《گزیده ای از #زندگینامه جهادگر شهيد حاج محمدحسن كسايي فرمانده گردان انصار ستاد پشتيباني و مهندسي جنگ جهادسازندگي استان آذربايجانشرقي》
🇮🇷. ..با ثمرة خون صدها شهيد، انقلاب پيروز مي شود و امام فرمان تشكيل جهادسازندگي را مي دهند و شهيد كسايي در جهت محروميت زدايي از مناطق روستايي، جهادسازندگي شهرستان مرند را تشكيل مي دهد. بدين ترتيب اصلي ترين پرونده زندگاني كسايي گشوده شده و در واقع بعد از پيروزي انقلاب است كه جوهرة اصلي محمدحسن كسايي نمايان مي شود.
🌺 شهيد بزرگوار حاج محمد حسن كسايي داراي اخلاق حسنه و خصوصيات بسيار برجسته و ممتازي بود. ايشان سخت ترين مسؤوليت ها و خطرناك ترين مأموريت ها را با توكل به خداوند متعال مي پذيرفت و همه را با موفقيت انجام ميداد. همين عوامل باعث شد كه فرماندهان مهندسي رزمي جهادسازندگي توجه خاصي به گردان هاي انصار جهادسازندگي آذربايجان شرقي كرده و آن را تكيه گاه مستحكمي براي حل مشكلات در حسّاسترين و پرخطرترين مناطق به حساب آورند.
🔸شهيد كسايي بيش از همة افراد گردانهاي تحت امرش، تلاش مي كرد و كمتر از همه از امكانات استفاده مي نمود و مصداق بارز اين سخن معصوم بود كه فرمود «مؤمن داراي فايده و منفعت بسيار براي جامعه بوده و بار مالي و تداركاتي وي براي جامعه، بسيار اندك مي باشد.» او همراه با رانندگان دستگاههاي سنگين در عمليات شبانة احداث خاكريز و جاده شركت مي كرد و حتي در مواقعي كه آتش دشمن خيلي سنگين مي شد، شخصاً روي دستگاه مي رفت و كار مي كرد تا روحية سنگرسازان بي سنگر تقويت شود و پس از مراجعت جهادگران به پايگاه و اقامة نماز صبح، در زماني كه رانندگان سختكوش و شب كار، به استراحت مي پرداخت، ايشان به انجام امور ستادي گردانها مي پرداختند و عملاً استراحت ايشان محدود به خواب مختصري در داخل ماشين مي شد.
⚠️ او تأكيد فراواني بر رعايت #بيت_المال داشت و خودشان در اين مورد بيشتر و بهتر از همه، اقدام مي كرد. در زماني كه همسر محترم شهيد به شهرستان اسلام آبادغرب و اهواز هجرت كرده بود تا عليرغم وجود بمبارانهاي مكرّر اين شهرها، باحضور در عقبة مناطق عملياتي، پشتوانة روحي و معنوي براي همسرش باشد، شهيد كسايي با وجود آن كه در جبهه نيز عملاً استفادة چنداني از غذا و امكانات نمي كردند، و براي رعايت بيت المال و حداكثر احتياط، كالابرگ (كوپن) ارزاق خانوادة خودشان را از دو نفر به يك نفر (فقط براي همسرشان) تغيير دادند و نظرشان اين بود كه خودش از امكانات و تغذيه مناطق عملياتي استفاده مي كند و نبايد از ارزاق كوپني بهره مند گردد.
🔸سردار شهيد سعي مي كردند تا همة افراد از وضع موجود به وضع مطلوب و بهتر برسند و هيچ فردي را ولو با وجود مشكلات و كاستي ها ردّ نمي كرد و حتي از مساله دارترين افراد نيز، نيروهاي مفيد و فداكاري براي گردان تربيت مينمود.
(تاريخ تولد : 20/6/1330 / محل تولد : مرند /تاريخ شهادت : 6/2/1366 /محل شهادت : شلمچه )
#شهید_محمد_حسن_کسایی
📥 نوید شاهد
ادامه دارد....
