eitaa logo
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
61.7هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
8.7هزار ویدیو
757 فایل
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) ارتباط با ادمین ◀️ @razaviadmin کانال حرم در سایر سکوها: 🔽 https://haram8.ir/razavi/ سایت رسمی حرم مطهر رضوی: https://haram.razavi.ir/ پخش زنده 24ساعته حرم مطهر رضوی: https://haram.razavi.ir/live
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) دل سیاه انار🫢 در قرن هفتم هجری و به هنگام سلطه‌
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ابتدای ماجرا را در ریپلای این پست بخوانید👆👆 دل سیاه انار🫢 آخرین ساعت‌های شب در حال سپری شدن بود که ندایی به گوش محمدبن‌ عیسی رسید: _ای محمدبن عیسی! چرا تو را این‌گونه می‌نگریم؟ از چه روی، چنین سراسیمه سر به بیابان نهاده‌ای؟! محمدبن عیسی که هنوز امام مهدی(عج) را نشناخته بود حاضر نشد که خواسته‌ی خویش را جز به امام زمانش بگوید. اما امام به او‌ فرمود: _ من کسی هستم که تو در جست و‌ جوی او‌ هستی! _صاحب الزمان؟! آن بزرگوار پاسخ داد: _ آری خواسته‌ی خویش را بازگو! محمدبن عیسی افزود: _ اگر شما امام زمان ما باشید که نیازی به بیان نیست؛ چون ماجرا را می‌دانید. امام مهدی(عج) فرمود: _ آری، تو برای یافتن پاسخ به آنچه روی انار نوشته شده است و به منظور خنثی سازی نقشه‌های کینه‌توزان، به این مکان آمده‌ای! محمدبن عیسی که دیگر اطمینان یافته بود، بی‌درنگ پاسخ داد: _ درست است مولای من! شما پناه مایید و به حل این مشکل توانایید. امام نور و مهربانی و دانایی فرمود: _ این وزیر که لعنت خداوند بر او باد، در خانه‌ی خویش درخت اناری دارد او قالب ویژه‌ای از گِل به شکل انار ساخته است که دو‌نیمه دارد و واژه‌های مد نظرش را درون آن تراشیده است. همین که انارها، شروع به رشد و بزرگ شدن کرده‌اند، آن قالب را دور انار بسته است. آنگاه که انار بزرگ شده، آن نوشته ها به تدریج بر پوستش حک‌ شده است! فردا هنگامی که نزد امیر بحرین رفتی، به او بگو که پاسخ را آورده‌ام، اما آن را در خانه‌ی وزیر به شما می‌گویم. وقتی همراه او به سرای وزیر رفتی، به سمت راست خویش بنگر و به اتاقی که در آن سو هست، اشاره کن و بگو پاسخ را در این اتاق خواهم داد. مواظب باش که وزیر پیش از تو به داخل اتاق نرود، بلکه همرا با امیر وارد شود. همین‌که به داخل اتاق گام نهادی، طاقچه‌ای را خواهی دید که روی آن کیسه‌ی سفیدی وجود دارد. کیسه را بردار و قالب گِلی را بیرون بیاور. سپس انار را داخل آن بگذار، به این ترتیب حقیقت موضوع، آشکار می‌شود! سپس حضرت، خطاب به محمدبن عیسی افزودند: _ به امیر بحرین بگو، تازه معجزه‌ی دیگری هم داریم و آن این است که از درون انار نیز آگاهیم! درون انار چیزی جز دود و خاکستر وجود ندارد. اگر می‌خواهید به درستی این خبر اطمینان یابید، به وزیرتان دستور دهید که انار را بشکند. در این صورت دود و خاکستر بر چهره و ریش او پاشیده خواهد شد! روز بعد محمدبن عیسی دمستانی، با دلی سرشار از شادمانی، همراه با بزرگان و شخصیت‌های برجسته‌ی شیعی، نزد امیر بحرین شتافت و بر اساس رهنمود مولا و سرور ما، حجت خدا، حضرت مهدی موعود(عج) واقعیت را نشان داد و‌ توطئه‌گران و کینه‌ورزان را رسوا کرد! امیر که دهانش از شگفتی باز مانده بود، از محمدبن عیسی پرسید: _ بگو ببینم، تو چگونه از این ماجرا آگاه شدی؟! 🔰ادامه این ماجرا جمعه آینده ... 📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۹۹،۱۰۰،۱۰۱ ❣اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ابتدای ماجرا را در ریپلای این پست بخوانید👆👆 دل
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ابتدای ماجرا را در ریپلای این پست بخوانید👆👆 3⃣دل سیاه انار🫢 محمدبن عیسی پاسخ داد: _ این‌ها را از امام زمانمان که حجت خدا بر ماست، آموختم و‌ همه چیز را بر اساس رهنمودهای ایشان گفتم. امیر پرسید: _ این امام شما چه کسی است؟ محمدبن عیسی، امامان دوازده‌گانه را از آغاز تا پایان نام برد و‌ امام دوازدهم را به امیر شناساند. در این هنگام امیر بحرین پیش آمد، دست محمدبن عیسی را گرفت و گفت: _ من نیز گواهی می‌دهم که آفریدگاری جز خدای یگانه نیست، و محمد(ص) بنده و فرستاده‌ی اوست. همچنین گواهی می‌دهم که جانشین بلافصل پیامبر خدا، امیر مؤمنان، علی‌بن ابی‌طالب(ع) است. پس آنگاه به امامت همه‌ی امامان پس از وی اقرار کرد. سپس امیر بحرین دستور داد وزیر را اعدام کنند و از مردم بحرین نیز پوزش طلبید. این داستان، از آن پس در میان همه‌ی مؤمنان، به ویژه شیعیان بحرین، دهان به دهان گشت و معروف و مشهور شد. آرامگاه محمدبن عیسی دمستانی نیز در بحرین، زیارتگاه مردم شده است. 📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۲ ❣اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 🤐در مقابل امام ساکت باش! 🕊در میان یکی از کاخ‌های مشبک و نورگیر متوکل، پرندگان رنگارنگ و متنوعش آنقدر می‌خواندند و جنب و جوش داشتند که سر و صدایشان نمی‌گذاشت صدای حاضران به گوش هم برسد. کبک‌های متوکل در میان کاخ آزاد بودند و مدام با هم کلنجار می‌رفتند و متوکل با دیدن آنها غرق شادی‌های مستانه‌اش می‌شد. متوکل آن‌روز امام را به قصر دعوت کرده بود و مثل همیشه تصمیم داشت حرمت حضرت را بشکند. با خودش می‌گفت: «علی‌بن‌محمد را مجبور می‌کنم سخن بگوید و این سر و صدا باعث می‌شود کسی صدای او را نشنود.» آن وقت او شادمان می‌شد از بی‌توجهی حاضران به امام! پرده‌ی در ورودی کنار رفت. امام پا به درون سرای پرندگان نهادند. همه به احترام امام بی‌اختیار برخاستند. کبک‌ها که گرم کشتی گرفتن با هم بودند، به گوشه‌ای رفتند و سر در لاک خود کردند و بی‌حرکت ماندند؛ انگار مریض شده باشند یا اصلاً مرده باشند! 🕊آن همه پرنده‌ی زیبا و آوازخوان منقار بستند سکوت همه‌جا را گرفت. حالا دیگر صدای نفس‌های خشمگین متوکل هم شنیده می‌شد. ساعتی در محضر امام گذشت. نگاه متوکل، با اضطراب و خشم، قفس‌های بزرگ پرندگان را می پایید و گاه کبک‌هایش را. وقتی امام از کار خارج شدن دوباره سر و صدا از قفس ها بلند شد و کبک ها بازی شان را از سر گرفتند.... . 🕊پرنده های متوکل بر خلاف صاحب ابلیس صفت شان به مقام اهل بیت علیه السلام بی اعتقاد نبودند یعنی می دانستند در برابر معصوم نباید عرض اندام کرد و نظر داد آنها حتی بهتر از ما معتقدان درک میکردند که در برابر امام چون و چرا معنا ندارد و بدون اذن نباید حرف زد. 📙منبع: کتاب هادی الامم سیری در سیره و کلام امام علی النقی علیه السلام 🖤اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ابتدای ماجرا را در ریپلای این پست بخوانید👆👆 3⃣د
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) نامم حسن‌بن عبداللّه است. در روزگار غیبت کوتاه مدت امام مهدی(عج) از سوی مسلمانان زمان، به عنوان حاکم قم برگزیده شدم. هنگام رفتن به قم در میان راه ناگهان چشمم به شکاری افتاد. در پی او تاختم تا این‌که دریافتم از همراهان خویش بسیار دور شده‌ام، ناگهان به جوی آبی رسیدم. در این زمان، اسب سواری که سر و روی خودش را با عمامه‌ی سبز رنگی پوشانده بود، و به گونه‌ای که تنها دو چشمش دیده می‌شد، به سوی من آمد و نامم را بر زبان آورد! پرسیدم: _ کیستی و از من چه می‌خواهی؟! گفت: _ چرا به ناحیه‌ی مقدسه، بی‌اعتنایی می‌کنی و خمس مالت را به نمایندگان من نمی‌دهی؟ با اینکه آدم شجاعی بودم و معمولا از کسی نمی‌ترسیدم، اندکی هراسان شدم و بی‌درنگ گفتم: _ هر چه بفرمایی انجام می‌دهم! گفت: _ هنگامی که به قم رسیدی و اموالی به دست آوردی، خمس آن را به نیازمندان بپرداز! پاسخ دادم: _ به روی چشم! او هم عنان اسبش را کشید و رفت! من نیز برگشتم، اما نفهمیدم که او چگونه و از کدام سو رفت و هر چه جست‌وجو کردم، دیگر او‌ را ندیدم. 📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۳ و ۱۰۴ ❣اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ❣️باران مهر و کرامت یکی از استادان و نویسندگان اهل تسنن، کتابی علیه مذهب تشیع نوشته بود و مطالب آن را در مجالس و سخنرانی‌های خود برای دیگران می‌خواند؛ اما از بیم آنکه دانشمندان شیعه بر آن کتاب، نقد و ردّ بنویسند کتاب را به دست کسی نمی‌داد. علامه‌ی حلی از این مسأله آگاه شد و برای دسترسی به آن کتاب، تدبیری اندیشید. وی مدتی در مباحث درسی آن استاد و نویسنده شرکت کرد. آنگاه با واسطه قرار دادن و استناد به رابطه‌ی استاد و شاگردی، از نویسنده درخواست کرد کتابش را به عنوان امانت در اختیار بگیرد. آن مرد که نمی‌خواست دست رد به سینه علامه بزند، گفت: می‌دانی، من سوگند خورده‌ام که این کتاب را بیش از یک شب به کسی ندهم! علامه‌ی حلی همین را نیز غنیمت شمرد و کتاب را یک شبه امانت گرفت. او قصد داشت به رونویسی مطالب کتاب بپردازد تا در فرصتی مناسب، بتواند ردیه‌ای برای آن بنگارد. البته روشن بود که در یک شب نمی‌توانست همه‌ی نوشته‌های آن کتاب را دوباره نویسی کند. با این همه، فکر کرد بهتر است تا جایی که می‌تواند این کار را انجام دهد. با این اندیشه، علامه به خانه رفت و مشغول نسخه برداری و نوشتن از روی کتاب شد. شب داشت به نیمه می‌رسید که علامه احساس خستگی شدیدی کرد و خواب اندک اندک به سراغش آمد. در همین هنگام درِ خانه‌اش به صدا در‌آمد و مردی به عنوان مهمان نزد او آمد. اندکی بعد هم وقتی علامه را به شدت مشغول نوشتن دید رو به وی کرد و گفت: _ یا شیخ! نوشتن ادامه‌ی کتاب را به من واگذار و خودت به استراحت بپرداز! علامه، کتاب را به وی سپرد و به سبب خستگی به زودی خوابش برد. هنگامی که برای ادای نماز، دیده از خواب گشود، به یاد آن کتاب افتاد و بسیار نگران شد! هم‌‌ از این روی با شتاب به سراغ کتاب رفت و به بررسی آن پرداخت و با نهایت شگفتی دید که همه‌ی مطالب کتاب، رونویسی شده است! بدین گونه، مولای ما به یاور خویش مدد رساندند و عنایت خود را به علامه‌ی حلی نشان دادند. 📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه  ۱۰۵،۱۰۶،۱۰۷ ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ❣️باران مهر و کرامت یکی از استادان و نویسندگان
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ❣️به امید ظهور امام زمان (عج) این خورشید درخشان روزگاران، پس از شهادت پدر بزرگوار خویش، حدود هفتاد سال که به «غیبت صغرا» یعنی پنهان بودن کوتاه مدت معروف است. به گونه‌ای پنهان از دیدگان مردم می‌زیستند و در این مدت تنها چهار تن از شیعیان به عنوان نایبان و نمایندگان ویژه‌ی آن بزرگوار، به حضور ایشان راه می‌یافتند و خواسته‌ها و‌مشکل‌های پیروان آن حضرت را با آن امام والامقام در میان می‌گذاشتند. از آن پس حضرت مهدی(عج) با فرستادن نامه‌ای به خط خویش برای چهارمین نماینده‌ی ویژه‌ی خود، مسئله‌ی نمایندگی و ارتباط خودشان را تا زمان ظهور، پایان یافته اعلام کردند. در این دوران که به «غیبت کبرا» یعنی پنهان بودن طولانی مدت مشهور شده است، آن بزرگوار به طور ناشناس در میان مردم و در جامعه زندگی می‌کند و‌ هم‌چون خورشیدی در زیر پرده‌ی ابر به انسان‌ها، نور و‌برکت و هدایت نثار می‌کند. مردم‌ همه ایشان را می‌بینند اما نمی‌شناسند. در این روزگار امام مهدی(عج) با شیوه‌های گوناگون، به دفاع از حریم دین و مسلمانان می‌پردازد و خداوندگار، عمر او چندان دراز و پر برکت می‌سازد که دنیا آماده‌ی پذیرش حکومت اسلامی و قرآنی شود. پس آنگاه  امام قائم ما به فرمان خدا ظهور می‌کند، با ستم و ستم‌گران می‌ستیزد، تباهی‌ها را از میان می‌برد زمام امور جهان را به‌دست می‌گیرد و همه جا را با باران مهر و فضیلت و داد و تقوا، سبز و پر ثمر می‌سازد. ما وظیفه داریم که چشم به راه آن روز زیبا باشیم. هم از این روی باید که عشق به خدا و عمل به فرمان‌های کردگار یکتا و گردن نهادن به دستورهای دینی را سرلوحه‌ی کارهای‌مان قرار دهیم. خود را برای برپایی دین مبین اسلام در سراسر جهان آماده کنیم. روح حماسه طلبی و فداکاری و ستیزه با همه‌ی زشتی‌ها و پلیدی‌ها را در اندیشه و دل و جانمان متجلی و متبلور سازیم. از سستی و تن‌آسایی دوری گزینیم. به تکالیف دینی خویش به خوبی عمل کنیم، به یاری ستم‌دیدگان بشتابیم. به برپایی عدالت و دادگستری یاری رسانیم بر فضیلت‌هایمان بیافزاییم و شایستگی هم رکابی با مهدی موعود(عج) را کسب کنیم تا در شمار منتظران راستینش قرار گیریم. به خوبی می‌دانیم که انتظار فرج و صالح بودن برای درک ظهور مصلح، عبادتی بزرگ و گران‌قدر است. امام صادق علیه السلام به یکی از یاران خویش فرمود: _ به چیزی که امیدی به آن نداری، امیدوارتر باش از چیزی که به آن امید داری. زیرا موسی‌بن‌عمران علیه السلام از خانه بیرون رفت تا شعله‌ی آتشی برای خانواده‌ی خویش بیاورد، حال آن‌که با مقام نبوت و رسالت به سوی آنان بازگشت. خداوند که کار بنده و پیامبرش، موسی علیه‌ السلام را یک شبه به سامان آورد، کار حضرت قائم، دوازدهمین امام شیعیان را نیز یک شبه اصلاح و غیبتش را به نور ظهور و شکفتن گل فرج تبدیل خواهد کرد. 📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۱۰۷ الی ۱۱۰ 🔚پایان این کتاب 🔚 ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) ❣️به امید ظهور امام زمان (عج) این خورشید درخشان
🍃 🌼‏داستان‌های مهدوی 1⃣داستان اول: مثل واژگونی کشتی‌ها در امواج دریا، شما هم در امواج حوادث واژگون می‌شوید. در آن حال، امیدی به نجات نیست. مگر کسی که خدا از او پیمان محکم گرفته، همو که ایمان در دلش ثابت شده، همان که خدا به روحی از جانب خود تأییدش کرده باشد... سپس امام صادق علیه السلام قسم خورد و فرمود: غیبت امامتان سال ها طول خواهد کشید. امتحانی سخت پیش روی شماست. در آن زمان چشم‌های اهل ایمان برایش اشک خواهد ریخت. پرسیدم: پس چه باید کرد؟ خورشید تابیده بود به ایوان خانه. 💠امام صادق علیه السلام رو به خورشید کرد و فرمود: ☀️ آفتاب را می بینی؟ حقیقت امر ما از آفتاب هم روشن‌تر است. 📘منبع: کافی، ج۱،ص ۳۳۶ ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
کانال رسمی حرم مطهر امام رضا علیه السلام
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه 🌼‏داستان‌های مهدوی 1⃣داستان اول: مثل واژگونی کشتی‌ها در امواج دریا، شما هم در
🍃 🌼‏داستان‌های مهدوی 2⃣داستان دوم: خداوندا! شيعيان ما از شعاع نور ما و از باقیمانده گِل ما خلق شده اند، و با تکيه بر محبت و ولايت ما گناهان زيادي مرتکب می شوند. پس اگر گناهانشان ميان تو و آنهاست ازآنان بگذر و ما را خشنود كن؛ و اگر گناهانشان ميان خودشان است، میانشان آشتی برقرار ساز و از خمس ما به ايشان بده تا راضی شوند. خدايا! آنان را وارد بهشت كن، و از آتش نگاهشان دار. در سردابه‌ی مقدس سامرا، امام زمان علیه السلام مشغول دعا كردن بود، و سيد بن طاووس، مشغول شنيدن و آمين گفتن! 📘بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۳۰۲ ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 📿فضیلت صلوات قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام : اَخْبَرَنَى اَبى وَهُوَذا: هُوَ اَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَعَلَىَّ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اَوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الْجَنَّةَ. قالَ الرّاوى: قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَحَياتِكِ؟ قالَتْ عليهاالسلام : نَعَمْ وَبَعْدَ مَوْتِنا. حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پدرم قبل از رحلتش به من فرمود: هر كس سه روز بر او و بر من درود فرستد خدا بهشت را بر او واجب گرداند. راوى مى گويد: گفتم: در زندگى او و شما؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بلى هم در حال حيات، و هم پس از مرگ. 📘تهذيب الاحكام، ج۶، ص۹ ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 👌قصه‌های زندگانی امام زمان(عج) از«فضیل بن یسار» شنیدم که روزی امام جعفر صادق(ع) فرمود: روزی که قائم ما به پا خیزد، بیشتر از آنچه پیامبر خدا(ص) از مردم نادان دوره‌ی جاهلیت آزار دید، از دست نادانان اذیت می‌شود. با شگفتی پرسیدم: «چگونه؟!» پاسخ داد: در روزگار پیامبر خدا که درود ما بر آن رهبر والا، مردم سنگ و‌ چوب و تابلوهای نقاشی شده را می‌پرستیدند. بنابراین مبارزه با آنان آسان‌تر بود. اما به هنگام ظهور قائم، همگان برایش قرآن می‌خوانند و با آیات قرآن و برداشت خودشان از آن، علیه آن امام و حجت خدا، دلیل می‌آوردند. سپس امام ششم، اشاره‌ی دیگری کردند و افزودند: با این همه دادگستریِ آن بزرگوار، چونان سرما و گرما، خانه‌های آنان را در بر خواهد گرفت! و فروغ معنا، جانشان را روشن خواهد کرد. 📕برگرفته از کتاب قصه‌های زندگانی امام زمان(عج)، صفحه۱۱۱ و ۱۱۲ ❣اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 🤯ثواب هزاران حج احمدبن‌محمدبن‌ابی‌نصر‌بزنطی: نامه ابوالحسن علی‌بن‌موسی علیه‌السلام را خواندم که نوشته بودند: «به گوش شیعیان ما برسان که زیارت من نزد خداوند، برابر است با هزار حج.» روزی به فرزند ایشان امام جواد علیه‌السلام گفتم: هزار حج؟! فرمودند: به خدا آری، و هزار هزار حج برای کسی که با حق‌شناسی و معرفت، او را زیارت کند. 📘کتاب چشمه‌ی معارف رضوی ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
🍃 🔰روایاتی از زندگانی امام زمان(عج) به ما خبر رسیده که جماعتی از شما در دین خود به تزلزل افتاده و نسبت به امامشان دچار شک و تردید شده‌اند. این خبر، ما را اندوهگین نموده، ولی حزن و اندوه ما نه برای خودمان که به خاطر شماست؛ چون خدا با ماست و ما به غیر او نیازی نداریم. عده‌ای از شيعيان، نسبت به وجود امام عصرشان دچار ترديد شده بودند. ولی همين جملات نامه امامشان، به دادشان رسيد. 📘احتجاج، ج۲، ص۴۶۷ ❣️اینجا است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir