
بسم الله الرحمن الرحیم والعشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 محمدسجاد: صبح داشتم میرفتم بیرون مامان صدام کرد مامان:محمد سجاد بیا یک دیقه بشین اینجا _چشم الان میام رفتم پیش مامان و باز همون قضیه _وای مادرِ من چند بار بگم دوستش ندارم مامان:محمد سجاد یا میگی چرا دوستش نداری یا حلالت نمیکنم دل و زدم به دریا و تا آخر قضیه رو تعریف کردم مامان:چرا باور کردی پسر شاید همش دروغ باشه شاید میخواسته تو پا پس بکشی تا اون بهش برسه _آخه عکسای پیاماشونو نشون داد مامان:چی بگم والا _مامان من عجله دارم باید برم مامان:باشه عزیزم برو خدانگهدارت _خدافظ مامان محمد سجاد: میدونستم محمد سجاد دلش گیره ولی به روی خودش نمیاره و میدونستم امروز پنجشنبس و عارفه اینا هیئت دارن گفتم برم اونجا با عارفه حرف بزنم و بپرسم واقعیته یا نه عارفه: تو هیئت نشسته بودم و تو خودم بودم که یه نفر صدام کرد عارفه جان؟ برگشتم دیدم مامان محمد سجادهههه یا خدااااا _سلام خوبین؟ مامان محمد سجاد:سلام ممنونم عزیزم تو خوبی؟ _خیلی ممنون مامان محمد سجاد:راستش اومدم اینجا یه سوالی ازت بپرسم _بفرمایید مامان محمد سجاد:راستش اینجا نمیشه عزیزم اگر میشه بریم یه گوشه که کسی نباشه _بله حتما رفتیم توی یکی از اتاق های پایگاه نشستیم مامان سجاد:دخترم........ دهنم باز مونده بود و چشمام از حدقه زده بود بیرون همه چیو تعریف کرد وای مگه میشههههه مامان سجاد:اینا واقعیه؟ عارفه:نه اصلاااااااا همش دروغه من اون پسر رو میشناسم من اصلا حتی ۱ بارم با اون چت نکردم اون همش سعی داشت خودشو به من نزدیک کنه و چند بار خواست بیاد خاستگاری ولی من قبول نکردم مامان سجاد:وای یعنی همش دروغ بود؟😍 _آره به خدا کلی حرف زدیم و آخرش که داشت میرفت گفت بازم مزاحمتون میشیم ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee @RAHIL_313M:آیدی نویسنده
بسم الله الرحمن الرحیم والعشقُ انتظار! رمان آرزوی محال✨🤍 محمد سجاد: رسیدم خونه فقط یکتا خونه بود(خواهرم) _یکتا مامان بابا کجان؟ یکتا:مامان رفت بیرون بابا هم سرکاره _آها همون موقع زنگ در خورد و مامان اومد داخل _سلام کجا بودی؟ مامان:سلام یه خبر خوش دارم برات😍 _چه خبری؟ مامان:بشین برات بگم مامان از اول تا اخرشو تعریف کرد _وااااای ماماااان چرا بهش گفتیییییی😱 اون پسره بهم گفت چیزی نگم به کسی ولی من به تو گفتم و اعتماد کردم اگر یه وخ کاری کنه چی؟ مامان:چرا باید کاری کنه؟ _نمیدونم کلی گفتم مامان:حالا چیکار کنم؟زنگ بزنم بگم میایم؟ _نهههه من روم نمیشه بعدشم حس خوبی ندارم یعنی باور نمیکنم که الکی باشه مامان:خود دانی دختر به این خوبی رو از دست دادی _مامان بزار بعدا صحبت کنیم الان واقعا نمیدونم چی بگم محمد سجاد: خوشحال شده بودم ولی دو دل بودم نمیدونستم باور کنم یا نه عارفه: رسیدم خونه کُفری شده بودم شماره محمد رو از بلاکی در اوردم و پیامک دادم _سلام چند بار بگم من به شما علاقه ندارم و خواهشا دست از سر من بردارید این چرت و پرتا چی بود رفتید به محمد سجاد گفتید من کی با شما حرف زدم اصلا اون عکسایی که نشون دادید چی بود؟ خواهشا دست از سر من بردارید وگرنه مجبور میشم همه چیز رو به خانوادم بگم محمد: برام پیامک اومد از عارفه ذوق کردم و نگاه کردم پیام هارو که خوندم زنگ زدم به محمد سجاد _ _ _ محمد سجاد:بله؟ _سلام مگه بهت نگفتم به عارفه چیزی نگو گور خودتو کندی قطع کردم ادامه دارد... https://eitaa.com/rayeheeee @RAHIL_313M:آیدی نویسنده
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم عاشق نشدى،لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم - سید تقی سیدی