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
🔶#زندگینامه شهیدحاج علی آقا عبداللهی
🔸حاج علی آقا عبداللهی در تاریخ ۶۹/۷/۱۰ در تهران به دنیا آمد و در سال ۷۶ در دبستان رسالت منطقه ۱۱ ثبت نام و کلاس اول رو سپری نمود و سال ۷۷ به دبستان امید امام منتقل و تا کلاس پنجم دبستان را در آنجا گذراند دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن سینا منطقه ۱۱ سپری نمود کلاس اول دبیرستان را در دبیرستان شهید مفتح گذراند و دوم و سوم دبیرستان را در هنرستان فنی شهدا در منطقه ۱۲ در رشته برق و الکترونیک گذراند . کاردانی رشته الکترونیک خود را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری سپری نمود .
🔰 بلافاصله پس از اتمام درس در سال ۱۳۹۰ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در دانشگاه امام حسین(علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد . در سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد .
🔸در تاریخ ۹۴/۹/۲۲ پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳ درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه خالدیه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل گردید و پیکر مطهر ایشان همانطور که به #حضرت_زهرا «سلام الله علیها» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان بی نشان ماند .
🗞به گزارش خبرگزاری مهر، پیکر مطهر مدافع حرم #شهید_علی_آقاعبداللهی از طریق آزمایش DNA شناسایی و به کشور منتقل شده است .(پس از گذشت هشتسال از شهادت آقاعبداللهی، بقایایی از پیکرش کشف شده و به کشور بازگشته است)
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
•『🕊️』•
↫#زندگینامه
بسم رب الشهداء والصدیقین
خلاصه ای از زندگینامه شهید احمد اسماعیل زاده
زندگینامه شهید احمد اسماعیلی زاده:
نهم خرداد 1341در روستای دقوق اباد از توابع شهرستان رفسنجان به دنیا آمد پدرش حسین کشاورز بود و مادرش زهرا نام داشت تا پایان مقطع متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت پاسدار بود بیست و چهارم تیر 1361 در کوشک پیکر وی بر اثر ماندن در منطقه متلاشی شد و پس از تفحص سال 1377 در زادگاهش به خاک سپرده شد.
#شهید_احمد_اسماعیل_زاده
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
#زندگینامه
#شهیدسیدعلیاکبرابوترابیفرد
شهیدسیدعلیاکبرابوترابیفردهمزمان با آغاز جنگ تحمیلی، با لباس رزم به سوى جبهه رفت و در کنار شهید دکتر مصطفى چمران در ستاد جنگهاى نا منظم به سازماندهى نیروهاى مردمى پرداخت و شخصاً به ماموریتهاى شناسایى رزمى و دشوار مىرفت.
آزادى منطقه پر حادثه و خطرناک دب حردان به فرماندهى وى و در رأس یک گروه متشکل از یکصد رزمنده فداکار، یکى از اقدامات ایشان است.
مرحوم ابوترابى سرانجام در روز ۲۶ آذر ماه سال ۵۹ در جریان یکى از مأموریتهاى شناسایى که براى تکمیل شناسایى قبلى خویش انجام داد تا نیروهاى ستاد جنگهاى نامنظم آماده یک عملیات گسترده شوند.
بر اثر اشتباه یکى از همراهان خود، در حالى که هفت کیلومتر از نیروهاى خودى دور شده و تا ۲۰۰ مترى دشمن پیشروى کرده بود، هنگام بازگشت مورد شناسایى دشمن بعثى قرار گرفت و گرچه مى توانست خود را از دام دشمن برهاند، اما چون قصد داشت همراهان خود را نجات دهد، با تانک و نفربر به تعقیب وى پرداختند و نهایتاً به اسارت دشمن در آمد.
مرحوم ابوترابى پانزده ماه اول اسارت را در سلولهاى زندانهاى بغداد و تحت شدیدترین شکنجهها گذراند و در اراده پولادین این مرد خدا خللى ایجاد نشد تا پس از سپرى کردن سختىهاى فراوان و دو بار تا پاى چوبهدار رفتن با لطف و رحمت الهى و امدادهاى غیبی، ایشان به اردوگاه و جمع اسیران ایرانى منتقل شد.
ادامه دارد…
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
حجت الاسلام ابوترابى پس از حضور در جمع سایر اسیران، با رهبرى حکیمانه خود و با تمسک به ائمه معصومین (علیهم السلام) و با معنویت و سعه صدر و حلم و بردبارى فوق العاده مکر و حیله دشمنان بعثى را بى تأثیر نمود و شمع محفل ایران شد و در جهت تقویت روحیه مقاومت و ایمان آنان از هیچ اقدام و ایثارى دریغ نورزید. هدف و راه را به آنان نشان مى داد و چون ابرى فیاض، امید و ایمان را بر آنان مى بارید
اردوگاههاى عنبر، موصل۱، ۳، ۴ و رمادیه و تکریت ۵، ۱۷، ۱۸، و نیز سلولهاى زندانهاى بغداد شاهد خوبیها و مجاهدتهاى خستگى ناپذیر آن عارف حکیم هستند.
این عارف مجاهد، پس از ده سال اسارت سرانجام در سال ۱۳۶۹، همراه با خیل آزادگان سرافراز به میهن اسلامى بازگشت و به جاى آنکه پس از سى سال مبارزه و تلاش طاقت فرسا به استراحت بپردازد، راهى دشوارتر را در پیش گرفت و همراهى آزادگان و پى گیرى مشکلات آنان را وظیفه خود مى دانست و در این راه تمام تلاش و توان خود را صرف کرد.
#زندگینامه
#شهیدسیدعلیاکبرابوترابیفرد
ادامه دارد…
اللهمعجللولیکالفرج
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
و در تاریخ ۷/۷/۶۹ با حکم رهبر معظم انقلاب در جایگاه نماینده ولى فقیه در امور آزادگان قرار گرفت و تمام سعى خویش را به کار بست تا آزادگان، مایه عزت و تقویت نظام جمهورى اسلامى باشند.
در دوره هاى چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامی، با رأى بالاى مردم قدرشناس تهران به عنوان نفر دوم و سوم مجلس راه یافت و در خانه ملت، با نطق هاى خود، مسئولین و کارگزاران نظام را به رعایت عدالت، توجه به توده مردم و حفظ ارزشهاى دینى نمود.
مرحوم ابوترابی، تقویت و دفاع از نظام اسلامى و ولایت فقیه را واجب مى دانست و نسبت به شخص مقام معظم رهبرى ارادت و اعتقاد ویژه اى داشت و اطاعت از ایشان و تقویت معظم له را در هر مجلس و محفلى متذکر مى شد.
آن مجاهد خستگى ناپذیر، سرانجام در تاریخ دوازدهم خرداد ۷۹ در حالى که همراه پدر بزرگوارشان عازم مشهد مقدس و زیارت حضرت ثامن الحجج (ع) بودند، در جاده بین سبزوار و نیشابور، براثر تصادف جان به جان آفرین تسلیم کرد و ارواح آن عالمان وارسته از خاک به افلاک پر کشیده و به لقاء الله پیوستند.
این بزرگوار در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) غرفه ۲۴ به خاک سپرده شد.
#زندگینامه
#شهیدسیدعلیاکبرابوترابیفرد
#پایان
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم
#زندگینامه🌱
🍃در تاریخ ۱۳۵۴.۰۲.۲۸ کودکی به نام حبیب الله در عزیز آباد نجف آباد چشم به جهان گشود. اسمش را پدرش انتخاب کرد و گوسفندی برایش عقیقه کرد.
👌حبیب الله بسیار زرنگ و باهوش بود به همه کمک می کرد و حتی بعضی اوقات کلید ماشین پدرش را میگرفت و به دوستانش رانندگی یاد میداد و میگفت هزینه ی رفتن به کلاس آموزش رانندگی را ندارند.
✨یک بار شب عید بود وضع مالی خوبی نداشتیم، او مقداری شیرینی میوه و آجیل به منزل آورد و بعد فهمیدم که چند شب خواب نرفته و خیاطی می کرده که من خجالت خواهر و برادرانش را نکشم!
📺یک مرتبه در ماه رمضان خواهرش تلویزیون را زمین انداخته بود مادرش گفته بود: «اگر پدرت بفهمد دعوا می کند» گفت: «مادرجان غصه نخور من حالا می روم و آن را درست می کنم»
آنروز هوا سرد بود تلویزیون را به تیران برد و صبح آن را آورد. حتی افطار نکرده بود و روز بعد را هم روزه گرفت بخاطر اینکه پدرش عصبانی نشود و خواهرش را دعوا نکند.
ایشان در تاریخ ۱۳۷۲.۱۱.۱۱ به درجه ی رفیع شهادت رسید.
#سالروز_شهادت
#شهید_حبیب_الله_چترایی🌷
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
@khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم
@razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا
@darmasirpaki|🌸در مسیر پاکی
@shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم